علیرضا مجیدی : داستان در استالینگراد در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. واسیلی زایتسف سرباز سادهای است که مهارت زیادی در تیراندازی دارد ، استعداد او به صورت کاملا تصادفی از سوی...
24 آذر 1395
داستان در استالینگراد در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. واسیلی زایتسف سرباز سادهای است که مهارت زیادی در تیراندازی دارد ، استعداد او به صورت کاملا تصادفی از سوی یک افسر سیاسی ارتش شوروی به نام دانیلف شناسایی میشود. مقامات شوروی که قصد روحیه دادن به سربازان شکستخورده خود را دارند ، سعی میکنند با مطرح کردن نام واسیلی به عنوان یک قهرمان ، از وی الگویی برای سایر سربازان بسازند. از این به بعد واسیلی تبدیل میشود به تکتیراندازی که افسران ارتش آلمان را یکی بعد از دیگری شکار میکند. آلمانها در تقابل ، سرگرد کونیگ را برای کشتن واسیلی میفرستند و از این به بعد است که ما جنگ بین شوروی و آلمان نازی را به صورت مختصرشده در قالب دوئل دو نفره و پر از تعلیق واسیلی و کونیگ میبینیم. همزمان مثلث عشقی واسیلی ، تانیا ، دانیلوف هم شکل میگیرد. دانیلوف تانیا را دوست دارد ولی تانیا واسیلی را . دانیلوف سعی به انهدام واسیلی می کند ولی وجدانش اجازه نمی دهد …
این فیلم البته بحثهای زیادی را هم برانگیخته است. بعد ازنمایش فیلم در روسیه کهنهسربازانی که در جنگ استالینگراد شرکت داشتند ، به مجلس دومای روسیه شکایت کردند ، آنها از تصویری که فیلم از ارتش شوروی ساخته بود ، شاکی بودند و درخواست کردند که جلوی نمایش فیلم در روسیه گرفته شود. هم واسیلی زایتسف و هم سرگرد کونیگ شخصیتهای واقعیای بودند ولی نبرد آنها با هم در استالینگراد تخیلی است. در عین حال منتقدان اشکالات تاریخی و اشتباهات کوچکتر زیادی از فیلم گرفتهاند ، جالب است بدانید بیشتر بودجه ۸۰ میلیونی این فیلم را سرمایهگذران آلمانی تأمین کردهاند.
اگر زیاد مته به خشخشاش نگذاریم ، میشود گفت داستان فیلم "منصفانه" است ، فیلم سه دوئل را روایت میکند که هر کدام ساختاری متقاوت دارند: – دوئل احمقانه استالین و هیتلر بر سر استالینگراد – دوئل واسیلی زایتسف و سرگرد کونیگ ، که درست نمیدانند برای چه با هم دوئل میکنند. به زایتسف گفته میشود که نبرد آن دو، نبرد "اقشار" است ولی زایتسف درک نمیکند که آخر این مفهوم چه ربطی دارد. – دوئل زایسف و دانیلف که خوب میدانند برای چه با هم دوئل میکنند ولی نمیدانند چگونه بر یکدیگر غلبه کنند و از لحاظ اخلاقی در عذابند.
در پاییز ۱۹۴۲ ارتش آلمان نازی تا پشت دروازه های استالینگراد پیشروی کرده و سعی در تصرف شهر دارد. در سوی دیگر، واسیلی زایتسف تک تیرانداز ماهر روسی با حمایت دانیلف افسر تبلیغات به یک قهرمان محلی تبدیل می شود، اما با آمدن سرگرد کونیگ آلمانی که یک تیرانداز زبده است، مهارت او به چالش کشیده می شود.