دامون قنبرزاده : خلاصهی داستان: چند دوست، با تصمیم یکی از آنها به نام نیل به جزیرهای دورافتاده میروند تا تعطیلات آخر هفته را در آنجا سر کنند. با ورود به جزیره، پس از...
18 آذر 1395
خلاصهی داستان: چند دوست، با تصمیم یکی از آنها به نام نیل به جزیرهای دورافتاده میروند تا تعطیلات آخر هفته را در آنجا سر کنند. با ورود به جزیره، پس از وقتگذرانی در ویلای تفریحی میزبان، به پیشنهاد او تصمیم میگیرند به یک کلاب شبانه بروند. با ورود به این کلاب شبانه، جوانان خود را در معرض انواع و اقسام تفریحات هوسآلود میبینند. در همین حین، یکی از جوانها به نام جیسون به دعوت رئیس کلاب به اتاقی خصوصی میرود و با حرفهای او که مردی مرموز است و حتی از رازهای جیسون هم خبر دارد، میهراسد. مرد مرموز مادهای مخدر به جیسون پیشکش و ادعا میکند این ماده از هر چیزی که تاکنون مصرف کرده، قویتر است. جیسون با مصرف این ماده، دچار توهم میشود و فانتزیهای ذهنیاش به غلیان میآید …
یادداشت: وقتی گروه سرخوش جوانانی که هی الکی میخندند، تصمیم به سفری آخر هفتهای به جزیرهای میگیرند، طبق کلیشههای مرسوم، مخاطب این چنین تصور میکند که قرار است با یکی دیگر از آن فیلمهای ترسناکی مواجه باشد که قاتلی روانی دستبهکار میشود تا جوانان سرمست را سلاخی کند. جلوتر که میرویم این تصور از بین میرود. وقتی ماجرای مصرف آن مادهی مخدر آبیرنگ به میان میآید که جوانان داستان با مصرف آن تغییر حالت میدهند و دفعهی بعد به جای لذتهای روزمره، دوست دارند دوباره این ماده را مصرف کنند، فکر قبلی جایش را به فکر جذابتری میدهد؛
قرار است با فیلمی طرف باشیم که میخواهد پرده از راز هوسهای انسانی بردارد که به چیزهای کم و ساده قانع نیست و میخواهد هر طور شده نهایت هوسهای دنیا را تجربه کند. انسانی که اگر پایش بیفتد قیدوبندی برنمیتابد. این جوانان با مصرف این ماده، دیو درونشان را احضار خواهند کرد و کار به جاهای باریکی خواهد کشید. اما کمی که جلوتر میآییم ایدهی شاهکارتری جای فکر قبلی را میگیرد؛ جوانها با مصرف مادهی مخدر افسارگسیخته شدهاند و حالا این ماده و افسارگسیختگی ناشی از آن به تمام آدمهای جزیره هم سرایت کرده است و حالا انگار قرار است با فیلم ترسناکی طرف باشیم که شخصی میخواهد از بین تعدادی خونآشام/آدمخوار/زامبی یا هر چیز دیگری که در فیلمهای ترسناک این چنینی دیدهایم، فرار کند و خودش را به مکان امن برساند … اما مگر یک فیلم نود دقیقهای گنجایش چقدر از ایدهها را دارد؟ و مهمتر از آن، یک فیلماولی چطور میتواند این تغییر لحنها را «دربیاورد»؟ اولین فیلم کافمن، که انگار نسبتی هم با آن چارلی کافمن معروف ندارد (الان که زود است اما شاید بعد از چند فیلم سطح پایین دیگر از آرون کافمن، از این بینسبت بودن خوشحال شویم!)، به رقم ظاهر پروپیمانش، لاغر و بیمایه است. نه خشن است، نه ترسناک، نه اسلشری و نه آخرالزمانی. همهی اینها را دارد اما هیچکدامشان نیست.
آدمیزاد ذاتاً طماع است. وقتی میبیند میتواند لذتهای بیشتر و عجیبتری را تجربه کند، دیگر به تجربههای عادیتر توجهی نمیکند. همچنان که وقتی نیل کلی تفریح سالم برای دوستانش لیست میکند که میتوانند از انجامشان لذت ببرند، آنها مورمورشان میشود که مخدر شب پیش را دوباره امتحان کنند. فیلم تلاش میکند روی همین نکته انگشت بگذارد و نشان بدهد که آدمیزاد است و هوسهای بیانتهایش. در ادامه هم وقتی مرد مرموز، خیلی نمادگرایانه و در تائید حرفش به جیسون مبنی بر اینکه مادهی مخدر را برای آدمهای خارج از جزیره هم ببرد، آیندهی پر از ترور و وحشتی را به جیسون نشان میدهد که بنیبشر با دست خودش درست کرده است، قرار است این پیام منتقل شود که آدمها بدون مصرف این ماده هم با دست خودشان و با دیوهای ناشناختهی درونشان دمار از روزگار خودشان و بقیه در میآورند، پس چه بهتر که آن را مصرف کنند! ایدهی خیلی خوبیست اما این فیلم با این مصالحی که تدارک دیده و با این شخصیتهایی که با شروع تیتراژ پایانی حتی اسمهایشان را هم به یاد نمیآوریم و کاملاً هم بیدلیل اینقدر تعدادشان زیاد است، توانایی رساندن چنین مفهومی را ندارد. اصولاً به نظر میرسد فیلم روی همین «مفهوم» شکل گرفته و بعد نشستهاند و برایش داستانی سرهم کردهاند. برای همین است که آن صحنهی فوقالذکر که مرد مرموز پیام اخلاقی فیلم را به جیسون (یعنی ما) هشدار میدهد، آنقدر گلدرشت و تحمیلی به نظر میرسد و در نتیجه کل فیلم زیر سئوال میرود. انگار خودِ فیلمساز هم این را میدانسته که خواسته با آوردن یک نام مطرح در بین بازیگران ناشناختهاش، مخاطب را جذب کند اما حضور پیرس برازنان در نقش مرد مرموز داستان که جوانان بیچاره را اغفال میکند، با آن لحن غلوشده و خندههای دنداننما، دردی را دوا نمیکند. فیلمی که میتوانست تبدیل شود به کاری جذاب و پرمفهوم، در دستان یک فیلماولی به چیزی بیمایه تبدیل شده که قدر ایدهی مرکزی جذابش را نمیداند و به هدرش میدهد.
داستان فیلم در مورد رئیس یکی از کلاب های مشهور است که یک مواد مخدر جدید را وارد بازار می کند. تمام مهمان ها شبی فانتزی را تجربه می کنند اما طولی نمی کشد که آن مکان به یک تیمارستان تبدیل می شود و …