راجر ایبرت : «میراث بورن» داستان مردی است که به مقداری دارو نیاز دارد و تمام فیلم صرف به دست آوردن این دارو می شود.این دارو، داروی خوبی است. با شروغ فیلم، او...
15 آذر 1395
«میراث بورن» داستان مردی است که به مقداری دارو نیاز دارد و تمام فیلم صرف به دست آوردن این دارو می شود.این دارو، داروی خوبی است. با شروغ فیلم، او به داخل دریاچه ای در آلاسکا شیرجه می زند تا یک لوله مهر و موم شده را از کف دریاچه بیرون بیاورد. تعدادی قرص آبی و کمی قرص سبز می خورد، یک پتوی حرارتی هم دور خودش می پیچد و کنار آتش می خوابد. بعد کوله خود را می بندد و برای عبور از یک رشته کوه عازم سفر می شود و در راه با گرگ ها می جنگد. بعضی از سکانس های کوهنوردی شامل صحنه هایی می شود که باید کوهی با شیب خیلی تند را بدون استفاده از طناب یا میخ بالا برود.
آرون کراس یک ابر قهرمان نیست. مثل جیسون بورن او هم یک مامور است که باید برنامه ای را به اجرا برساند. یک پروژه مخفی اطلاعاتی در امریکا است که مربوط به تغییر ژنتیک کامل بدن انسان ها می شود و طی آن می توان مردانی را ساخت که دارای قدرت روحی و فیزیکی و دید عقابی خارق العاده ای هستند.
نقش کراس را جرمی رنر بازی می کند با چنان تمرکز و شجاعتی که در فیلم «صندوقچه درد» هم نشان داده بود. به دلایل زیادی از جمله اینکه تا مدت زیادی از فیلم به اسم او اشاره ای نمی شود و همچنین این که همه دائم تکرار می کنند که بورن هنوز زنده است و اینکه من تریلر فیلم را ندیده بودم، فکر می کردم که شاید جرمی نقش بورن را بازی می کند اما بالاخره و خوشبختانه یک پوستر از جیسون بورن با قیافه مت دیمون در فیلم به عنوان یک فرد تحت تعقیب نشان داده می شود که همه چیز را روشن می کند.
زمان زیادی از فیلم در یک مرکز کنترل در منتهتن برای اجرای این برنامه مخفیانه سپری می شود که خیلی هم شلوغ است با آن همه کامپیوتر و مونیتور و وسایل ارتباطاتی که ظاهرا می توانند به هر دوربین نظارتی در دنیا دسترسی داشته باشند. در این اتاق با طراحان نابغه این برنامه آشنا می شویم. سربازان قدیمی و ترسناکی که نقششان توسط اسکات گلن، استیسی کیچ و آلبرت فینی و به سرپرستی ادوارد نورتون اجرا می شود. این مردان تصمیم گرفته اند به این برنامه پایان دهند و این کار را با دادن یک قرص مثلثی زرد رنگ به ماموران متخصصشان انجام می دهند. این قرص باعث خونریزی از سوراخ راست بینی آنان و مرگشان می شود. همیشه هم خونریزی از سوراخ راست بینی اتفاق می افتد!
بعد از این که کراس در آلاسکا از یک هواپیمای بدون سرنشین که یک موشک به آن بسته شده است فرار می کند و باز با گرگهای دیگری می جنگد، با دکتر مارتا شیرینگ ( با بازی ریچل ویز) تماس می گیرد. او یک دکترا و دو فوق دکترای پژوهشی دارد و همه چیز را در مورد این قرص ها می داند. بهترین صحنه خشن فیلم در اینجا اتفاق می افتد که یکی از تکنیسین های آزمایشگاه هم در این درگیری حضور دارد و چهره اش دقیقاً شکل «تام نونان» است، اما اسم نونان در میان بازیگران ذکر نشده است. بعد کراس و شیرینگ در جستجویی بی سرانجام به نیروهایی در مانیلا می پیوندند. مانیلا جایی است که داروها در آن تولید می شود. زمان زیادی به کاراکتر ریچل ویز در این فیلم اختصاص داده شده چرا که معمولا به زنان در فیلم های اکشن این همه زمان نمی دهند و از او برای صحنه های جنسی فیلم هم استفاده نشده است. اجرای او قدرتمندانه، با اجرای رنر برابری می کند.
این داروها از ویروسی ساخته شده اند که ژن افراد را تغییر می دهد. شما می توانید به فواصل زمانی داروهای نیروزا مصرف کنید یا با روند دیگری و تکرار در مصرفشان به آن ها معتاد شوید که این همان چیزی است که کراس به دنبالش است. او به داشتن عضلات و ماهیچه های فوق العاده و قدرت بالای ذهنی معتاد شده است. می توان مزایای دیگر قرص ها را هم حدس زد؛ طبق برداشت من کراس در تمام طول فیلم نه چیزی می نوشد نه چیزی می خورد.
«میراث بورن» دائم، در لحظه در جا می زند. من با صراحت اعتراف می کنم حداقل تا 30 دقیقه از فیلم نفهمیده بودم که چرا همه این ها در حال رخ دادن است. دیالوگ های فیلم کوتاه است. فیلمبرداری محصور است و طرح داستان آشفته و مبهم است.
سه صحنه تعقیب وگریز بزرگ در فیلم وجود دارد: با ماشین، با استفاده از پارکور و با موتورسیکلت. پارکور را که به یاد می آورید، هنر پریدن و دویدن روی دیوار و حرکت از روی سقف خانه ها که ظاهراً استفاده از قرص ها آن را ممکن کرده است. تعقیب و گریز با موتور هم در مانیلا اتفاق میفتد بعد از اینکه کراس و شیرینگ یک موتور سیکلت را می دزدند پلیس به دنبالشان می رود و یک پلیس مصمم با عینک تیره خلبانی، بدون دلیل قانع کننده ای در این تعقیب پافشاری می کند. از آنجایی که حتی یک کلمه دیالوگ هم ندارد، غیر ممکن است که حدس بزنیم آیا او می دانسته که کراس و شیرینگ چه اشخاص مهمی هستند یا نه! اما او درست مثل شخصیت «بانی نیروزا» به کار خود ادامه می دهد و به دیگران کاری ندارد.
این تعقیب و گریز آن قدر طول می کشد که من دو بار چشمانم بسته شد و نزدیک بود خوابم ببرد. این دنبال بازی به همه جا کشیده می شود از بالای پله ها و پایین پله ها، در بزرگراه و... و باعث به وجود آمدن بیشمار تصادف می شود و همه این ها را بگذارید کنار سبک تدوین نا امید کننده و بد آن. تدوین طوری است که قسمت های اکشن کار را میبینید اما کل تصویر را ندارید. در کل در مورد فیلم باید بگویم: بی خیال! ما نده ام تا کی اسم بورن می خواهد روی این سریال باقی بماند. به هر حال او هنوز زنده است.