به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«مرتضیعلی عباسمیرزایی» در اولین اثر سینمایی خود انزوا طبق اظهارات خودش به دنبال تصویر کردن داستانی با فرم جدید و منحصر به فرد بوده است. فرمی که متعلق به اوست و به هیچ کس به خصوص «اصغر فرهادی» تعلق ندارد. اما کارگردان شوخی با عناصر تکنیکی و جامپ کاتهای بیمعنا را با فرم اشتباه گرفته است. فرم در ژانر معنا مییابد و انزوا از لحاظ منطق ژانری منزوی است. قصه او را به سمت درام میکشد و کارگردان به زور موسیقی میخواهد آن را تبدیل به تریلر کند و در برخی سکانسها به نوعی نوآر نزدیک میشود؛ اما انزوا این وسط نه این است و نه آن!
امیرعلی دانایی و نادر فلاح در فیلم انزوا
کارگردان جویای نام، کاتها را در منطق فیلم خودش هم نمیتواند ثابت کند. به عبارتی نمیتواند منطق فرمی خاص جهان فیلمش را بسازد. در سکانس ورود پرویز به خانه خودش، شاهد کاتهای متعدد از بیرون به صورت پرویز هستیم. یعنی قرار است مخاطب به جای پرویز هیجانزده باشد آن هم برای شخصیتی که درست تعریف نشده است. نویسنده تصور کرد چند دیالوگ در مورد زندان و یک تصادف و یک تشییع جنازه خلوت به همراهی یک دوست مخوف حس کنجکاوی مخاطب را برای ادامه کار برمیانگیزد که این طور نبود چیزی که مهم است خود پرویز است که از مخاطب فرسنگها دور است پس چرا باید اصلا هیجانزده شود؟
اگر قبول کنیم منطق این کار صحیح بوده است و فیلم به علت عدم وجود شخصیتسازی درست به این روز افتاده است، پس چگونه جامپکاتهای متوالی در سکانس گفتگوی پرویز با خواهرش را توجیه کنیم. اینجا کاتها را از زاویه دید پرویز داریم و جاهای دیگر باز هم این تغییر زاویه دید مشهود است. این جامپ کاتها در جهان سینما بیمعنی است، جفا به مخاطب است که در جهان فیلم هم بیمعنی باشد. تارانتینو اگر در جهان سینما فرمش شناخته شده نیست اما میشود آنرا در جهان فیلمهایش شناخت و درک کرد. همین اشتباهات منطقی فیلم را علیرغم ادعا یا تصور کارگردان از منظر فرمی عقیم کرده است.
لیندا کیانی در فیلم انزوا
اما در بعد فیلمنامه چطور؟ فیلمنامهای وجود ندارد. ما تصوراتی داریم که روی کاغذ آمدهاند. با دیالوگهایی که برای هر صحنه مناسب و در مجموع فیلم نامناسباند. پرویز شخصیت اصلی فیلم با بازی «امیرعلی دانایی» گاهی شبیه یکی از مردم عادی صحبت میکند و گاهی شبیه شخصیتهای فیلمهای کیمیایی میشود. به خاطر حرمت مواد فروختن در سینما، دست به چاقو میبرد و یک دست و یک چشم و یک پا هر کدام از یک نفر را نابود میکند اما هیچ نشانهای از آن نیست که ما را قبل از ورود به آن سینما-آشپزخانه قدیمی با ماهیت شغل او آشنا کند. از این وجه شخصیتی پرویز هیچ استفادهای نمیشود.
جمشید هاشمپور در فیلم سینمایی انزوا
همه کس یا او را دوست دارند یا از او حساب میبرند. حتی دخترش که به طرز جالبی همه چیز را میفهمد بعد از مرگ مادر بیتابی هم نمیکند و خیلی راحت به پدری که برایش یک خاطره گنگ بوده است دل میبندد و تا آخر با او همراه میشود. همهی شخصیتها به جز شخصیت صاحبخانه با بازی «مهران رجبی» کارآیی درستی ندارند، وجوه شخصیتی آنها مشخص نمیشود و ما آنها را نمیشناسیم. از دوست گاو کُشی که از بزدلی لرزش دست دارد – که به نظر میرسد ناشی از بیماری پارکینسون باشد تا ترس – تا آن رفیق یادگار دوران زندان که ابتدا او را لال معرفی میکند و بعد صدادار شد و سپس قاتل و در همه حال بیهیچ دلیلی با مرام بود. در میان این همه تیپ ماقبل تیپ، زهره خود جای دیگر دارد. زنی که قرار است فرشته باشد و با فهمیدن اینکه چقدر با قضاوتهای نادرست به او ظلم شده است ما را مجاب کند که قضاوت نکنیم، تا این اندازه در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان است؟! از یک تعقیب و گریز میترسد، آن هم زنی که سالهاست به تنهایی بار زندگی را به دوش میکشد. زنی بی سواد یا کمسواد که در کوران مشکلات به فکر بیمه عمر افتاده است!
مهران رجبی در فیلم سینمایی انزوا
از آن طرف هیچکس دلتنگ او نیست؛ شوهرش دلتنگش نمیشود. خانوادهاش میخواهند او را فراموش کنند و از همه بدتر فرزندانش که در عرض سه روز مادر خوشرنگ و لعابتری را به او ترجیح میدهند. این زن که با مرگش همه چیز روند طبیعی را طی میکند گویی برای خوشبختی همه کسانی که با او مرتبط بودند مزاحمی بیش نیست. نه میفهمیم چرا کار کردنش را از شوهر و آشنایان پنهان کرده است، نه میفهمیم چرا با این همه شور عشق به یکباره به فکر طلاق و جدایی میافتد.
انزوا تلاش ناکام یک سینمادوست است که تبدیل به کولاژی از فیلمهای سینمایی مختلف شده است و فرم و قصه را فدای خودخواهی، خودنمایی و آوانگارد بازی کرده است. انزوا تنها گوشهای از درد انزوای سینما ایران است. سینمایی که تنها چیزی که میخواهد گفتن یک قصه بدون لنکت از ابتدا تا انتها است.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.