جیمز براردینلی : نگهبانان كهكشان تجربه بزرگ مارول است: فيلمي عظيم بر اساس يك سري كاميك بوك است كه ابرقهرمانان را تحت يك نام در نظر نگرفته است. فيلم در فضا اتفاق مي...
15 آذر 1395
نگهبانان كهكشان تجربه بزرگ مارول است: فيلمي عظيم بر اساس يك سري كاميك بوك است كه ابرقهرمانان را تحت يك نام در نظر نگرفته است. فيلم در فضا اتفاق مي افتد، جايي كه كمتر فيلم اكشن يا ماجراجويانه اي در سال هاي اخير به تصوير كشيده شده است. برآيند توليد اين فيلم عمدتاً سرگرم كننده و يادآور فضاي بعد از جنگ ستارگان است كه در دهه 1970 و اوايل 1980 به نمايش درآمد. اگرچه صحنه هاي ابتدايي در روي زمين است اما فيلم در زماني نه چندان دور اما در مكاني بسيار دور اتفاق مي افتد. پيتر كوييل (با بازي ويات اولف در كودكي و كريس پرات در بزرگسالي) بلافاصله بعد از مرگ مادرش توسط بيگانگان ربوده مي شود. او با گروهي از دزدان و قاچاقجيان كهكشاني بزرگ مي شود و اولين بار كه او را به شكل يك مرد مي بينيم (با نام )، در حال دزديدن يك گوي است. به نظر مي رسد كه همه گوي را مي خواهند: رونان قاتل (لي پيس Lee Pace)، كه مي خواهد از آن براي معدوم كردن دشمنانش استفاده كند،، زاندارانس، ثانوس (جاش برولين ) جنگ سالاري كه كه مي تواند از آن براي رسيدن به فرمانروايي جهان استفاده كند، كلكتور (بنيسيو دل تورو ) كه طمع به دست آوردن هر چيز نادر و قدرتمندي را دارد و ديگراني كه مي خواهند آن را به دست آورند. كوييل بعد از دستگير و زنداني شدن ( و گرفتن گوي از او) مجبور به اتحاد با چند تن از افراد ساكن در آنجا مي شود.: گامورا (زوئي سالدانا ) دخترخوانده ثانوس، دركس مخرب (ديو بوتيستا ) مردي كه به دنبال انتقام از رونان است، راكت (با صداي برادلي كوپر ) يك راكون طراحي شده بد اخلاق كه عاشق اسلحه است و گروت (با صداي وين ديزل ) يك موجود درخت مانند كه فقط يك جمله را ادا مي كند: من گروت هستم. پنج باقيمانده بعد از فرار از زندان براي به دست آوردن گوي و دور نگهداشتن آن از رونان متحد مي شوند. روايت اصلي نگهبانان كهكشان شبيه پاپ كورني است كه مي تواند نقطه شروع كاميك بوك ها باشد. طرح داستان، با تناقض ظاهري و رشته هاي از هم گسيخته بيان مي شود. اما كاراكترها ارتباط خوبي را ارائه مي كنند، ديالوگ هاي طنز و آهنگ هاي دهه 70 عنصري از تازگي را به روند داستان مي افزايد. گره گشايي دور از انتظار داستان تا حدي نااميدكننده است اما در فيلم هاي ابرقهرمانانه اغلب به همين شكل است كه سفر جذاب تر از مقصد باشد. فيلم بيش از حد از گرافيك كامپيوتري استفاده كرده و تا حد زيادي شبيه جنگ ستارگان است. دو عضو غير انساني گروه كاملاً توسط كامپيوتر خلق شده اند. گروت، موجود درخت مانندي كه راه مي رود با صداي وين ديزل ، اوج هنرمندي است در مورد راكت كه شبيه راكون به نظر مي رسد نيز مي توان همين عقيده را داشت اما نه كاملاً. به استثناي لي پيس كه رونان او به آن بدي كه از يك شرور انتظار مي رود نيست، ساير هنرپيشگان به خوبي انتخاب شده اند. زوئي سالدانا، با پوست سبز (بعد از اينكه در آواتار پوستش آبي بود)، به طور مؤثري همانند گامورا سرسخت است و رابطه اش با پرات متناسب است. دركسِ ديو بوتيستا، كه شباهتي به هالك دارد، بدون اينكه نوسان زيادي داشته باشد كميك است. هنرپيشه هاي نقش هاي مكمل، مايكل روكر در نقش يوندو، كارن جيلان در نقش نابولا، خدمتكار رونان و گلن كلوز در نقش رهبر گروه زاندار هستند. نگهبانان كهكشان با وجود تعداد زياد عوامل لاينحل در روايت، به خوبي از عهده اينكه به تنهايي يك فيلم باشد برآمده، اگرچه هدف از ساخت آن ايجاد يك نقطه شروع براي انتخاب هاي بعدي است. اگر همه چيز را خيلي جدي نگيريم، فيلم طرح خوبي حتي براي محتوايي ديگر دارد. نگهبانان كهكشان فيلمي سرگرم كننده است- نه يك حماسه كه از مارول انتظار داشته باشيم، و يك ورود خوب به فصل ركود فيلم.
داستان فیلم درباره پنج ابرقهرمان بین کهکشانی است که برای مقابله با یک نیروی شیطانی که قصد نابودی کهکشان را دارد، متحد شده و گروه نگهبانان کهکشان را تشکیل میدهند...