جیمز براردینلی : انتظار ساختن فیلمی عادی و استاندارد از برادران کوئن انتظار بیهوده یی است چراکه فیلم های آنان در عین شگفتی و درخشندگی قابل پیش بینی شان آثاری غیرعادی هستند که...
29 آذر 1395
انتظار ساختن فیلمی عادی و استاندارد از برادران کوئن انتظار بیهوده یی است چراکه فیلم های آنان در عین شگفتی و درخشندگی قابل پیش بینی شان آثاری غیرعادی هستند که در میان دیگر آثار هالیوودی کاملاً به چشم می آیند. فیلم اخیر آنان نیز گرچه فاقد ابزارهای معمول برای جذب مخاطبان به سالن های سینما است و فروش بالایی نخواهد داشت اما به مولفه های ثابت فیلم های این دو برادر کاملاً وفادار است و در سایه همین مولفه ها به فیلمی جاده یی آن هم از نوع غیرعادی اش تبدیل شده است. مولفه هایی همچون تکیه بر درام داستانی و استفاده از خشونت همراه با شوخی های عجیبی که در بطن اثر تنیده شده اند در تمام فیلم های برادران کوئن وجود دارند و در این فیلم در قالبی جدید به تصویر کشیده شده اند. البته همین که یکی از رمان های کورمک مک کارتی «پیرمردان وطن ندارند» به بهترین شکل ممکن به فیلم تبدیل شده شایسته تقدیر است چراکه بسیاری معتقدند مک کارتی از آن دست نویسندگانی است که آثارش غیرقابل اقتباس اند و رفتن به سمت بازآفرینی آنها اشتباه محضی است که تنها از فیلمسازان ساده لوح سر می زند. جوئل و ایتان با این حال با تکیه بر همان مولفه های همیشگی به ساخت فیلم خود بر اساس داستان جذاب رمان توجه داشته اند و پایان باز آن نتوانسته آنان را از تصمیم خود منصرف کند. همین پایان باز یکی از دلایلی است که شاید مانع جذب مخاطبان انبوه به سالن های سینما شود و در عین حال صدای بسیاری از تماشاگران را هم درآورد. اما جالب است که کوئن ها مثل همیشه با تکیه بر نبوغ خاص خودشان این مشکل را هم از سر راه برداشته و نتیجه را به اثری درخشان تبدیل کرده اند. اثری درخشان که البته تنها به کام مخاطبان صبور خوش آمده و مخاطبان عجول را از فیلم می راند. همیشه با خودم فکر می کردم پایان باز در فیلم های سینمایی نشانگر ناتوانی فیلمساز و فیلمنامه نویس در به پایان بردن داستان است که تماشای «پیرمردان...» خلاف آن را به من ثابت کرد.
داستان فیلم در عین حال از پیچیدگی های زیادی هم برخوردار است و از این نظر با «روانی» آلفرد هیچکاک قابل مقایسه است چراکه مانند این اثر تاثیرگذار هیچکاک مانع ارتباط همذات پندارانه مخاطبان با شخصیت های فیلم می شود و آنان را در تعلیقی دائمی قرار می دهد. از سوی دیگر با آثار کمدی برادران کوئن (مانند«بی رحمی تحمل ناپذیر») تفاوت های بسیاری دارد اما باز هم با شوخی های سیاهی اشباع شده که اغلب هم توسط شخصیت تامی لی جونز به فیلم تزریق شده اند.
فیلم های برادران کوئن در کنار مولفه های فوق فیلم هایی هستند که همیشه و در همه حال، قواعد ژانر و محدودیت های مرتبط با آن را نادیده گرفته و در هر شرایطی و با هر داستانی به سبک کوئنی خود وفادار می مانند. «پیرمردان...» هم متاثر از چنین رویکردی ساخته شده، به همین دلیل فیلم وسترنی است که هیچ شباهتی به فیلم های وسترن ندارد، تریلری جنایی است که با سایر تریلر های جنایی متفاوت است و فیلمی کمدی است که با اتکا به شیوه های بدیع خود مخاطب را می خنداند و به هیچ وجه از قواعد مرسوم ژانر کمدی تبعیت نمی کند. از این جهت «پیرمردان...» شباهت های بسیاری با «فارگو» دارد که با استفاده خلاقانه از همین رویکرد به یکی از بهترین های تاریخ سینما بدل شد و تحسین های بسیاری را برانگیخت. «پیرمردان...» هم مانند فارگو با بسیاری از فیلم های هم روزگار خود متفاوت است و مانند همان فیلم گرچه در پایان برخی مخاطبان را راضی نمی کند اما مخاطبان بسیاری را می توان یافت که به مرور زمان و پس از واکنش های سریع و نه چندان متفکرانه معمول، لبخندی بر لبان شان نقش می بندد و سر خود را به نشانه تحسین تکان می دهند؛ تحسینی که به مراتب از عکس العمل های لحظه یی ماندگارتر است و نشانگر تاثیر فوق العاده، زیرکانه و البته هوشمندانه یک فیلم بر مخاطب است. با استناد به چنین دلایلی است که معتقدم «پیرمردان وطن ندارند» از بهترین آثار به نمایش درآمده در سال 2007 و البته یکی از نمونه های ناب سینمایی این چند سال است.
یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...