مهدی زندی پور : یكی از كهن ترین ژانرهای نمایشی تراژدی است كه از نمایشهای اولیه یونانی و حماسه های تراژیك ایرانی تا فیلمهای اقتباسی از شكسپیر و آثار كوروساوا راه خود را ادامه...
29 آذر 1395
یكی از كهن ترین ژانرهای نمایشی تراژدی است كه از نمایشهای اولیه یونانی و حماسه های تراژیك ایرانی تا فیلمهای اقتباسی از شكسپیر و آثار كوروساوا راه خود را ادامه داده است.حال چان ووك پارك كره ای تراژدی را با سوررئالیسم در هم می آمیزد تا با عدم قطعیت در آن ساختارش را در هم شكسته و به خوانشی پست مدرن از مفهوم تراژدی دست یابد.
دا اِ سو قهرمان پارك در این محمل مجبور است تمامی مصائب انسان معاصر را تحمل كند تا به مفهوم مورد نظر كارگردان دست یابد.
در اثر بزرگ پارك دیگر همچون تراژدیهای كهن این دست سرنوشت نیست كه از پیش نوشته باشد.بلكه این دست انسان است كه با هیپنوتیزم سرنوشت را رقم می زند و این خود خوانشی شبه اومانیستی از تراژدی نوین است.
آغاز فیلم با موسیقی پر هیجان و نمایی مشابه آغاز باشگاه مشتزنی فینچر مردی را نشان می دهد كه برای جلوگیری از خودكشی یك مرد او را بر لبه یك برج نگه داشته است.
دا اِ سو كه به جرم مستی بازداشت شده با وساطت دوستش آزاد می شود ؛اما زمانی كه با همسر و دخترش تلفنی صحبت می كند بطرز مشكوكی ناپدید می شود.او 15 سال در زندانی به تنهایی نگهداری می شود و در آنجا با شنیدن خبر قتل همسرش به مرز جنون می رسد و سرانجام زمانی كه امید به آزادی پیدا كرده با هیپنوتیزم سر از بام یك برج در می آورد كه شخصی می خواهد در آنجا خودكشی كند.او پس از نجات مرد سرگذشتش را برایش تعریف كرده او را رها می كند تا خودكشی كند.سپس در آسانسور به بدن یك زن توجه می كند (این توجه در طول فیلم در نگاه خیره او به ساق پای زنها تكرار می شود)او مدت 15 سال هیچ زنی ندیده است....
پس از آن ولگردی از سوی فردی ناشناس پول و موبایلی به او می دهد و او وارد رستورانی می شود تا چیزی زنده بخورد!در اینجا در نمایی عالی او یك موجود زنده دریایی را می بلعد و زن پیشخدمت پیكر بیهوش او را به خانه خود می برد...نام این زن میدو است و بتدریج رابطه ای بین این دو برقرار می شود. دا اِ سو و میدو در پی راز اسارت پانزده ساله می گردند و ووجین كه او را اسیر كرده بوده به او 5 روز برای این كار فرصت می دهد در غیر این صورت هر زنی را كه او عاشقش شود خواهد كشت.
آنها در جستجوهاشان به دبیرستانی به نام Evergreen Old Boy می رسند و دختری به ظاهر هرزه كه خودكشی كرده و خواهر ووجین است.در همه این احوال آنها زیر نظر ووجین هستند كه حتی عشقبازی آنها را هم كنترل می كند.
سرانجام دا اِ سو به قصر این آقای ك دست می یابد كه در پنت هاوس(طبقه آخر برج) یك برج است كه همان مكان اسارت نیز بوده است.در آنجا مشخص می شود كه در دوره دبیرستان عاشق خواهرش بوده و با او رابطه داشته(در صحنه ای از رویای دا اِ سو هم این نكته گوش ایستادن او را از رابطه این دو دیده ایم) و زبان دا اِ سو این شایعه را ایجاد كرده كه خواهرش حامله است و به همین خاطر او خودكشی كرده است و او برای انتقام دا اِ سو را چندین سال اسیر كرده و بعد با هیپنوتیزم عاشق دختر خودش كرده است... دا اِ سو با دختر خودش خوابیده است! و این مشخص ترین ارجاع به تراژدی ادیپ و زنای محارم است.
دا اِ سو برای این كه میدو با خبر نشود حاضر میشود سگ ووجین شود و در نهایت زبان خودش را -در نمایی دیدنی- می برد كه سبب همه این بدبختی بوده است.
در پایان با هیپنوتیزم بار دیگر در یك فضای برف گرفته دا اِ سو و میدو همدیگر را پیدا می كنند.نكته جالب در فیلم،تدوین مستند وار ابتدای فیلم در پاسگاه و تقابل آن با بقیه فیلم است كه تصاویری رویاگونه را به نماش می گذارد و گویی سعی در تفكیك رویا و واقعیت دارد. فیلم سرشار از نشانه هاست به نحوی كه نمای آغازین فیلم اشاره ای می شود برای كلید اصلی فیلم كه صحنه خودكشی دختر از بالای سد است و برادرش در نمایی مشابه دستش را می گیرد تا مانع خودكشی اش شود.همینطور است مساله زبان كه دا اِ سو هنگام كشیدن دندانهای یكی از افراد ووجین با چكش در نمای اینزرت به آن مالیده می شود و بعدتر این مرد مدعی می شود كه زبانش سینه های میدو را لمس كرده است و بعد می فهمیم كه در واقع این زبان دا اِ سو بوده است كه سبب همه این بدبختی شده است.
تراژدی «پسر پیر» یك تراژدی معاصر از تنهایی انسان و نسخه امروزین افسانه ادیپ است....انسانی كه دنیا به گریه او می خندد در حالی كه او محكوم به تنهایی است...
«اوه دا-سو» بعد از ربوده شدن توسط شخصی ناشناس در یک اتاق و به مدت 15 سال زندانی می شود. پس از آزادی به او یک دستگاه تلفن، مقدار زیادی پول نقد و لباس های گران قیمت می دهند. اکنون او پنج روز زمان دارد تا کسی که او را برای پانزده سال زندانی کرده بود بیابد...