میثم کریمی : وال استریت که یکی از معروف ترین خیابان های جهان در نیویورک آمریکاست و بزرگترین معاملات بورسی و مالی در بنگاه های واقع در آن انجام می گیرد، همواره یکی...
15 آذر 1395
وال استریت که یکی از معروف ترین خیابان های جهان در نیویورک آمریکاست و بزرگترین معاملات بورسی و مالی در بنگاه های واقع در آن انجام می گیرد، همواره یکی از سوژه های اعتراضات مردمی در ایالات متحده بود است. بزرگترین این اعتراضات در سالهای 2011 و 2012 شکل گرفت که از آن به عنوان « جنبش تسخیر وال استریت » یاد می شود. در جریان این تظاهرات مردم اعلام کردند که از کلاهبرداری های مالی ابالات متحده خسته شده اند و باید ساز و کار سیستم های مالی وال استریت نیز بطور کل تغییر کند تا فقیران فقیرتر و ثروتمندان، ثروتمندتر نشوند. با اینحال این جنبش در نهایت بی آنکه نتیجه مکتوب قابل اعتنایی داشته باشد پایان یافت و در این بین تنها پلیس نیویورک این نوع اعتراضات را در داخل واژه ای به نام « فعالیت های مجرمانه و تروریستی » قرار داد و اعلام کرد که با آن برخورد خواهد کرد.« هیولای پول » نیز داستانی مرتبط با وال استریت و معادلات مالی دارد و داستان انسانهایی است که یا مال باخته اند یا مسبب مال باختن شده اند.
لی گیتس ( جورج کلونی ) مجری یک برنامه اقتصادی در تلویزیون است که فعالیت ها و مشاوره های اقتصادی زیادی به افراد مختلف داده است. وی دارای اعتماد به نفس بالایی است و به نظر می رسد که دنیا به کام اوست اما زمانی که فردی ( جک اوکانل ) در داخل استودیو مشاهده می شود و لی را به گروگان می گیرد، وضعیت در مقابل دیدگان مخاطبین تلویزیون تغییر می کند. مرد گروگانگیر مدعی است که بخاطر مشاوره های اشتباه، دارایی هایش را در وال استریت را از دست داده است و حالا باید لی گیتس تقاص این مشاوره های اشتباه را پس دهد و...
« هیولای پول » تقابل یک نماینده از قشر مردم با یک نماینده از سیستم مالی وال استریت را در مقابل دیدگان دوربین های تلویزیونی به تصویر می کشد و قرار هست تا مخاطب نیز بده بستان های کلامی میان این دو و توجیهات آنان در قبال اتفاقات وال استریتی دیده و درباره آن قضاوت کند. اما فیلم جدید جودی فاستر برخلاف رویه معمول چنین آثاری که سعی در ارائه مستندات و عدم قضاوت در خصوص مسائل مطرح شده در داستان را دارند، قصد دارد سیستم مالی وال استریت را زیر سوال ببرد و در واقع سمت یکی از طرفین دعواست.
به همین جهت فاستر در « هیولای پول » نتوانسته از حضور شخصیت خشن و افسار گسیخته کایل به عنوان یک قربانی معادلات وال استریت بهره لازم را ببرد که این امر مستقیما متوجه نحوه پرداخت این شخصیت است. کایل مالباخته ای است که ظاهرا به سیم آخر زده و کنترلی بر روح و روانش ندارد اما صحبت های او در مقابل دوربین های تلویزیونی که البته چندان هم سینمایی و جالب از آب در نیامده، تنها شبیه به غر زدن های مکرری است که مالباختگان بازیهای بزرگ از آن دم می زنند. به همین دلیل مخاطب نمی تواند کایل و عصبانیتش که منجر به گروگانگیری شده را درک نماید و در ادامه نیز با سخنرانی های نصفه و نیمه اش درباره مسائل اقتصادی که شبیه به یک تریبون اعتراضی می گردد، علنا فاکتور جذابیت را از داستان حذف می نماید تا مخاطب هم اهمیتی برای او و صحبت هایش قائل نشود.
متاسفانه فاستر علی رغم اینکه توانسته محیط پُر تعلیقی را در « هیولای پول » ایجاد نماید و تریلری هیجان انگیز بوجود آورد، اما قادر نبوده این تسلط بر روایت و تدوین را بر داستان و جزئیات آن نیز قرار دهد و نتیجه این عدم تمرکز، چند شخصیت مختلف در فیلم هستند که بود و نبودشان تاثیری در روند فیلم نداشته است. در بخش هایی از فیلم، داستان از سمت گروگانگیری معطوف به کشف حقیقت درباره سیستم مالی وال استریت می شود که همین امر سبب شلیک تیر خلاص به سوی مخاطبش گردد چراکه با این کار به او اجازه نمی دهد تا خود درباره اتفاقاتی که در فیلم دیده تصمیم گیری نماید و به او سمت و سو می دهد.
با اینحال « هیولای پول » بازیهای قابل توجهی دارد که جورج کلونی از جمله بهترین آنهاست. کلونی به نظر بهترین گزینه برای بازی در نقش یک وال استریتی به حساب می آمده و حضورش در فیلم نیز توانسته ضعف های فیلمنامه را تا حدود زیادی جبران نماید. جک اوکانل هم که رفته رفته در حال زدودن نقاب شخصیت همیشه مثبتش در سینماست، در نقش مالباخته خشن، بازی قانع کننده ای از خود بر جای گذاشته با این توضیح که سر و ته حرف او مشخص نیست و اعتراضش هم خام و کم ارزش است. جولیا رابرتز هم در یکی از محدودترین نقش آفرینی های دوران بازیگری اش، بازی خوبی از خود به جای گذاشته است.
« هیولای پول » تریلر پُرتعلیق اما کم مغزی است که چنانچه رویه اعتراضی اش درباره اتفاقات وال استریت سمت و سوی مشخصی پیدا نمی کرد می شد که اثر در نهایت در ذهن مخاطبش باقی بماند. جودی فاستر بجای آنکه یک قصه جذاب را روایت کند و قضاوت را با ارائه مستندات لازم در اختیار مخاطبش قرار دهد، در جریان فیلم به ارائه انواع و اقسام شعارهای ضد وال استریتی مبادرت ورزیده که اگرچه بسیاری از آنها جای تامل دارد و قطعا مخاطب را به چالش خواهد کشید، اما نحوه به تصویر کشیدن آنها در یک اثر سینمایی در حد و اندازه ای نیست که بتوانیم از کلمه " هوشمندانه " درباره آن استفاده نمائیم. « هیولای پول » را می توان تریلری هیجان انگیز دانست که قادر نیست پیام اصلی اش را به درستی به مخاطبش انتقال دهد.