جیمز براردینلی : جايگاه «مردان پادشاه: سرويس مخفی/Kingsmen: The Secret Service» در ژانر فيلمهای جاسوسی بريتانيایی دهه ۱۹۶۰ ميلادی برابر است با جايگاه «اردنگی/Kick-Ass» در ميان فيلمهای ابرقهرمانی امروز دنيا. «مردان پادشاه» به...
25 آذر 1395
جايگاه «مردان پادشاه: سرويس مخفی/Kingsmen: The Secret Service» در ژانر فيلمهای جاسوسی بريتانيایی دهه ۱۹۶۰ ميلادی برابر است با جايگاه «اردنگی/Kick-Ass» در ميان فيلمهای ابرقهرمانی امروز دنيا. «مردان پادشاه» به عنوان ملغمهای از ژانر جاسوسی، کمدی و اکشن پرانرژی درست در کنار فيلمهایی مانند «اردنگی» و «هزارتوی جنایت / Layer Cake»، دو اثر قبلی متيو وان در مقام کارگردان، قرار میگيرد. («هزارتوی جنایت» فيلمی بود که دانيل کريگ را به عنوان بازيگر جديد نقش مأمور ۰۰۷ فيلمهای جيمز باند معرفی کرد.) «مردان پادشاه» که بر اساس يک کتاب کميک ساخته شده است، هر از گاهی به ريشههای خود خيانت میکند، اما وان به خوبی توانسته آن را با رويکرد فيلم سازی منحصر به فرد خود تطبيق دهد. سرعت بالا، شوخ طبعی ناسالم و رفرنسهای فراوان به فرهنگ عامه «مردان پادشاه» را به فيلم مفرحی تبديل میکند البته تا قبل از يک سوم پايانی که ناگهان فيلم دچار افت میشود.
واضحترين منبع الهام اين فيلم باندهای شون کانری هستند (که علناً به آنها رفرنس داده میشود)، اما همچنين به برخی مجموعههای جاسوسی ديگر نيز اشاره میکند. مايکل کين، ستاره «پرونده ايپکرس/ The Ipcress File» و نقش هری پالمر فيلمهای اقتباس شده از آثار لن ديتون، نقش آرتور، ورژن «کينگزمنی» «M» را بازی میکند. همچنين شاهد برخی ارجاعات غيردقيق به سريال «انتقام جويان/The Avengers» (منظور سريال انتقام جويان است که در دهه ۱۹۶۰ پخش میشد و ربطی به فيلم مارول ندارد) و حتی (باورتان میشود؟) به سريال «باهوش باش/Get Smart» میشود. وان تا دلتان بخواهد در اين زمين بازی شيطنت میکند، کارهای غيرمنتظره انجام میدهد و در صحنه های مختلف سر به سر «مهاجمان صندوقچه گمشده / Raiders of the Lost Ark» استيون اسپيلبرگ میگذارد. میتوان گفت که تنها چيزی که در «مردان پادشاه» وجود ندارد حضور افتخاری راجر مور يا تيموتی دالتون است، گرچه حداقل روح مور در فيلم حضور دارد.
قهرمان اکشن اين فيلم، کالين فرث است که در حرفه خود کارهای زيادی انجام داده اما قبلاً هرگز سعی نکرده تا ادای ترکيبی از ديويد نيون/مور را در بياورد. گالاهاد نماد کاملی از جاسوس جنتلمنی است که دسته دسته آدمهای بد را بدون اين که اتوی کت و شلوارش خراب شود از جلوی راه برمیدارد. گفته میشود که فرث در ۸۰% صحنههای بدل کاری خودش حضور داشته و اين به وان اجازه داده تا صحنههای بزن بزن را بدون استفاده از کاتهای سريع فراوان و زوايای trick camera فيلمبرداری کند. داستان دو شاخه فيلم ماجرای گالاهاد را وقتی که درباره اقدامات احتمالاً شريرانه يک خَيّر مولتی ميلياردر به نام والنتين (ساموئل ال جکسون مبتلا به لکنت زبان) تحقيق میکند و در عين حال مشغول آموزش شاگردش، اگسی (با بازی تارون اگرتون)، که قرار است در آينده عضو کادر جاسوسان نخبه و غيرقابل رديابی موسوم به «مردان پادشاه» بشود را تعريف میکند. اينها شواليههای عصر مدرن هستند که زرهشان يک دست کت و شلوار ضد گلوله است. گالاهاد، مردان پادشاه را يک «آژانس جاسوسی بينالمللی که در بالاترين سطح از احتياط فعاليت میکند» توصيف میکند.
