به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
اولین فیلم بلند کارنامهی سعید روستایی بیشک فیلمی درخور توجه و قابلقبول است و دستکم توانایی و مهارت او در خلق فضا (که در سینمای ما و میان فیلمسازان جوان کم از یک معضل تمامعیار ندارد و در همین جشنواره هم میتوانید نمونههای فراوانش را ببینید)، هدایت بازیگران و طراحی میزانسنها در یک محیط بسته و کوچک با بهرهگیری از شخصیتهای متعدد را نشان میدهد. روستایی که پیش از این فیلمکوتاهساز مطرحی هم بوده، در اولین فیلم بلند سینماییاش بهخوبی از عهدهی تصویر کردن زندگی یک خانوادهی فقیر از طبقهی فرودست جامعه برآمده است که این موضوع شناخت خوب و دقیق او از مردمان این طبقه و آدمهای مورد نظرش را تبیین میکند. چگونگی ورود به دنیای این شخصیتها و پیشداستانی هم که برای آنها در نظر گرفته شده است و بهتدریج در جریان پیشرفت داستان، اطلاعاتی از آن به تماشاگر ارائه میشود، دیگر ویژگی جالب توجه فیلم است. البته در این مورد هم اگر روستایی با دقت شیوهی ارائه این مصالح داستانی را در ساختار فیلمنامه تعبیه نمیکرد، این جنبه از ابد و یک روز هم میتوانست به دام خامدستی گرفتار شود و در زمرهی نقاط ضعف اثر قرار گیرد.
از میان بازیگران فیلم، شیرین یزدانبخش همچون تمام نقشآفرینیهایش در سالهای اخیر «شیرین» و «جانآفرین» است. پیمان معادی و پریناز ایزدیار هم بازیهای متفاوت و شاخصی را عرضه کردهاند اما در نهایت این نوید محمدزاده است که همه را بهنوعی تحتالشعاع بازی منحصربهفردش قرار میدهد و تصویری ماندگار از شخصیتش با تمام جزییات خاص نقش یک آدم معتاد (از نوع باورپذیر امروزیاش بدون غلتیدن به دام کلیشهها و اغراقهای چنین نقشی) پیش روی تماشاگران قرار میدهد. از این جهت اصلاً دور از انتظار نیست که از همین حالا و پیش از دیدن همهی فیلمهای حاضر در جشنوارهی امسال، او را یکی از رقبای اصلی کسب سیمرغ بلورین در این دوره بدانیم.
ابد و یک روز با وجود همهی این ویژگیهای مثبت و قابلتوجهاش، در نهایت از فیلمنامه و ساختار آن ضربه خورده است. خوب است که فیلمنامه حتی تا آخرین صحنههای فیلم هم اطلاعاتی را در قالب گفتار روزمرهی شخصیتها رو کند (یا با تأکید بهجا و دوباره بهدرستی از آنها بهره ببرد) و با این کار، بخشی از پازل داستانی و روابط شخصیتهایش را کامل کند اما ورود شخصیتهای تازه، پس از نیمهی اول فیلم و فقدان توجیه مناسب برای حضور و کارکردشان بحث دیگری است. در واقع نوعی تقسیمبندی ناکارآمد و تصمیمگیری بخش به بخش برای فصلهای مختلف فیلم و موقعیتهای پیوستهاش احساس میشود که از شکلگیری یک اثر منسجم و یکپارچه جلوگیری کرده است. این موضوع احتمالاً ثمرهی تازهواردی فیلمساز به عرصهی فیلم بلند است و بیشک در ادامهی راه و با کسب تجربههای بیشتر میتواند رفع شود. این وضعیت در کنار تعدد شخصیتها - که برخیشان نهفقط بهراحتی قابلحذفاند بلکه حضورشان با توجه به پرداخت و مختصات موجود، باعث بروز مشکلات بیشتری برای منطق روایی و روابط شخصیتها شده است - به بالا رفتن بیخود و بیجهت زمان فیلم انجامیده است؛ یا در مواردی به کش آمدن موقعیتهایی بهخصوص در نیمهی دوم فیلم منجر شده است.