به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
داستان انزوا روایت مردیست (امیرعلی دانایی) که به علت مرگ مشکوک همسرش در یک تصادف، از زندان مرخصی می گیرد و در تلاش است تا برای دو کودک خردسالش سرپناهی پیدا کند و با خیال راحت تری به زندان باز گردد. وی در این مسیر متوجه می شود که حرف ها و تهمت های فراوانی درباره ارتباط همسرش با مردان دیگر در زمانی که او در زندان به سر می برده است، وجود دارد.
در واقع فیلم روایتی پر تنش از مردیست که به علت یک اشتباه در حبس به سر می برد و برای مراسم خاکسپاری همسرش موقتا از زندان خارج می شود. سخنان ضد و نقیض دوستان و آشنایان درباره تهمت هایی که در نبود او به همسرش می زنند او را وادار به کاوش درباره حقیقت ماجرا می کند...
فیلم از همان ابتدا استرس و تشنج خاصی را به مخاطب خود وارد می سازد. حجم موسیقی فیلم زیاد است و در کنار آن جامپ کات های بی مورد تدوین فیلم، گوش و چشم را آزار می دهد. این حجم از موسیقی منطبق با حس صحنه و روایت داستان نیست و فیلم به جز دو یا نهایتا سه مورد، تعلیقِ خاصی ندارد اما با وجود موسیقی های تند و بلند قصد دارد که در سرار فیلم بیخود و بی جهت تعلیق ایجاد کند.
پرش های بی اندازه صحنه ها و تدوین ضعیف فیلم و همچنین ریتم تند آن، اصل فیلم را که روایت خوب و پر کششی دارد، تحت تاثیر خود قرار داده است. داستان با پریشانی خاصی روایت می شود و سوالات زیادی را در ذهن مخاطب به جا می گذارد که نمی تواند در طول فیلم به درستی به آنها پاسخ دهد. اینکه چگونه است که همه چیز در فیلم بر علیه همسر اوست اما تنها با یک سکانس و یک دیالوگ کوتاه قصد تبرئه او را از تهمت های بی شماری که در طول فیلم آنها را روایت کرده است، دارد! اینکه اصلا اصل داستان و اتفاقی که برای او افتاده و موجب به حبس کشیده شدنش شده است چرا و چگونه اتفاق افتاده است! این موضوع را تنها می توان از چند دیالوگ ساده و با چند فلش بک که صورت های خونینی را نشان می دهد مشاهده کرد اما جزییات آن پوشیده می ماند. اینجاست که مخاطب سرگردان می ماند.
فیلم هایی از این دست که تصور می کنند که مخاطب باید از تمامی اتفاقات خبر داشته باشد و او به عنوان کارگردان تنها باید اشاره ای کوتاه از اتفاقات داشته باشد اغلب اشتباهاتی است که موجب گنگ ماندن فیلم است!
امیرعلی دانایی و نادر فلاح در فیلم انزوا
مخاطب یک دنیای بی احساس را در فیلم حس می کند دنیایی که به دلایلی پوچ و بی اساس، انسان ها و حتی درگذشتگان آنها را بی رحمانه آماج حملات و تهمت های خود قرار می دهد تا جایی که حتی مرد برای اینکه همسرش با تهمت هایی مواجه بوده، قطره ای اشک نمی ریزد و اصلا از این اتفاق به هم ریخته نیست در صورتی که هیچکدام از این تهمت ها اثبات نشده است! و در نهایت زمانی که او همسر خود را مبری از این تهمت ها می یابد باز هم احساسی در او شکل نمی گیرد.
این فیلم بر خلاف سایر فیلم های اخیر سینمای ایران، قهرمان دارد. قهرمانی که در اشاراتی کوتاه به جوانمردیهای او قصد دارد او را به عنوان یک انسان به مخاطب معرفی نماید اما مخاطب او را فردی نچسب و بی احساس می یابد که هیچ گونه قرابت احساسی با او را پیدا نمی کند.
در نهایت ارتباط او با دوست همسرش که تقبل کرده است تا فرزندان او را تا اتمام محکومیتش نگه دارد به نتیجه مشخصی که مخاطب را قانع کند نمی انجامد. معلوم نیست که قهرمان فیلم اهل زندگی مجدد هست یا خیر.
برخی نقش ها و شخصیت های مکمل، جایگاه مهم و مشخصی در فیلم ندارند و فیلم توضیحی قانع کننده برای آنها نمی دهد.
با وجود نقص های فراوان فیلم قطعا اگر روایت فیلم با آرامش و روانی بهتری به پیش می رفت و اصل داستان را کمی پخته تر روایت میکرد می توانست جز فیلم های خوب این دوره از جشنواره قرار بگیرد.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]