به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم «درباره الی. . .» ساخته «اصغر فرهادی» را برای چندمین بار دیدم، ناخودآگاه به این موضوع فکر کردم که چقدر این آدمهای جمع شده در یک ویلای مشرف به دریا اسیر تقدیرند. این در «اسارت تقدیر بودن»، تم مشترک فیلمهای «اصغرفرهادی» از «رقص در غبار» و «شهر زیبا» تا «چهارشنبه سوری» و «درباره الی. . .» است. مجموعه آدمهایی که او در این فیلمها به تصویر کشیده در دل روابط و مناسبات روزمره خود حضوری منفعلانه ندارند و همواره تلاششان تحمیل خود به شرایط است، اما نهایتاً گریزی از تقدیر ندارند. این اسارت و ترکیب «جبر و اختیار» را «اصغرفرهادی» در دو فیلم اخیرش (چهارشنبه سوری و درباره الی. . .) که به طبقه متوسط جامعه شهری نزدیک شده، به نحو بارزتری نشان میدهد.
ترانه علیدوستی در فیلم درباره الی
او کنتراست موجود در این طبقه را در فیلم آخرش به شکل عیان و- در عین حال - تکاندهنده نشان میدهد. چه زود تق همه آن شادیها و بزن و بکوبهای لحظهای درمیآید و این آدمهای به ظاهر سرخوش نسبت به یک فرد (الی) و واقعه مرتبط با او واکنشهای مختلف نشان میدهند. میبینیم که رفته رفته این میهمان ناشناخته و واقعه ناگوار متصور شده برای او چقدر در روابط دوستانه و زناشویی بقیه افراد اختلال ایجاد میکند و فضا و موقعیتی به ظاهر تفاهمآمیز را به سوءتفاهم کامل سوق میدهد و ناخودآگاه بستری فراهم میشود تا آدمها نسبت به هم «قضاوت» غیرمنصفانهای داشته باشند. در واقع، یکی از ویژگیهای مثبت و قابل دفاع «درباره الی. . .» همین توجه عمیق «اصغرفرهادی» به «جزئیات» در دل یک سینمای موقعیت و متمرکز شده در روزمرگیهای این طبقه مطرح جامعه است.
اصغر فرهادی در پشت صحنه فیلم درباره الی
در پرداختن به این جزئیات است که آن صحنه عنوانبندی در داخل تونل مشرف به شیار باریکی از روشنایی، آن صحنه پانتومیم بازی کردن بعضی از آدمهای بزرگ و کوچک و توصیف ضمنی اتفاق گریزناپذیر بعدی، آن ریختن خرده شیشهها از لای پنجره شکسته ویلا در برخورد میان «احمد» و «الی»، آن خندههای کودکانه «الی» حین بادبادک هوا کردن که انگار خودش خبر حادثه شومی را به ما میدهد و نوع همراهی دوربین با او، آن حرکات دوربین روی دست در قسمت دوم فیلم که همراه با آدمها به سمت کانون حادثه و فاجعه میرود و همه اضطرابها و دلنگرانیها و هول و هراس آنها را ثبت میکند، آن اتومبیل ب.ام.و آلبالویی رنگ مدل قدیمی که در نمای ماقبل انتهای فیلم توی شنهای کنار ساحل گیر کرده و موقعیت واقعی طبقه متوسط این زمانه را (در تداوم و تکرار زندگی) نشان میدهد و. . . آن مکث کوتاه دوربین در آخرین نمای فیلم روی «سپیده» که تنها و بهتزده و سر در گریبان پشت میزی در یکی از اتاقهای ویلا نشسته، معنا پیدا میکنند و ارزشهای انکارناپذیر این فیلم «اصغر فرهادی» را از جنبههای مختلف مضمونی و ساختاری و زیباییشناسی بصری و کار با مجموعه بازیگرانش نشان میدهد.
امیدوارم «اصغر فرهادی» از بیان این واقعیت که حالا دیگر یکی از مطرحترین و خوشقریحهترین فیلمسازان سینمای ایران به شمار میآید، دچار غرور بیش از حد نشود.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.