به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
آنچه از فیلم خدمتکار به یاد آدم میماند فضای رنگارنگ و تصویرهای شاد و درخشان آن است که قصه فیلم درباره روابط اجتماعی ظالمانه حاکم در شهر کوچک جکسونِ میسیسیپی آمریکا در آن میگذرد. این فضای شاد محصول رنگ و نور فضاهای درونی خانهها و طبیعت سرسبز، ولی مهمتر از اینها، لباسهای با طرح رنگ شاد (و اندکی دهاتی، چنان که سلیقه شهرستانی همه جا هست) و آرایش و رنگ موی زنهای خانهدار فیلم است. این زنها حال و هوا و رفتاری عروسکی دارند حاکی از بیدردی و این بیدردی بخصوص در تضاد با زندگی سخت خدمتکارهایی که فیلم درباره دو سه تن از آنهاست، خود را بیشتر نشان میدهد. و در مقایسه با این بیدردی و بدیهی تلقی شدن خدمتِ خدمتکاران زنی که با حقوق اندک برای آنها کار میکنند و بچههایشان را بزرگ میکنند، فعالیتهای نیکوکارانه آنها مسخره جلوه میکند.
خدمتکار فیلمی است که علیرغم ساخته شدنش توسط فیلمسازی امروزی به نام تیت تیلور به غایت کهنه است و تنها تازگی آن برای من همان تمرکزش روی زندگی زنان و نوعی مقایسه زندگی زنان ارباب و زنان خدمتکار است و یک جور تصویر مردمشناسانه از زندگی در شهرهای کوچک آمریکا در دهه شصت سده گذشته میلادی. امّا کهنگی آن در چیست؟
در تصویر کلیشهای سفیدپوستی که برای احقاق حقوق سیاهپوستان دست بالا میزند و روزنامهنگار شجاعی که با پیگیری به اهدافش میرسد.
در اینکه سیاهپوستان همه خوبند و تبعیض و تباهی انگار هیچ تاثیری روی روح و روان آنها نگذاشته است. واقعیت این است که ظلم همیشه به تباهی اخلاقی مظلوم نیز میانجامد و او را نیز تبهکار و چه بسا متعصب بار میآورد. تنها در ادبیات و سینمای عامهپسند و سادهلوحانه است که مظلومان (از جمله سیاهپوستان در فیلمهای مخالف تبعیض نژادی آمریکایی) مانند فرشته ترسیم میشوند. علاوه بر این نوعی بردهصفتی ناشی از تجربه تاریخی و پذیرش ایدئولوژی تبعیض نژادی از سوی مظلوم بر آنها حاکم میشود که شکستنش به آن سادگی نیست که در فیلم میبینیم.
از سوی دیگر به فیلم انتقاد شده است که شرایط سالهای شصت در میسیسیپی را خیلی ملایمتر از آنچه در واقعیت بوده به تصویر کشیده است. مثلاً به سوء استفاده جنسی مردان سفیدپوست از خدمتکاران زن در فیلم اشارهای نشده است.
برای داوری فیلمهایی که تبعیضی را افشا میکنند و میخواهند از حرکتی اجتماعی حمایت کنند، زمان ساخته شدن فیلم خیلی مهم است. وقتی برخی از خواستهای یک حرکت تحقق پیدا میکنند (کما اینکه جنبش مبارزه ضدتبعیض نژادی در آمریکا موفق شد بسیاری از قوانین ضد سیاهپوستان را عوض کند) تکرار آن خواستها دیگر جسارت زیادی نمیخواهد یا چیز زیادی را برای افکار عمومی روشن نمیکند. انتظار میرود که اگر امروز کسی سراغ آن دوره میرود از منظری نو و به وجوه پیچیدهتر آن زمان بپردازد.
فیلم خدمتکار از نظر فیلمبرداری و اجرای میزانسن و هدایت بازیها فیلمی است در حد استاندارد و عیب و ایراد زیادی نمیتوان به آن گرفت، هرچند در این زمینههای نیز چیز خیلی برجستهای ندارد. خوب است. امّا اشکالات فیلمنامهای آن کم نیستند.
نخست اینکه فیلم از تمرکز روی یک شخصیت و همراه کردن بیننده با او ناتوان است. حتی معلوم نیست که از میان ابلین (زن خدمتکار اصلی) و اسکیتر (دخترک خبرنگار) کدام قهرمان اصلی قصه است. فیلم از پرورش رابطهای خاص (و پیچیده) بین این دو نیز باز میماند. شخصیتی مانند زن سفیدپوستی که از نظر روانی نامتعادل است در تم اصلی فیلم جایی ندارد یا رابطه اسکیتر با نامزدش آن قدر پرورش پیدا نمیکند و ما با این مرد جوان آن قدر آشنا نمیشویم که پایان رابطه از سوی مرد چیزی به مفهوم فیلم بیافزاید. این عدم تمرکز روی یک شخصیت ظاهراً آگاهانه بوده است، امّا به هر رو، آگاهانه یا از سر سهو، به نفع فیلمی نیست که میخواهد تاثیر عاطفی روی بینندهاش بگذارد. آنچه قرار است به فیلم خدمتکار وحدت ببخشد، تم شجاعت است و اثر خوبی که شجاعت یک فرد روی محیط میگذارد. در این راستا نیز جانسختی سنتهای ظالمانه دست کم گرفته شدهاند. فیلم در مجموع پایان خوش دارد. درست است که نامزد اسکیتر او را طرد میکند، امّا رابطه او با مادرش خوب میشود بینشان تفاهم به وجود میآید (مادرش شجاعت او را تحسین میکند و به او میگوید که هیچ وقت به این اندازه به او افتخار نکرده است). مینی که در خانه آن زن نامتعادل سفیدپوست کار میکند عاقبت به خیر میشود: زن حالش بهتر میشود و شوهر او از مینی قدردانی میکند. ابیگیل (خدمتکار اصلی) درست است از کارش اخراج میشود، امّا جامعه سیاهپوستان شهر از او تقدیر میکند و خوش از نظر روانی راضی است و به توجه به محبوبیت کتابی که نوشته است به نظر نمیرسد که مشکل مهمی در آینده داشته باشد. این گونه پایان خوش سادهانگارانه است. حتی در چارچوب قصه فیلم معلوم نمیشود چه بر سر آن خدمتکاری میآید که پلیس با خشونت دستگیرش میکند. گویی فیلم آگاهانه از کنار جنبههای خشنتر و ابعاد زشتتر مسئله تبعیض نژادی گذشته است.