: بالاخره بعد از یک سال انتظار قسمت دوم از آخرین مجموعه فیلم های هری پاتر اکران شد. نویسندگی این قسمت را همانند گذشته استیو کلاوس بر عهده داشته و کارگردانی...
14 آذر 1395
بالاخره بعد از یک سال انتظار قسمت دوم از آخرین مجموعه فیلم های هری پاتر اکران شد. نویسندگی این قسمت را همانند گذشته استیو کلاوس بر عهده داشته و کارگردانی آن نیز توسط دیوید یتس بوده است. قسمت دوم هفتمين داستان هری پاتر با وجود اهمیتی که داشت و آن مشخص شدن عاقبت هری بود یک مقدار دیر ارائه شد. از این نظر که بیننده باید یک سال صبر ميكرد تا بتواند آخر داستان را بفهمد و هم اینکه در هنگام تماشای آن، چیزی که از قسمت قبل آن به یاد می آورد خیلی جزئی تر از آن بود که بتواند موضوعات را در ذهن خود به هم بچسباند. شاید اگر این قسمت دنبال هم بود و یا اینکه حداقل فاصله بین اکران آن کمتر از چیزی بود که الان شاهد آن هستیم جذابیت بیشتری برای بیننده به همراه داشت. اما از این مساله هم نباید بگذریم که محتوی و مسائل قسمت نهایی این اثر بسیار گسترده است و شاید این یکی از مهمترین دلایلی باشد که قسمت هفتم به دو مجموعه جداگانه تقسیم شده است. ولی با نگاهی دقیق تر به فیلم های گذشته هري پاتر و مقایسه قسمت های قبلی با کتاب، به این نتیجه می رسیم که تهیه کنندگان فیلم های هری پاتر به جزئیات این کتاب ها توجه چندانی نداشته اند که بخواهند آنها را به دو قسمت تقسیم کنند، با وجود اینکه قسمت های گذشته هم پتانسیل دو پارت شدن را داشته اند و سازندگان، جزئیات بی شماری را در اين فیلم ها از قلم انداخته اند.
به هر حال قسمت های پایانی یک مجموعه باید طوری باشد که بشود بيشترین سود را برد؛ کاملا مشخص است که دو مجموعه مي تواند فروش بیشتر و سود بیشتری داشته باشد، كما اينکه همین پارت دوم توانست 1.3 ملیارد دلار فروش کند که رقم بسیار بالایی است. پارت دوم قسمت آخر این مجموعه از نظر انیمیشن و جلوه های ویژه در جایگاه خوب و قابل قبولی قرار دارد. از صحنه های سواری با اژدها و خراب شدن دی.ار های خانه ها و شهر گرفته تا دود سیاه و آتش گرفتن اتاق اسرار و... بسیار خوب و قابل قبول ساخته شده است. می توان گفت انیمیشنهای مجموعه فیلم های هری پاتر از شروع این مجموعه تا آخرین قسمت آن روند صعودی داشته است؛ شاید این موضوع به کامل نبودن ابزار و یا نداشتن امید به موفقیت این مجموعه باشد ولی بدون در نظر گرفتن این مسائل باید گفت هر قسمت از گذشته کامل تر و زیباتر ساخته شده است تا این مجموعه که آخرین است و انتظارها هم بسیار بالاست و بیننده از کارگردان و سازندگان انتظار دارد تا بتوانند فيلمي بسازند که در شان مجموعه پایانی باشد. باید قبول کنیم که این قسمت واقعا توانسته است انتظارها را برآورده کند و صحنه های زیبا و جذابی را به بیننده نشان دهد.
موزیک فیلم هم به نسبت صحنه ها قابل قبول است. موسیقی متن یک فیلم نقش بسیار مهمی در القای احساسات صحنه به بیننده دارد. شاید اساسی ترین ابزاری که می توان احساسات نهفته در صحنه های یک فیلم را به بیننده القا کرد همین موسیقی متن باشد. وقتی ما در صحنه های رمانتیک صدای آرام بخش موزيك را می شنویم و در صحنه های درگیری و نبرد صداهای تند موزيك را، می تواند روان ما را طوری برانگیزد که بتوانیم بار احساس آن صحنه را درک کنیم. جان ویلیامز توانسته است این موضوع را به خوبی با صحنه ها هماهنگ کند و باید گفت آهنگسازی این قسمت و قسمت های گذشته در خور آن بوده است.
