سریال «پیکی بلایندرز» داستان یک خانواده گانگستری اهل بیرمنگام انگلستان را تعریف میکند و فصل اول سریال در سال ۱۹۱۹، یعنی درست بعد از پایان جنگ جهانی اول آغاز...
14 آذر 1395
خط داستانی
سریال «پیکی بلایندرز» داستان یک خانواده گانگستری اهل بیرمنگام انگلستان را تعریف میکند و فصل اول سریال در سال ۱۹۱۹، یعنی درست بعد از پایان جنگ جهانی اول آغاز میشود. اول باید به این نکته اشاره کرد که «پیکی بلایندرز» یک گروه گانگستری حقیقی بودند که اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی فعالیت میکردند. آنها یکی از دار و دستههای خانوادگی جوانانی بودند که اولین زیرفرهنگهای خیابانی امروزی را به وجود آوردند. شخصیت اصلی داستان، تامی شلبی است که همراه دیگر اعضای اصلی خانواده یعنی آرتور و جان برای شرکت در جنگ به فرانسه فرستاده شده بودند و حالا بعد از پایان جنگ، به خانه بازگشته و کنترل تجارت خانوادگی را یک بار دیگر در دست گرفتهاند.
کار آنها اداره یک مرکز شرطبندی روی اسبهای مسابقهای است و گاه و بیگاه آنها نتیجه مسابقات را از قبل به مردم ساده باور منطقه میگویند تا بتوانند پول بیشتری به جیب بزنند. آرتور برادر بزرگتر است که به ظاهر رهبری این خانواده را بر عهده دارد، اما تامی که در جنگ تونل میکنده و از نظر مقام نظامی هم از دو برادر بالاتر بوده، کسی است که از پشت پرده هدایت اوضاع را بر عهده دارد.
داستان از جایی شروع به شکلگیری میکند که به اشتباه محمولهای از سلاحها که قرار بود به لیبی فرستاده شوند دست تامی میافتد و او که مردی به شدت باهوش و جاهطلب است، میخواهد تجارت خانوادگی را بزرگتر و حتی قانونی کند و سلاحها را پیش خود نگه میدارد. اما از سوی دیگر، بازرس ارشد چستر کمپبل که کارآگاهی در نیروی شهربانی سلطنتی ایرلند است و پیش از آن در ایرلند مشغول سرکوب نیروهای ارتش جمهوریخواه ایرلند و جنایتکاران بوده، به دستور مستقیم وینستون چرچیل از بلفاست به بیرمنگام فرستاده میشود تا سلاحهای گمشده را پیدا کند. حالا تامی باید راهی پیدا کند تا بدون گیر افتادن به چنگال قانون با این مامور سرسخت کنار بیاید و تجارت خود را هم گسترش دهد.
واکنش مردم و منتقدان
منتقدان در کل واکنشهای بسیار مثبتی به این سریال نشان دادند و مخصوصا از آن به خاطر نویسندگی، بازیگری، جلوههای تصویری و فیلمبرداری خاصش تجلیل کردند. از نکات مثبت دیگری که به آن اشاره شده میتوان از نمایش بازه زمانی بعد از جنگ جهانی اول در بریتانیا و نمایش خودِ شهر بیرمنگام نام برد که پیش از این خیلی به آن پرداخته نشده است. همانطور که میدانیم سریالهای بسیاری بودهاند که فصل اول را قدرتمند آغاز کردند و در فصل دوم بسیاری از تماشاچیان خود را ناامید ساختند که یک مثال خوب این قضیه سریال «کارآگاه حقیقی» است، اما نکته جالب «پیکی بلایندرز» اینجاست که با حرکت از فصل اول به فصل دوم، نه تنها شاهد افت کیفیت سریال نیستیم بلکه با افزایش بازیگران و موقعیتهای جدید، هیجان بیشتری هم به آن اضافه میشود. منتقدان هم به این نکته اشاره کرده و آن را با سریالهایی از جمله «بوردواک امپایر» مقایسه کردند که از تم موضوعی و پیشزمینه تاریخی مشابهی استفاده میکند.
