: حتماً این فیلم زیبا و تأثیرگذار را ببینید. داستان آنچنان با احساسات آدم بازی می کند که چشم برداشتن از فیلم، تقریباً کار غیرممکنی ست. داستانی احساسی و عمیق درباره...
16 آذر 1395
حتماً این فیلم زیبا و تأثیرگذار را ببینید. داستان آنچنان با احساسات آدم بازی می کند که چشم برداشتن از فیلم، تقریباً کار غیرممکنی ست. داستانی احساسی و عمیق درباره ی دوستی دو آدم و تأثیر متقابلی که روی همدیگر می گذارند؛ دریس، دوباره شور و نشاط و سرزندگی را به دنیای ساکن و بی حرکت فیلیپ تزریق می کند و فیلیپ، باعث می شود دریس ذوق هنرمندانه ی خود را به بلوغ برساند و کمی از رفتار خشن و بی نزاکتش فاصله بگیرد و فیلم به خوبی این سیر تغییر رفتار دو شخصیت را به بیننده القا می کند طوریکه می توانیم با تمام وجود حسش کنیم. زیبایی کار دو کارگردان و نویسنده ی اثر این است که به هیچ عنوان سعی نمی کنند اشک تماشاگر را در بیاورند و به شکلی احساسی به ناتوانی فیلیپ نزدیک شوند و به قول معروف کاری کنند که تماشاگر حس ترحمش نسبت به فیلیپ تحریک شود و در نتیجه این شکلی بخواهند تماشاگر را پای فیلم نگه دارند. کاری که دقیقاً دریس انجام می دهد. او هیچ وقت نسبت به وضعیت فیلیپ دلسوزی نمی کند و اتفاقاً همین نکته است که باعث می شود توجه فیلیپ به دریس جلب شود و او را برای پرستاری از خودش برگزیند. صحنه ی بامزه ای در کار وجود دارد که بر این گفته ی من صحه می گذارد: آبِ جوش به شکلی ناگهانی روی پاهای فیلیپ می ریزد و دریس با تعجب به چهره ی بی تفاوت فیلیپ نگاه می کند که انگار هیچ اتفاقی برایش نیفتاده و برای اینکه حس کنجکاوی خود را فرو بنشاند، آب جوش داخل قوری را روی پاهای فیلیپ خالی می کند. این صحنه های جذاب و در عین حال بامزه، همراه با بازی های فوق العاده ی دو بازیگر اصلی، باعث می شوند فیلم به ورطه ی احساسات گراییِ بی دلیل نیفتد و به همین علت وقتی تمام می شود، شخصیت ها تا مدت ها همانطور زنده و جاندار، در ذهنمان به زندگی ادامه می دهند.
این فیلم داستان مردی به نام "فیلیپ" است که در یک حادثه چتربازی آسیب شدیدی میبیند و دیگر نمی تواند راه برود. حال او برای کارهای روزمره اش نیاز به کمک دارد و از این رو یک پسر جوان را استخدام می کند و این دو رابطه دوستی خوبی باهم برقرار می کنند اما...