: غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزش تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدانهای جنگ در...
18 آذر 1395
غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزش تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدانهای جنگ در ویتنام روایت می کرد. فیلم انتقادی به تزریق روحیه وحشیگری و جنگ طلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز است …
با وجودی كه تنها 25 سال از زمان ساخت فیلم می گذرد غلاف تمام فلزی دیگر به فیلمی كاملا ً كلاسیك بدل شده است. این فیلم را می توان به دو اپیزود کلی تقسیم کرد؛ مستقل از هم ولی مربوط به هم. بخش اول فیلم اختصاص دارد به تربیت نیروهای نظامی ارتش امریکا و بخش دوم استفاده از این نیروها در جنگ ( و در اینجا جنگ ویتنام ). در هر دو بخش می توان ردپای نگاه انتقادی کوبریک را دید. در اپیزود اول، برخورد فرمانده جوخه ( گروهان ) با افرادش و تلاش آنها برای در قالب قرار گرفتن نشان می دهد. تاکید او بر تبدیل افرادش به انسانهایی که آرزویی بجز جنگ و کشتن ندارند و احساسات واژه ی نامفهومی برای آنهاست. بعضی براحتی از پس تمرینات نظامی برآمده و مشکل ِ چندانی پیدا نمی کنند ولی بعضی از آنها ( مثل لئونارد (Vincent D'Onofrio ) یا سرجوخه پایل بخاطر چاقی و اضافه وزنش )، نمی توانند از پس تمرینات و وظایف محول شده به آنها برآیند. برخورد معروف فرماندهان در اینجا را همه می دانیم: " تنبیه برای همه است ". فرمانده گروهان ِ این فیلم هم برای ایجاد انگیزه در سایر سربازان برای اصلاح لئونارد، به جای تنبیه شخص خاطی دست به تنبیه سایر سربازها میزند که همین عمل باعث گرفتن انتقام بقیه از لئونارد می شود؛ کشیدن پتو روی لئونارد وقتی که او خواب است و زدن او.
کوبریک در بخش دوم فیلم هم، به طرق مختلف از جنگ ویتنام و اعزام نیرو به آنجا انتقاد می کند؛ گاهی از زبان ِ جوکر (Matthew Modine ) بطور مستقیم و گاهی غیر مستقیم با نشان دادن صحنه های بیکاری ِ سربازان که سرگرم لاس زدن با فاحشه های ویتنامی هستند.
در این فیلم هم ( مثل فیلمهای دیگر کوبریک ) می توان سینماتوگرافی (= فیلمبرداری ) منحصر بفردی که مورد علاقه کوبریک است را دید. تعقیب بازیگر توسط دوربین و یا دوربین توسط بازیگر به مدت طولانی ؛ برای ملموس تر شدن این نکته لازم است به چند صحنه از دو فیلم معروف تر ِ کوبریک بیشتر دقت شود:
1- در فیلم درخشش، صحنه ای را که دوربین بدنبال دنی ( پسر بچه ی کوچک ) میدوید تا شاهد اتفاقاتی باشد که قرار است در سوی دیگر هتل رخ دهد..
2- در همین فیلم " غلاف تمام فلزی " صحنه های ابتدایی فیلم که فرمانده روبروی سربازها قدم میزد و قوانین را برای آنها تشریح میکرد..
اولین مورد تعقیب بازیگر توسط دوربین است و دومی عکس آن. از این دست صحنه ها در فیلمهای کوبریک به وفور یافت می شود که این می تواند حاصل ذوق استنلی کوبریک باشد در زمینه ی تصویر برداری. ( حتما ً می دانید که کوبریک قبل از ورود به عرصه فیلم سازی، به عکاسی می پرداخته است ).
یکی از زیباترین بخشهای فیلم، شبی بود که لئونارد، فرمانده را در دستشوئی کشت و سپس خودکشی کرد. سکانسی که به مدت سه چهار دقیقه نفسم را در سینه حبس کرد. جایی که لئونارد انتقام همه ی سربازها را از فرمانده ی بی منطق ِ زورگو گرفت و در ادامه خودش را هم راحت کرد.
نکات جالب توجه:
تشابه بیمار ِ روانی ِ دو فیلم " درخشش " و " غلاف تمام فلزی " برایم جالب بود. حالات روانی سرجوخه لئونارد بسیار بسیار شبیه ِ جک تورنس ِ فیلم درخشش بود. اگرچه " غلاف تمام فلزی " هفت سال بعد از "درخشش " ساخته شد ولی روانی ِ این فیلم ها خیلی شبیه هم عمل میکردند.
- گنجاندن ِ یک مصاحبه سوری در فیلم با سربازان جنگ ؛ ایده ای ست برای به فیلم درآوردن حرفهایی که از گوشه و کنار جنگ شنیده می شد و در واقع درددل سربازهاست که به تصویر درآوردن آن کار ساده ای نیست.
- قبل از ساخته شدن این فیلم وقتی از کوبریک پرسیدند: " چرا میخواهی درباره ی موضوعی که این همه فیلم درباره اش ساخته شده، فیلم بسازی ؟ " جواب داد: " میخوام بهترینش رو بسازم ". اگرچه من تمام فیلمهایی که در این زمینه ساخته شده را ندیده ام، ولی فکر می کنم این فیلم یکی از بهترین ها باشد.
- کلاه جوکر که در پوستر اصلی فیلم هم هست؛ حک شدن ِ عبارت ِ " متولد شده برای کشتن" در کنار علامت صلح! ترکیب طعنه آمیزی به حرفهای بانیان جنگ در امریکا.
غلاف تمام فلزی یک فیلم جنگی غیر تبلیغاتی بود و تقریبا یک شعر ضد جنگ دقیق. واما چقدر همه جنگها شبیه هم هستند. تکاندهنده ترین قسمت کار سکانس جلسه خبرنگاران جنگی بود با واژه های ماشینی از پیش تعریف شده، گزارشهای خشک و قرار گرفته در چهار چوب سانسور که اکثر مردم امروزه با این ادبیات آشنا هستند.
غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزش تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدان های جنگ در ویتنام روایت می کند. فیلم انتقادی به تزریق روحیه وحشی گری و جنگ طلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز است.