با این حال استیون نایت نویسنده سریال میگوید: میدانید - و این را الکی هم نمیگویم - که من هرگز این سریالها را تماشاش نکردم. من هرگز «وایر» یا «بوردواک امپایر» را نگاه نکردم. این کار به نحوی از عمد بود چون نمیخواهم کار دیگران را نگاه کنم چون این امر در نهایت ناگزیر باعث میشود کار خودتان هم تحت تاثیر آنها قرار بگیرد.
امتیاز «پیکی بلایندرز» در سایتهای نقد معروف از جمله راتن تومیتوز و متاکریتیک هم قابل توجه است. وبسایت راتن تومیتوز به این سریال امتیاز ۹۶ درصد را اختصاص داده و متاکریتیک هم امتیاز ۸.۸ را به آن داده است. این سریال همچنین در وبسایت آیامدیبی امتیاز ۸.۸ از ۱۰ را دارد.
نقد دیوید رنساو از گاردین لهجههایشان را بیخیال شوید، با بازی کیلین مورفی در نقش تامی شلبی همیشه باحال، «پیکی بلایندرز» داستانی شگفتانگیز و پرسرعت از گانگسترهای بعد از جنگ جهانی اول بیرمنگام است. این منتقد می نویسد: اگر قرار است «پیکی بلایندرز» را باور کنیم، ساکنان آن موقع بیرمنگام فعالیتهای غیرقانونی مختلفشان را در حالی انجام میدادند که قیافهشان به طرز غیرممکنی شیک است و به آهنگهای نیک کِیو گوش میکردند. البته کسی هم وانمود نمیکند که این سریال شیک و صیقلی که نامهای قدرتمندی از جمله کیلین مورفی و سم نیل را با خود دارد، دقیقترین نمایش زمان بعد از جنگ میدلندز بریتانیا در تاریخ را نشان دهد. اما چیزی که این سریال دارد، حرکتی پر سر و صدا و شدیدا سرگرمکننده میان دنیایی از خشونت، سرقت، کلاهبرداری شرطبندی، وفاداری خانوادگی و قتل است.
این سریال که وقتی پخشش شروع شده بود «بوردواک امپایر» بریتانیایی لقب گرفته بود، با برخوردی مانند یک فیلم سینمایی روبه رو شد. لباسها و فیلمبرداری این سریال در تمام مدت حیرتانگیز هستند. هر شات از سریال مانند یک فیلم وسترن به نظر میآید و این نوع برخوردی نیست که شهری که به ما بلک سَبَت و کراسرودز را داد، به آن عادت داشته باشد. استفاده از موسیقی مدرن هم در آن جالب است. آهنگ ملایم ارعابگر «دست راست قرمز» نیک کِیو به عنوان آهنگ سریال ایدهآل است و جک وایت هم در پوششهای مختلف اینجا و آنجا ظاهر میشود و با آهنگهای «فکر میکنم بوی موش حس میکنم» و کاور آهنگ «عشق کوری است» گروه U۲ داستان را جلو میبرد.
اینکه آتو باتهرست کارگردان از فیلم «بلید رانر» و همچنین سرجیو لئونه به عنوان الهامبخشهایش یاد میکند تعجبآور نیست. «پیکی بلایندرز» با وجود اینکه همیشه موفق نمیشود، تنها به خاطر جاهطلبیاش که در سریالهای درام این چنینی نادر است ستودنی است.
نقد گریس دِنت از ایندپندنت «پیکی بلایندرز» نیاز به یک فصل سوم دارد. این منتقد در ادامه مینویسد: نیمه فصل دوم «پیکی بلایندرز» یک نوع درماندگی خروشان در سینه من شروع به رشد کرد که چرا مردم بیشتری بهترین سریال درام بریتانیایی سال ۲۰۱۴ را تماشا نمیکنند. این سریالی است که توانست برای فصل دوم، تام هاردی را برای ایفای نقش آلفی سولومونز گانگستر اهل کَمدِن به خود جذب کند. نقشی که او آن را با چنان عمق بدطینتی و ارعابی بازی کرد که آدم را به لرزه در میآورد. در «پیکی بلایندرز»، هاردی حقیقتا خانهای تازه برای خود پیدا کرد و صحنه به صحنه در کنار سه چهره برتر بریتانیایی دیگر نقشآفرینی کرد، کیلین مورفی، پل اندرسون و هلن مککروری.
