به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«تهمینه میلانی» فیلمسازی را با بچههای طلاق شروع کرد. فیلمی که خبر از ظهور کارگردانی میداد که در عصر «هامون زدگی» دغدغه انسانیت دارد. اما میلانی راه بچههای طلاق را ادامه نداد و در فضای باز دهه ۷۰ به دنبال سوژههای جنسیتر و زنانهتر رفت؛ از دیگه چه خبر که فضای طنز داشت و طعنههایی به تبعیض جنسیتی میزد تا دو زن که اوج این معنا را در آن به ظهور رساند. میلانی در سال ۱۳۸۴ دوباره به سراغ سینمای کمدی رفت و با فیلم آتش بس سینمای تجاری را تجربه کرد و دنبالهای بر آن ساخت. در تمام فیلمهای میلانی ارزشهای سینمایی یا اجتماعی دیده میشد. ارزشهایی که به مرور کمرنگ شدند و سینما و اجتماع را تبدیل به بهانهای برای فیلم ساختن با دوستان و اقوام کرد. چیزی که در ملی و راههای نرفتهاش به اوج رسید؛ بیگانگی مطلق با اجتماع امروز.
ماهور الوند و السا فیروزآذر در فیلم ملی و راههای نرفتهاش
«ملی» قرار است دختری از خانواده متعصب و سنتی باشد که به امید رهایی از سنت و با حربه ازدواج، از خانواده فرار میکند. اما این ازدواج برای او به مصداق از چاله در آمدن و به چاه افتادن تبدیل میشود. سنت در فیلم آن چیزی است که تعصب و رنج عصبی مردان و نابودی و رنج فیزیکی زنان را سبب میشود. سنت و غیرت بیمارگونه باعث و بانی اصلی فساد اخلاقی و فرار از جامعه عنوان میشود. اینکه چقدر این نگاه به غیرت و خانواده ایرانی بیمارگونه و قشری است موضوع این مطلب نیست. فیلم در مختصات خود این دغدغه را ندارد و هیچکدام از فضاها را درست نمیسازد؛ مثلا برادر متعصب ملی دائما در مورد ماتیک به او تذکری خشن میدهد اما هرگز درباره نوع ظاهر او مثلا موها و مانتویش نظری ندارد. و این که چطور ممکن است در خانوادهای که مادر خانواده دائما پای ماهواره مینشیند این نوع برخورد از نوع تعصب جاهلیت انجام گیرد؟
ماهور الوند و میلاد کیمرام در فیلم ملی و راههای نرفتهاش
شخصیت ملی چرا اینقدر دست و پا بسته است؟! او اعتماد به نفس فرار از کلاس خیاطی را دارد ولی نمیتواند از شوهرش شکایت کند. دوست او هرگز نمیدانسته که میشود بابت ضرب و جرح شکایت کرد؟ بازیهای مشمئزکنندهی برونگرا و عصبی «میلاد کیمرام» و لوس و تصنعی «ماهور الوند» مزید بر علت شده است و فیلم را فرسنگها از منطق دور کرده است. گویی بنا بر حمله به «سنت» به هر قیمتی بوده است؛ قبول! بزنید! ولی لااقل سنت را بشناسید. سنت چیست؟ سنت ایرانی همان وحشیگری است و باید با آن مقابله کرد؟ کمال مطلوب، زندگی مدرن و غربی است؟ در زندگی شبهغربی آتش بس، «مشاور» زندگی را نجات میدهد اما این جا مشاور و در واقع علم، حکم نوشدارو بعد از مرگ سهراب را دارد. سنت یعنی بدبختی و باید از او انتقام گرفت مردش را روی ویلچر گذاشت یا کشت، فرزندش را کشت، برادرانش را به لجن کشید، زنانش را تنگ نظر کرد؛ و این سینمای انسانی و اجتماعی است که همه را دوست دارد.
ماهور الوند در فیلم ملی و راههای نرفتهاش
نام فیلم بدترین نامی است که میشد برای آن در نظر گرفت. «راههای نرفته»؟ کدام راه نرفته؟! در مجموع دو راه پیش روی ملی بود، طلاق یا مرگ و خودکشی. از کدام راهها حرف میزنید؟ ادا یا ادعای دغدغه اجتماع و راههای برون رفت از مشکلات اجتماعی باید در فیلم باشد نه عنوان آن. البته راههای دیگری هم بود، خیانت زنان در زندگی زناشویی و بعد از علنی شدن خیانت پناه بردن به خارج از کشور. ملی و راههای ضد خانوادهاش، پایاندهنده ادعای دغدغه اجتماعی خانم کارگردان است!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
نقد کاملا بی پایه و اساسه