محمدرضا آزادی : دیوید لین بیشک یک کارگردان بزرگ است.کسی رد حد هیچکاک یا فورد با چیره دستی تمام ناشدنی که در فیلمهایش جاری و ساری است.او در میان اقتباسهای داستانهای دیکنز بهترین...
29 آذر 1395
دیوید لین بیشک یک کارگردان بزرگ است.کسی رد حد هیچکاک یا فورد با چیره دستی تمام ناشدنی که در فیلمهایش جاری و ساری است.او در میان اقتباسهای داستانهای دیکنز بهترین فیلمها را ساخت که هنوز بعد از حدود هفتاد سال بیادماندنی و کلاسیکند.او به ساخت فیلمهای پل رودخانه کوای،لارنس عربستان و دکتر ژیواگو او سه گانه بزرگ تاریخی و حماسی آفرید که نامش را به اوج سینما جهان رساند.در این سه فیلم او از خدمات بازیگران بسیار بزرگی بهره برد تا چنان حماسه های سترگی بسازد که سینما به یاد نداشت.پل رودخانه کوای با بازیهای بیادماندنی ویلیام هولدن و آلک گینس به حماسه در دل جنگ بدل شد و با وجود طنز داستان به نوعی ضد جنگ هم بود.لین در این فیلم توانست به چنان چیرگی و تجربه ای در مدیوم سینما برسد که فضا را برای ساخت شاهکار همیشه تاریخش لارنس عربستان فراهم کرد.
لارنس عربستان(لورنس عربستان) حماسه ای شخصی و خود ساخته از لین درباره مردی به نام لارنس است.لین با نفوذ به زندگی و افعال این نظامی عجیب و غریب انگلیسی در صحرای عربستان شمایلی از انسان در تقابل با آرمانها و آرزوهایش و اعمال بیرونی هر انسانی ارائه داده است.لارنس که یک انگلیسی تحصیل کرده اما سرخورده از اجتماع انگلیسیان به خاطر بیتوجهی آنها به او به خاطر نا مشروع بودنش است به صحرایی از انسانهای خشن ولی سرشار از زندگی و حرکت می رسد.روح رانده شده او در میان این قبایل آرامش می گیرد او عاشق و شیدای این صحرای سوزان و مردم ساده و شگرفش می شود.اما زندگی و جنگ و خشونت او را به راهی می اندازد که روح غمزده او را در هم می شکند او که آرزوی ایجاد کشوری برای این مردم را در سر دارد در راه این آرمان به کشتار و بیرحمی می افتد.شکنجه توسط ترکها هم روحش را بیشتر پریشان می کند و در هم می شکند.وقتی خودخواهی ها و طمع مردمانی که دوست دارد او را از دستیابی به هدفش باز می دارد سرخورده می رود تا در سانحه ای مرگ را ملاقات کند.لارنس به نوعی سمبلی از هر انسانی در دنیا است.انسانهایی که نمی توانند بین آرمان و عمل ارتباطی بیافرینند و در راه گم می شوند.
بازیهای فیلم بسیار درخشان و شاهکار است.هیچ کس بهتر از پیتر اوتول با آن نگاه خیره و صورت درهم فرو رفته از غم ولی جذابش نمی توانست این چنین لارنسی را پدید آورد.او چنان در قش فرور رفته که انگار خود لارنس است و این حیاتش.لین با نگاه بصری طبیعت گرایش با نمایش صحرا و آسمان در نماهای لانگ شات و حضور همیشگی شترها و اسبها و آفتاب در فیلم و موسیقی کاملاً هماهنگ موریس ژار کاملاً فضایی عربسات را بازسازی کرده است و از لحاظ قدرت تصاویر به جان فورد تنه می زند.بازی آلک گینس در نقش پرنس فیصل یک شاهکار دیگر است او که قبلاً در الیور تویست لین بهترین فاگین تاریخ سینما را خلق کرده بود در نمایش یک مرد بزرگ که می خواهد سرنوشت را شکست دهد و مردمش را از زیر سایه جهل و استبداد نجات دهد بسیار موفق است.شخصیت این نقش بسیار شبیه شریف مکه در زمان جنگ اول جهانی است که به نظر می آید به خاطر حساسیت دولت سعودی به فیصل نام پادشاه وقت عربستان بدل شده اما به کلی بی شباهت به او است.عمر شریف با این فیلم به شهرت رسید.بازی در نقش شریف علی دوست و همراه لارنس بسیار با پختگی و جسارت ایفا شده است.لین هم با گرفتن پلانهای بزرگی از او چون صحنه ورود شگرف او همچون شبحی در بیابان به صورتی سراب گون بسیار به درخشش کمک کرده است.آنتوان کویین هم در نمایش رئیس کله شق و وحشی عرب که با وجود این خویی انسانی دارد هم بسیار خوش درخشیده است.او متخصص بازی در نقشهای مردانی که از خودشان بزرگترند است.بازی در نقشهایی چون گوگن،حمزه،عمر مختار این امر را ثابت کرده است.لین در این فیلم تمام وجود خود را خرج کرده تا فیلمی برای تاریخ بسازد و در این راه هم بسیار موفق بوده است.فیلم در سال 1962 هفت اسکار و سه نامزدی را کسب کرد و به یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما بدل شد.
شناسه نقد :5921743
منبع: کافه نقد
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید