میثم کریمی : مدتها از زمانی که اندی یک پسربچه بود گذشته است . او اکنون جوانی است که قصد رفتن به دانشگاه را دارد و بنابراین تصمیم می گیرد که اسباب بازی...
16 آذر 1395
مدتها از زمانی که اندی یک پسربچه بود گذشته است . او اکنون جوانی است که قصد رفتن به دانشگاه را دارد و بنابراین تصمیم می گیرد که اسباب بازی های دوران کودکیش را سر و سامان دهد و در این بین وودی و باز و باقی اسباب بازی ها نگران این هستند که اندی آنها را دور بیندازد و... از آخرین باری که " داستان اسباب بازی ها " را دیدم بیشتر از 10 سال می گذرد. در آن زمان انیمیشن هایی مانند " فوتبالیستها " که بصورت انیمه های ژاپنی بودند ، از تلویزیون کشورمان پخش می شد اما ناگهان انیمیشنی از تلویزیون پخش شد که به دلیل گرافیک بالای شخصیت ها و حرکات نرم آنها چشمها را خیره می کرد. در آن زمان کمپانی " پیکسار " به تازگی در حال اوج گرفتن بود و انقلاب در عرصه گرافیکهای کامپیوتری را با انمیشین زیبای " داستان اسباب بازی ها " آغاز کرد . این انیمیشن در زمان خود ( حتی امروزه ) یکی از بهترین انمیشین هایی بود که ساخته شده بود. توانایی ارتباط برقرار کردن آن با کودکان یکی از بهترین نمونه ها برای ساخت انیمیشن است و حالا بعد از بیشتر از 10 سال دیدن قسمت جدید " داستان اسباب بازی " باردیگر خاطره دوران کودکی مرا زنده کرده است.
داستان این قسمت اما با قسمتهای قبلی متفاوت است. اسباب بازی ها در قسمتهای گذشته بنا به دلایلی گم می شدند و سعی می کردند که راه بازگشت به خانه را پیدا کنند و اندی هم به دنبال آنها می گشت اما در قسمت جدید مدتها از آن دوران گذشته است و اندی هم دیگر بچه نیست. اسباب بازی ها نگران این هستند که به وسیله اندی طرد شوند و.. همانطور که مشاهده می کنید در این قسمت بیشتر اسباب بازی ها بدنبال این هستند که جایشان را در قلب اندی که بزرگ شده است نگه دارند اما این کار به این آسانی نیست . نقد رفتار فرزندان در هنگام رفتن از سن کودکی به نوجوانی و سپس جوانی یکی از بهترین نکات این قسمت است .در واقع به نوعی این فیلم می خواهد به کودکان و نوجوانان بیاموزد که تمام خاطرات و وسائل بازی دوران کودکی را به این راحتی فراموش نکنیم .
یکی دیگر از نکات مثبت این انمیشین ، تاکید آن بر رابطه و دوستی است . رابطه احساسی اسباب بازی ها با اندی بیشتر از هر زمان دیگری در این قسمت احساس می شود و تماشاگر ناخودآگاه دلش برای این اسباب بازی ها می سوزد .تمام شخصیت های قدیمی در این قسمت حضور دارند، وودی که یک کابوی است ، باز لایتر که همان فضایی توهمی است ! آقای سیب زمینی با تمام اجزای بدنش که دائما قطع می شوند و دایناسوری که هوشی در حد یک آمیب دارد! همه این شخصیت های دوست داشتنی در این قسمت نگران تر از هر زمان بنظر می رسند. در این قسمت شخصیت جدیدی به نام کن ، عروسکی که باربی را دست می اندازد ! ، نیز وجود دارد که این شخصیت هم کاملا جذاب و خوش ساخت از آب درآمده است . شخصیت پردازی در این قسمت بعد از 15 سال هنوز هم تازگی دارد و بنظرم هرچقدر که این شخصیت ها تکرار شوند هنوز هم برای بچه ها تازگی دارند.
" Lee Unkrich " کارگردانی که در قسمت قبلی این فیلم نیز به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت ، در این قسمت به تنهایی کارگردانی این انمیشین را برعهده دارد . " Lee Unkrich " همان کسی است که در انمیشین های " پیکسار "مانند " در جستجوی نمو " و " شرکت هیولاها " نیز به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و اینبار " پیکسار " تصمیم گرفت که به او اعتماد کند و " داستان اسباب بازی های 3 " را به دست او بسپارد. به نظر می رسد که اعتماد " پیکسار "مثل همیشه بی دلیل نبوده است و " Unkrich " توانسته است یکی از بهترین انمیشین های سال را بسازد . شاید از لحاظ گرافیکی " داستان اسباب بازی ها 3 " نتواند رضایت کامل طرفداران کارهای " پیکسار " را برآورده کند اما امتیاز این انمیشین این است که باعث می شود دوست داشتن را بیشتر یاد بگیریم و این را بدانیم که هیچ چیز کهنه نمی شود.
مدتها از زمانی که اندی یک پسربچه بود گذشته است . او اکنون جوانی است که قصد رفتن به دانشگاه را دارد و بنابراین تصمیم می گیرد که اسباب بازی های دوران کودکیش را سر و سامان دهد و در این بین وودی و باز و باقی اسباب بازی ها نگران این هستند که اندی آنها را دور بیندازد و...