به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
ابراهیم حاتمیکیا و سینمای جنگ دو یار جدانشدنی به حساب میآیند. حاتمیکیا که کارنامه بلند بالایی در رابطه با ساخت آثار سینمایی مرتبط با موضوع جنگ و حواشی آن دارد، حالا از دیدگاه اجتماعی به مقوله هشت سال دفاع مقدس و تاثیر گذاری آن بر جامعه کنونی پرداخته است. این کارگردان پس از ساخت فیلم«چ»که نگاهی به زندگی شهید چمران بود اینبار با فیلمی اجتماعی بازگشته است.
او در مقام نویسنده و کارگردان فیلم«بادیگارد»مردی را تصویر میکند که بازمانده جنگ است و حالا در آستانه بازنشستگی با عنوان محافظ شخصی خدمت می کند. این کارگردان در آخرین اثرش کاراکتری را به نام حیدر خلق کرده است، که شباهت بسیار زیادی به حاج کاظم آژانس شیشه ای دارد .به نظر میرسد او در این فیلم با انتخاب پرویز پرستویی و شباهت چهره و نگاه و لحن کاراکتر حیدر با حاج کاظم سعی دارد به عمد مخاطب را در ناخودآگاهش به یاد حاج کاظم بیاندازد. یادآوری که در بسیاری از سکانسهای برخورد حیدر و مافوقش نشان از رویارویی تفکر حاکم بر نسل حیدر و حاج کاظم و نسل جوانتر جامعه دارد.
همین امر باعث شده است در بسیاری از لحظات نفس گیر ماجرا مخاطب همذات پنداری بسیاری با کاراکتر حیدر داشته باشد و او را همچون حاج کاظم مردی خسته از سالها تلاش برای رسیدن به اهدافی ببیند که این روزها به آن آرمانگرایی میگویند.
داستان با سکانسهای نفس گیر حمله انتحاری شروع میشود و مخاطب از همان ابتدای فیلم با ماجرای زندگی شغلی حیدر درگیر می شود. پرویز پرستویی به عنوان بازیگر مورد علاقه کارگردان در نقش حیدر که یک محافظ است به خوبی درخشیده است هر چند که در بسیاری از سکانسها لحن صدای او ناخودآگاه یادآور کاراکتر حاج کاظم است اما پرستویی در قامت یک بادیگارد به خوبی از پس نقش برآمده است.
در ادامه حاتمیکیا مخاطب را با فضای زندگی خصوصی حیدر آشنا می کند. مریلا زارعی در نقش راضیه همسر فداکار حیدر ظاهر شده است و به خوبی کاراکتر زنی فداکار و عاشق پیشه را ایفا کرده است .
حاتمیکیا مانند آثار گذشتهاش اینبار نیز نویسنده فیلم نامه«بادیگارد»است. فیلم نامه از شخصیت پردازی خوبی برخودار است. ریتم و سرعت قصه گویی فیلم نامه خوب است و مخاطب به خوبی با شخصیت حیدر و نوع نگاه اجتماعی و اعتقادی او آشنا می شود. ریتم قصه در اواسط ماجرا کمی افت می کند اما این فیلم یک اختتامیه نفس گیر و زیبا دارد که بیشک نم اشکی را بر چشمان مخاطب مینشاند.
محمود کلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری نماهایی تاثیر گذار از نگاه کاراکتر حیدر به مخاطب نشان میدهد در عین حال فیلمبرداری سکانسهای ابتدا و انتهای فیلم اثر گذار و قابل تامل است.
موسیقی این فیلم ساخته کارن همایونفر است. به نظر میآید همایونفر در ساخت موسیقی بادیگارد نیم نگاهی به موسیقی فیلم از کرخه تا راین داشته است.
بادیگارد از لحاظ جلوههای ویژه نیز موفق عمل کرده است چند سکانس مهم پایانبندی به شدت مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. موسیقی، جلوه های ویژه و فیلمبرداری سکانسهای پایانی برگ برنده فیلم است.
بادیگارد فیلمی اجتماعی است که طعنههای سیاسی میزند. کاراکتر حیدر به عنوان یک بادیگارد با تاکید سعی دارد، تنها خود را محافظ شخصیتهای اول نظام بنامد. حیدر در حالی به روزهای پایان شغلی خود نزدیک است، هنوز هم با خود و عقاید خود درگیر است. حاتمیکیا این تضاد روحی و اعتقادی شخصیت اول قصهاش را در بسیاری از سکانسها به رخ مخاطب میکشاند. سکانسهای درگیری لفظی حیدر با مافوقش و یا بازجویی چند باره او در رابطه با حمله تروریستی و نمایش ماشین بنز قدیمی او در کنار ماشینهای جدید و ... همگی حاکی از مقایسه عقاید این کاراکتر که از دهه شصت می آید با وضعیت سیاسی و اجتماعی حال حاضر جامعه است.
میتوان گفت حاتمیکیا با ساخت بادیگارد نشان داد که هنوز هم تعلق خاطر زیادی به فیلم آژانس شیشهای دارد. حیدر و حاج کاظم هر دو در عقایدی که برای آن جنگیدهاند دچار شک میشوند. هر چند حاج کاظم برای دفاع از عقایدش گروگان گیری میکند اما اینبار حاتمیکیا کاراکتر حیدر را به چالش حفاظت از دانشمند هستهای میکشاند. شاید حاتمی کیا با انتخاب موضوع حفاظت از دانشمند هسته ای سعی دارد اشاره ای به اتفاق ها و روابط سیاسی حال حاضر جامعه داشته باشد.
حاتمیکیا در آخرین اثرش تصویری از نسلی ارائه داده است که در سه دهه گذشته در هر برههای از زمان به نحوی از ارزشهای حاکم بر نظام دفاع کرده است. زمانی در جنگ جنگیده است و حالا به نوعی دیگر از ارزشها دفاع میکند. این فیلم سعی دارد در بسیاری از لحظات با کنایه و استعاره از تنهایی و خستگی آدمهایی با تفکر و اعتقادات حیدر پرده بردارد که گویی تاریخ مصرفشان تمام شده است. حیدر در دیالوگهای زیادی این تنهایی را با جملاتی مانند«سته ام و یا سردمه»بیان میکند. شاید حاتمیکیا به نوعی تنهایی و خستگی کاراکترش را از این طریق به مخاطب منتقل میکند. در نهایت این نسل نه از نگاه نسل جوان همدلی میبیند و نه فداکاریهایش از دیدگاه همنسلانش جدی گرفته میشود. حاتمیکیا در«بادیگارد»قصه زندگی آدمهایی را تصویر کرده است که عمر خود را بر سر عهد و پیمانشان صرف کردند اما در نهایت هیچ وقت دیده نشدهاند. حیدر نماینده نسلی است که بر سر ارزشهاهایشان جنگیدند و در نهایت مظلومیت جانشان را فدای آرمانهایشان کردند.