اگسی برای کسب عضويت مردان پادشاه بايد در مبارزه ای شبيه به «بازیهای مرگبار/Hunger Games» شرکت کند که در آن آخرين نفر کرسی خالی ميز نه چندان گرد اين کادر را اشغال میکند. اغلب کانديداها مانند شخصيت چارلی ادوارد هالکرافت خودبين و غالب هستند. اگسی خيلی سريع به روکسی (با بازی سوفی کوکسون)، يکی از دو زنی که به دنبال کسب عنوان شواليه مخصوص پادشاه است، نزديک میشود.
«مردان پادشاه» سه سکانس به يادماندنی دارد. اولی جدالی در يک بار است که در آن گالاهاد استعدادهای خود را به اگسی مبهوت مانده نشان میدهد. دومي در کليسایی در کنتاکی رخ میدهد که در آن نيمه پنهان ذات انسان برملا میشود. و سومی... خوب، بگذاريد بگوييم که فقط درباره يک عالم ابر قارچی است. وان در اين فيلم به چيزی بيش از آنچه میخواسته دست يافته است. هجو جيمز باند کار سختی است چون بسياری از جنبه های مجموعه ۰۰۷ مسخره کردن خود است. بنابراين، وان بدون اين که زياد از موضوع دور شود و بدون اين که فراموش کند که «مردان پادشاه» قرار نيست که يک کمدی مستقيم باشد با بيننده شوخی میکند. بی ادبی فيلم بزرگترين سرمايهاش است، به طوری که طرز مواجهه والنتين و گالاهاد با يکديگر با علم به اين که اگر کانری بود چگونه با چنين صحنهای روبرو میشد.
فرث، به عنوان ستاره تماشاگر پسند «مردان پادشاه» در صدر اسامی بازيگران به همراه تازه وارد بينالمللی، تارون اگرتون، که کارهای قبلیاش اغلب در تلويزيون بريتانيا بودهاند، قرار دارد. او از جذابيت س*ک*سی و کاريزما زيادی برخوردار است و در کت و شلوار عالی به نظر میرسد. ساموئل ال جکسون به طرز شگفتی آوری از علايق خود به ايفای نقشهای انسانهای خودبزرگ بين کاسته است. مارک استرانگ، فرصتی يافته تا به عنوان دستيار دست راست آرتور کمی خودنمایی کند. نقشهای فرعیتر به مارک هاميل، در نقش يک پروفسور فرتوت، و جک داونپورت، در نقش مأموری آرام، سپرده شدهاند.
گرچه اکثر قسمتهای «مردان پادشاه» لذتبخش هستند، اما فيلم بيش از حد طولانی به نظر میرسد. در فيلم اوقاتی وجود دارند، به خصوص در طول نيمه دوم فيلم، که احساس میکنيد تکراری هستند. همچنين در طول سکانسهای آموزش نيز برخی موارد خيلی سريع بيان میشوند- بهترين لحظات فيلم متعلق به زمانی هستند که فرث و اگرتون با هم در صحنه حضور دارند و نه لحظاتی که هر يک مشغول به کار خود هستند. ارزيابی اين که چه چيزی میشد از کات آخر «مردان پادشاه» بيرون کشيد دشوار است، اما کمی سفتتر کردن فيلمنامه میتوانست منجر به فيلم قويتر و تيزتری شود. هنوز هم وقتی صحبت از فيلمهای جاسوسی عاطفي میشود اين يکی از بهترينها است، و بدون شک به مراتب بهتر از هر چيزی است که توسط مجموعه اوستين پاورز ارائه میشود.
داستان فیلم درباره جوانی به نام گری اگزی آنوین (تارون ادگرتون) است که پدرش را بر اثر یک حادثه از دست داده است، اما همچنان اشراف زادگان را مقصر در مرگ پدرش می داند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آنها استفاده می کند. با اینحال زندگی پر دردسر اِگزی هنگام آشنایی با هری هارت (کالین فیرث) دستخوش تغییر می شود. هری عضو یک سازمان مخفی خصوصی به نام کینگزمن است که وظیفه برقراری امنیت به سبک و سیاق خودشان را دارند...