در ادامه داستان، هری همچنان به دنبال نابودی جان پیچ ها است. او می تواند با کمک جن خانگی که در بانک کار می کند یکی دیگر از جان پیچ ها را پیدا کند و آن را نابود کند و در ادامه می فهمد که شئ بعدی در هاگوارتز قرار دارد ولی به خاطر اینکه مدیر مدرسه در حال حاضر اسنیپ است او نمی تواند به طور آشکارا وارد آنجا شود و باید از طریق تونل مخفی این کار را انجام دهد که به کمک آبرفورث برادر آلبوس دامبلدور احتیاج پیدا می کند. ما برای دومین بار در این دو قسمت پایانی با برادر دامبلدور رو برو می شویم. در ادامه روند رو به ناامیدی اطرافیان و حتی حرفهایی که آبرفورث به هری می زند متوجه این موضوع می شویم که هری از آن دسته آدم هایی است که به خود ایمان دارد و همانند ضرب المثلی که می گوید "در نبود باد انسان ها دو دسته می شوند، عده ای بادبادک های خود را جمع می کنند و عده ای دیگر برای بلند کردن آن شروع به دویدن می کنند" هری یک گوشه نمی نشیند تا بتواند بیشتر زندگی کند؛ او مبارزه می کند هرچند که بهای آن به قدری گزاف باشد تا جایی که منجر به از دست دادن بهترین دوستانش شود. درون مایه و یا به عبارتی پیام کلی این مجموعه در رابطه با مرگ است. همانطور که خود رولینگ هم به آن اشاره می کند. داستان در مورد پسری قربانی شده توسط شخصی است که به دنبال جاودانگی است. فردی که خود را جاودانه می بیند باید به دنبال قدرتی بی انتها هم باشد که بتواند در دوران زندگی اش از آن لذت ببرد و این موضوع دلیل آن می شود که ولدمورت به دنبال کشتن مردم و به دست آوردن قدرت باشد که این همان تاریکی و ظلم است.
اما برای نابودی ظلم و ستم هیچ گاه یک نفر به تنهایی نمی تواند کاری از پیش ببرد. به خاطر همین است که ما بیشتر در این مجموعه و این قسمت پایانی که سرنوشت پیروزی روشنایی بر تاریکی مشخص می شود می بینیم که سعی شده است همه افراد موجود در فیلم بتوانند یکی از هفت جان پیچ را نابود کنند. درست است که هری به تنهایی دنبال آنها می گردد اما بیشتر می توان به او نماد یک رهبر را داد زیرا همانطور که می بینیم همه سعی در منصرف کردن وی از این کار دارند و ناامیدی را بر امید ترجیح می دهند ولی هری همه آنها را امیدوار می کند و سر انجام هر هفت جان پیچ را به کمک دوستانش نابود می سازند.
اما مساله دیکری که جالب توجه است بودن هفت جان پیچ است. هفت جان پیچ یا هفت گناه کبیره! هر انسانی که مرتکب هر یک از این هفت گناه شود به جهنم وارد خواهد شد حال اگر ولدمرت را منشاء پلیدی و تاریکی تصور کنیم، او روح پلید خود را به هفت قسمت تقسيم کرده است و هر یک را در شیئی قرار داده است و یا به عبارتی هفت گناه را در زمین گذاشته است تا بتواند همواره بر زمین حکومت کند. اما اگر افراد یا جامعه ای در مقابل آن به پا برخیزند می توانند با نابودی هر هفت شئ از گناهان در امان بمانند و ظلمت را از زمین حذف کنند. همانطوری که نورپردازی و نمایش صحنه های این فیلم به گونه ای است که این موضوع را کاملا گویا به تصویر کشیده است زیرا وقتی که مدرسه در حال دفاع است و جنگ همچنان ادامه دارد صحنه همواره تاریک و سیاه است ولی بعد از نابودی ولدمرت تمام آن تاریکی ها از بین می رود و جای آن را روشنایی می گیرد حتی نسیم زیبایی هم در صحنه می وزد که به صورت کاملا مشخصی به تصویر کشيده شده است. البته مجموعه هری پاتر از جهاتی بسیار گسترده است زیرا به هر نحوی می توان آن را تحلیل کرد و از آن به گونه ای در ذهن خود برداشت خاصی داشت.
سر انجام هری می تواند هر هفت قسمت از روح لرد تاریکی را از بین ببرد و برای همیشه ترس را از دل مردم بیرون کند. البته هری به تنهایی این کار را نمی کند! باید بگوییم هری که نمادی از یک رهبر است مي تواند با شجاعت در مقابل ظلم به پاخیزد و مردم را برای رسیدن به روشنایی و زندگی راحت ترغیب کند حتي اگر اینکه عزیزان بسیاری از بین بروند، ولی با این وجود هیچکس از او ناراحت نیست چون توانسته برای نسل های بعد کاری را انجام دهد. در کل می توان گفت این قسمت و بقیه مجموعه های این اثر روند صعودی خوبی را پشت سر گذاشته تا اینک به این جا رسیده است. داستان هری پاتر یکی از زیباترین داستان های فانتزی است که تا به حال نوشته شده است و باید گفت خاطره آن هیچگاه از ذهن مردم بیرون نخواهد رفت.
ماجراجویی نهایی هری پاتر و رویارویی پایانی او با لرد ولدمورت برای انتقام هری ، رون و هرمیون در تلاش برای پیدا کردن و از بین بردن سومین روح پیچ ، لرد تاریکی هستند تا جاودانگی را از او بگیرند.و در این راه ولدمورت نبرد نهایی را با تمام نیروهایی که دارد برای تسلط بر همه چیز و شکست دشمنانش آغاز می کند و حالا هری پاتر و دوستانش هستند که باید برای پیروزی و گرفتن انتقام در مقابل تاریکی باستند. پسرکی که ایستاد مبارزه کرد و در نهایت زنده ماند...