میثم کریمی : « بن هور » محصول 1959 به کارگردانی ویلیام وایلر، یکی از چند فیلم پرافتخار تاریخ سینماست که تا سالها رکوردار کسب جوایز اسکار ( 11 اسکار ) بود. این...
18 آذر 1395
« بن هور » محصول 1959 به کارگردانی ویلیام وایلر، یکی از چند فیلم پرافتخار تاریخ سینماست که تا سالها رکوردار کسب جوایز اسکار ( 11 اسکار ) بود. این اثر حماسی - مذهبی با بازی چارلتون هستون و سکانس های بی نظیر و غیرقابل باور ارابه رانی که در آن سالها نیروهای انسانی فراوانی برای ساخت آن به کار گرفته شدند، از « بن هور » اثری کلاسیک و جاودانه ساخت که به نظر می رسید کمتر فیلمسازی جسارت نزدیک شدن به این عنوان برای بازسازی را داشته باشد. اما این طلسم شکست و در نهایت تیمور باکممبتوف تصمیم گرفت تا این داستان را با استفاده از جلوه های ویژه کامپیوتری مجدداً بسازد؛ این اتفاق در حالی رخ داده که کمتر فیلمسازی به سراغ بازسازی آثار بسیار موفق تاریخ سینما می رود.
داستان فیلم درباره نجیب زاده ای به نام بن هور ( جک هیوستن ) است که روزگاری خوشی را به همراه همبازی دوران کودکی اش مسالا ( توبی کبل ) که ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند می گذراند. اما پس از مدتی بن هور توسط مسالا متهم به خیانت شده و مجبور می شود باقی زندگی خود را به عنوان یک برده سپری کند. بن هور پس از تحمل چندین سال بردگی، موفق به فرار از مهلکه شده و برای انتقام از مسالا باز می گردد و...
روایت جدید « بن هور » به دلایل متعددی می تواند یکی از بدترین بازسازی های تاریخ سینما لقب بگیرد. اولین مورد اختلاف دو نسخه کلاسیک و مدرن، فیلمنامه اثر است که تفاوت های آشکاری با نسخه کلاسیک دارد. در نسخه سال 1959 « بن هور » اثری حماسی - مذهبی بود که پیامهای اخلاقی فراوانی در آن وجود داشت و همچنین فیلمبرداری باشکوه آن، هنوز در ذهن علاقه مندان به سینما باقی مانده است. اما در نسخه جدید روند داستان بسیار ساده و شخصیت پردازی ها نیز عجولانه شکل گرفته است.
رویدادهای داستان بی آنکه ظرافتی در پرداخت داشته باشند، مطرح می شوند و به واسطه ابزارهای گرافیکی که در اختیار تیم جلوه های ویژه بوده، تمامی کمبودها با افکت های کامپیوتری جایگزین شده اند. شخصیت های مکمل داستان از جمله ایلدریم ( با بازی مورگان فریمن ) نیز ناپخته و سردرگم به نظر می رسند و بیشتر شبیه به یک تیپ کامل می باشند که سینمای مدرن سالهاست از این نوع پرداخت گذشته است. همه این موارد باعث شده تا « بن هور » از حیث کیفیت تفاوت چندانی با آثار مذهبی اخیر نظیر « برخاسته » نداشته باشد.
دیگر ضعف عمیق فیلم در روایت جدید، عطش بیش از اندازه کارگردان برای رسیدن به سکانس ارابه رانی بوده که منجر به رها شدن باقی فیلم و عدم توجه به جزئیات داستان بوده است. با این وجود، حتی سکانس ارابه رانی نیز از بابت کیفیت هرگز نمی تواند در حد و اندازه شکوه نسخه کلاسیک باشد و بیشتر یادآور سری فیلمهای « سریع و خشمگین » است که تدوین شلاقی و حربه های تصویربرداری لرزشی، سعی در القای هیجان به مخاطب را دارد. متاسفانه در « بن هور » مدرن ، نمی توان اثری از هیجان را مشاهده کرد و تلاش باکممبتوف برای بازسازی شکوهمند سکانس ارابه رانی، راه به جایی نبرده چراکه مخاطب امروز سینما قطعاً تماشای دیوانگی های « مکس دیوانه » را ترجیح می دهد که در بخش کارگردانی سکانس های تعقیب و گریز چند سر و گردن از « بن هور » باکممبتوف بالاتر بوده است.
یکی دیگر از مشکلات عجیب فیلم، استفاده از بازیگرانی است که ابداً نتوانسته اند در این اثر پرخرج بدرخشند و وزنه ای برای حماسه پوشالی فیلم باشند. جک هیوستن، بازیگر بریتانیایی در نقش بن هور، نشانی از خستگی ، غرور و رنج بن هور که چارلتون هستون به خوبی آن را در نسخه کلاسیک به نمایش گذاشته بود، ندارد. بن هور مدرن نحیف تر و ظریف تر از آن است که بتواند قهرمان قصه ای حماسی باشد و برای گرفتن حقش از ظالم، کاری انجام دهد. توبی کبل نیز در نقش مسالا، هرگز نمی تواند تنفر تماشاگر را برانگیزد. مورگان فریمن در نقش ایلدریم نیز چنگی به دل نمی زند و با آن گریم عجیب و ناهماهنگ با صورت فریمن، نتیجه بسیار بدی را رقم زده است. اما شاید در این میان برای ایرانی ها حضور نازنین بنیادی در این فیلم جالب توجه باشد؛ هرچند که نقش تاثیرگذاری را ایفا نکرده و مجالی نیز برای تمرکز بر بازی اش در اختیار وی قرار نگرفته است.
« بن هور » یک بازسازی شکست خورده محسوب می شود که حتی تماشاگران هم به استقبال آن نرفته اند و در زمان نوشتن این مقاله، « بن هور » یکی از شکست خورده های قطعی اکران در سال جاری است. روایت جدید این داستان نه قادر است حماسه خلق کند و نه حتی توان این را دارد که شخصیت سازی کند. بن هور مدرن بی حال و بی رمق است و حتی درونمایه های مذهبی اثر که با به صلیب کشیده شدن مسیح ( ع ) نمایان می شود، توان این را ندارد که افراد مذهبی را به خود جذب کند چراکه تمام عطش فیلمساز برای به تصویر کشیدن سکانس ارابه رانی بوده است و تمام فیلم مقدمه ای برای رسیدن به این لحظات. لحظاتی که برعکس تاکید فیلمسازش، به حدی آمیخته با جلوه های ویژه و CGI است که به راحتی می توان گفت قابل مقایسه با سری فیلمهای « سریع و آتشین » است؛ تنها تفاوت در اینجا این است که یکی ارابه می راند و آن دیگری ماشین!
در زمان حیات حضرت مسیح (ع) و در روز ورود فرمانده جدید منطقه ی اورشلیم، به طور اتفاقی تکه سفالی از پشتبام خانه ی “بنهور” میافتد و اسب فرمانده رم میکند و او را بر زمین میزند. لذا خانواده ی “بنهور” به زندان میافتند و خودش به بردگی فروخته میشود…