آرمان افشار : 28 مارس، سالمرگ كارگردان و تهیه كننده آمریكایی، بیلی وایلدر است. به این بهانه قصد داریم موضوع كمدی موقعیت را در سه نمونه از بهترین فیلم های بیلی وایلدر یعنی...
18 آذر 1395
28 مارس، سالمرگ كارگردان و تهیه كننده آمریكایی، بیلی وایلدر است. به این بهانه قصد داریم موضوع كمدی موقعیت را در سه نمونه از بهترین فیلم های بیلی وایلدر یعنی «آپارتمان»، «بعضی ها داغشو دوست دارن» و «سانست بولوار» مورد بررسی قرار دهیم. دلیل این انتخاب هم اشاره خود وایلدر به این سه فیلم به عنوان بهترین فیلم هایش در مصاحبه مفصلی است كه در كتاب «گفتگو با بیلی وایلدر» با كامرون كرو انجام داده است. در آنجا به وضوح می بینیم كه وایلدر تعداد محدودی از فیلم های خود را دوست دارد و درباره برخی حتی خوش ندارد زیاد صحبت كند: كامرون كرو: از میان فیلم هایی كه ساخته اید كدام به نظر خودتان كامل ترین است؟ كدام به شخصی كه شما هستید نزدیك تر است؟ بیلی وایلدر: فیلمی كه كمترین اشكال را دارد، منظورم اشكالات واضح است، «آپارتمان» است. ولی نسخه نهایی فیلم «بعضی ها داغشو دوست دارن» را خیلی دوست دارم. فیلم موفقی بود. شاید هم این و «سانست بولوار». (گفتگو با بیلی وایلدر، كمرون كرو، ترجمه گلی امامی، صفحه 69)
بعضی ها داغشو دوست دارن این فیلم، محبوبترین فیلم بیلی وایلدر از نگاه خود اوست و البته چنانكه پیشتر ذكر شد نه كاملترین آن. «بعضی ها داغشو دوست دارن (1959)» را دیگر نمی توان فیلمی با مضامین اجتماعی و... دانست كه همراه با چاشنی طنز وایلدری است. این فیلم اگرچه آن مضامین را هم در خود دارد اما پیش از هرچیز كمدی است و یك كمدی موفق. همین ویژگی موجب شده فیلم از كمدی موقعیت صرف بودن فاصله بگیرد و از دیگر گونه ها همچون فانتزی و شوخی های كلامی هم بهره فراوان ببرد؛ گرچه فانتزی و كمدی كلامی وایلدر را نمی توان با نمونه های مشهور دیگر مقایسه كرد. وایلدر حتی وقتی هم كه از این انواع دیگر كمدی استفاده می كند باز به رنگ موقعیت كمیك آذینشان می بندد. برای بخش های فانتزی اثر می توان قسر در رفتن های ساده شخصیت ها از دست گنگسترها (دار و دسته ی اسپاتس) را مثال آورد و نیز در نیمه دوم فیلم سرعت لباس عوض كردنشان كه با زمان واقعی نمی تواند تطبیق داشته باشد. همینطور دیگر موقعیت های كمیك فیلم كه كمتر در واقعیت می توانند اتفاق بیفتند مثل خود ایده ی اصلی كه دو مرد بتوانند واقعاً این همه مدت خودشان را زن جا بزنند و همه چیز به سودشان پیش برود و، لو نروند. نیازی به گفتن نیست كه این ویژگی را نمی توان نقص اثر به شمار آورد چراكه فیلم كمدی اقتضائات خودش را دارد و نمی توان آن را با فیلمی كه ضمن دیگر جوانب، كمیك هم هست مقایسه كرد. پس تعجبی ندارد اگر «بعضی ها داغشو دوست دارن» بهترین كمدی تاریخ سینما به انتخاب مؤسسه فیلم امریكا لقب گرفته است. كمدی موقعیت غالباً مبتنی بر عنصر «تضاد» است. جدا از اصل ایده جا به جایی جنسیتی در فیلم، سكانس ها و صحنه های بسیاری بر این مدعا صحه می گذارند. موقعیت ابتدایی فیلم كه اسم رمز ورود به مجلس بزم شبانه «مجلس ختم مادربزرگ» لقب گرفته و به درگیری با پلیس می انجامد یكی از این نمونه هاست و دیگری مشابه این صحنه در پایان فیلم كه در یك مراسم جشن رسمی، كیك تولد عظیم الجثه ای مخفیگاه قاتل اسپاتس و دار و دسته اش می شود.
پایان بندی این فیلم مبتنی بر یك دیالوگ قهقهه برانگیز است كه ارزش كمیك خود را نه از شوخی كلامی، كه از موقعیت موجود گرفته است. جری به سیم آخر می زند و می گوید: «تو انگار حالیت نیس! من مَردم!» و آزگود با این دیالوگ انتهایی فیلم جوابش را می دهد كه: «هیچكس كامل نیست!» ما تنها زمانی می توانیم به این دیالوگ جدی آن همه بخندیم كه در جریان موقعیت بامزه پیش آمده باشیم و در واقع چه بسا جادوی این دیالوگ های پایانی بیلی وایلدر در همین جدی بودنشان باشد؛ اینكه به خودی خود حامل شوخی و طنز مستقلی نیستند.
«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را برباید. میلیونری پیر نیز عاشق دفنی شده است و دست بردارش نیست.