به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در صحنه ای از فیلم پالپ فیکشن ساخته کوئنتین تارانتینو بوچ با بازی بروس ویلیس بعد از فرار کردن از دست وینست با بازی جان تراولتا پشت چراغ قرمز می ایستد و ناگهان مارسلوس با بازی وینگ ریمز را می بیند که در به در برای کشتن او لحظه شماری می کند . حالا اگر با دقت روانی ساخته استادانه و دیوانه وار الفرد هیچکاک کبیر را ببینید این صحنه از فیلم تارانتینو به شدت برایتان اشنا به نظر می اید . انجا که ماریون کرین با بازی جنت لی بعد از دزدین پولهای رئیسش پشت چراغ قرمز می ایستد و ناگهان رئیس خود را روبروی خود می بیند .این شاید کوچک ترین تاثیر فیلم روانی بر سینماگران و سینمایی بعد از خود باشد . فیلمی که الهام بخش اکثر کارگردانان بعد از خود به خصوص فیلمسازان مکتب نیویورک و به ویژه برایان دی پالما و مارتین اسکورسیزی شد.
روانی داستان زنی را تعریف می کند به نام ماریون کرین که با نامزد بی پولش زندگی می کند ، روزی در شرکت وقتی رئیسش مقدار زیادی پول برای او کنار می گذارد وسوسه می شود و پول ها را می دزدد و به جاده می زند . در سر راه به متلی متروکه می رسد و در انجا با نورمن بیتس متل دار روبرو می شود و یک اتاق از او کرایه می گیرد ، در اخر شب او تصمیم می گیرد که پول ها را به رئیسش برگرداند ولی وقتی در حال دوش گرفتن است با چاقوی یک زن تکه تکه می شود.ساخته شدن روانی بعد از موفقیت تجاری و هنری فیلم هایی چون سرگیجه ، بدنام . شمال از شمال غربی یکی از عجیب ترین انتخاب های هیچکاک برای فیلم کردن بود . فیلمی که با بودجه ای کم و به شکل سیاه و سفید ان هم در فضای فیلم های رده ب ساخته شد . هیچکاک با این ادعا فیلم را روانه اکران کرد که احساسات و تفکرات بیننده را در مشت خود دارد و می تواند همچون یک عروسک خیمه شب بازی با ان بازی کند که البته موفق هم می شود . در زمینه نوع پیچش داستانی که در اخر فیلم اتفاق می افتد هنوز هم نمونه ای بی نظیر است .
هیچکاک با این فیلم جزو اولین کارگردانانی میشود که فضای هراس و فیلم ترسناک را به زندگی واقعی و مردمان عادی اورد . اگر سینمای هراس براساس خون اشامان و هیولاها و ارواح جن زده بنا میشد ، در روانی این ادم های معمولی بودند که نقش هیولاها را بازی می کردند . فضای تلویزیون کار و قطع معمولی کار و انتخاب سیاه و سفید به عنوان رنگ در کار نیز به ارزش های ان می افزاید . هیچکاک در این فیلم کاری را با تماشاگرش می کند که هیچکس قبل از او در سینما نکرده بود او با کشتن ستاره فیلم یعنی جنت لی در بیست دقیقه اول فیلم با ان وضع فجیعانه به بیننده شوکی وارد می کند که تا انتها با ان درگیر است . او با پرداخت یکی از معروفترین صحنه های کشتار در تاریخ سینما و زیر دوش حمام بیننده را در موقعیتی گیج و منگ و بهت زده وارد می کند که او را از تصمیم گرفتن و حدس در مورد باقی فیلم عاجز می کند . اگرچه علاقه هیچکاک به تعلیق بیشتر از شوک وارد کردن بود ولی او اینجا با شکستن قانون خود در این مورد کار خود را استادانه تر پیش می برد . او فیلمش را با یک شوک شروع می کند ولی در ادامه این تعلیق نفس گیر کار از است که بیننده را در هراسی تمام نشدنی پیش می برد . استاد اینقدر کارش را در این زمینه بلد است که حتی در صحنه ای که نورمن بیتس جسد ماریون کرین را در ماشین می گذارد و تصمیم می گیرد که او را در باتلاق بیاندازد و ماشین ناگهان گیر می کند بیننده ناخوداگاه دعا می کند که ماشین از باتلاق پایین برود . هیچکاک با قدرت کاری می کند که تماشگر با تمام ترسها و نگرانی های کاراکترها چه خوب یا چه بد روبرو شود
هیچکاک که یکی از علاقمندان سینمای اکسپرسیونیسم المان و بالاخص فریتز لانگ و مرگ خسته بود در روانی با در اوردن همان فضای اکسپرسیونیستی و البته با کمک فیلمبرداری حیرت انگیز جان راسل که نامزد اسکار نیز شد فضای رعب اورد صامت های دهه بیست المان را به خوبی در این فیلم معاصر در می اورد . ان خانه رعب اورد نورمن بیتس ، ان متل که ناگهان چراغ چشمک زنش از دل تاریکی همچون چشم شیطان بیرون می زند ، ان اتاقهای خفه و پر از سایه روشن ، ان حمام تهدید امیز از اول کار و ان پله های تمام نشدنی خانه مادرش فوق العاده به دراوردن فضای فیلم کمک می کند . یکی دیگر از مهم ترین ویژگی های فیلم موسیقی حیرت انگیز برنارد هرمن است که با استفاده از سازهای زهی ان هم در وسعت زیاد صدای جیغ گونه و نا تمامی را خلق می کند .از دی پالما و داریو ارجنتو تا باگزبانی به روانی هیچکاک ارجاع داده اند ، روانی بابی را در سینمای ترسناک باز کرد که بعد ها فرزندان خلف و ناخلفی از ان به وجود امد.