اگر مردم بیشتری این سریال را تماشا نکنند، من به عنوان منتقد تلویزیون تا حدودی مقصر هستم. من در فصل اول سریال راهم را گم کردم و از اپیزودهای آغازین تاریک آن خسته شدم. از نمایش بیرمنگام به عنوان شهر سبک مافیایی بدکاریهای بزرگ راضی نبودم و تا حدودی هم از شخصیت گریس که توانست این دنیای مردانه را با آوازخوانی خود قلقلک بدهد خوشم نیامد. هنوز هم تصمیم نگرفتم بگویم آیا «پیکی بلایندرز» ناگهان به شدت در فصل دوم تغییر کرده یا خیلی ساده قلب من به سوی نقصها و همچنین خارقالعاده بودن آن باز شده است. اما این احساس را دارم که ما حالا در خانواده شلبیها، یکی از سحرآمیزترین خانوادههای دراماتیک تلویزیون بریتانیا را داریم. به هزاران دلیل، این سریال باید یک فصل سوم داشته باشد.
نکات دیگر چیزی که مطمئنا از همان لحظه آغازین سریال متوجه آن خواهید شد و در نقدها هم به آن اشاره شده بود، آهنگ عجیب و گیرای سریال یعنی «Red Right Hand» ساخته گروه Nick Cave and the Bad Seeds است. این آهنگ در فیلمهای «احمق و احمقتر»، «پسر جهنمی» و سهگانه «جیغ» هم به کار رفته است.
در توضیح اینکه نام این گروه از کجا نشات میگیرد باید گفت صفت «peaked» به معنی نوکتیز که «peaky» از آن آمده برای توصیف کلاههای لبهدار استفاده میشود. اگر هم به عکسهای سریال دقت کنید میبینید که همه اعضای گروه پیکی بلایندرز کلاه به سر دارند. اما کلاههای آنها تنها یک لبه ساده ندارند؛ روی لبه کلاههای اعضای گروه تیغهایی هست که آنها هنگام درگیری برای بریدن صورت دشمنان و کور کردن آنها استفاده میکردند و «blinder» یا کورکننده هم به همین دلیل قسمت دوم نام آنها را تشکیل میدهد!
با وجود اینکه این سریال اغلب به خاطر لهجههای نادرست مورد انتقاد قرار گرفته، بیشتر بازیگران سریال تایید کردند که لهجهها از نظر تاریخی صحت دارند. هلن مککروری حتی دقیقا اعلام کرده که لهجهها دقیقا گویشهای دهه ۱۹۲۰ بیرمنگام هستند. بر خلاف تمام اینها، بسیاری از بینندگان بریتانیایی سریال بر این باورند که میزان لهجهها تا حدودی پایین آورده شده تا برای بینندگان آمریکایی و دیگر کشورها هم جذاب باشند.
این سومین باری است که کیلین مورفی و تام هاردی با هم همکاری کردند. آنها پیش از این در فیلمهای «سرآغاز» و «شوالیه تاریکی برمیخیزد» با هم بازی کرده بودند. مورفی در قسمت سوم مجموعه فیلمهای بتمن کریستوفر نولان نقش دکتر جاناتان کرِین یا مترسک را یک بار دیگر ایفا کرد و هاردی هم آدم بده داستان یعنی بِین بود.
شناسه نقد :6029481
منبع: خبرگزاری مهر
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید
توماس شلبی رهبر گروه که فردی باهوش است بعد از جنگ به اداره بنگاه شرط بندی غیرمجاز خود مشغول است. وی همچنین به کسب انواع درآمد های غیر قانونی نیز می پردازد, اما در اثر یک اشتباه محموله ای حاوی سلاح را از انبار کارخانه اسلحه سازی بیرمنگام می ربایند وهمین امر آغاز گر ورود مامور ویژه حکومت چستر کمپل به بیرمنگام میشود.وی که از طرف شخص وزیر وقت وینستون چرچیل مسئول پیدا کردن اسلحه های کمشده است متوجه اهمیت نقش دارودسته پیکی بلایندرز در شهر میشود و برای به دام انداختن این گروه گانگستری خطرناک تمام تلاش خود را بکار میگیرد و ...