به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم پلهدر سکانس آغازین با بازی ( لیلا حاتمی ) در نقش بازیگر شروع نامتعارف و زیبایی دارد . تماشاگر ابتدا تصور می کند که با ایده ی فیلم در فیلم و این نوع سبک از فیلم سرو کار دارد اما در ادامه ، روایت شکل دیگری به خودش می گیرد و از آن ساختار ابتدایی اش فاصله می گیرد . روایتی که به صورت منولوگ های تک نفره بین سه مهره ی اصلی فیلم ، لیلی ، خسرو و امین تقسیم شده و نوع خاص و مطلوب از ساخت روایی را شکل می دهد .خسرو مرده اما روایتش با مرگ او پایان نمی گیرد . او دغدغه هایش را در طول مدت زندگیش بازگو می کند .
خسرومهندس عمرانی که احساس می کند در تمام زندگیش کار مهمی انجام نداده است و همیشه کاراکتری خنثی و منفعل داشته ، با نارضایتی سرگذشت بدون فراز و فرود و سراسر تهی از هیجان و جاه طلبی اش را تعریف می کند . اوخودش را در تقابل هر چه بیشتر با رفیق صمیمی اش امین و همسرش لیلی می بیند . کاراکتر خسرو تا حد امکان نشانه های تسلیم را در شخصیتش بازمی نماید . گویی بنا به جبری محتوم باید این موضع را درمقابل همه چیز اتخاذ کند . او مرگ را برای خودش رهایی می داند ... رهایی از خودش و شخصیتی که برای خودش ساخته است .
حتی مرگش هم بسیار ساده و پیش پا افتاده اتفاق می افتد ، تا جایی که خودش هم آنرا خنده دار می بیند . او در مقابل گریه های لیلی که دلیلش را می داند سکوت می کند . شاید علی مصفا در مقام نویسنده و کارگردان و بازیگر نقش اول فیلم تمام تلاشش را کرده تا شخصیت خسرو را یک قربانی جلوه دهد . قربانی که پس از مرگش متوجه خیانت نزدیک ترین دوستش و همسرش می شود . اما از آنجایی که خسرو از ابتدای فیلم علیرغم درک عمیقی از موقعییت دارد وهیچ تلاشی برای تغییر آن صورت نمی دهد ، نمی تواند یک قربانی باشد .
کارگردان به جز ایده ی بهم ریختن زمان و چند روایتی از موسیقی بسیار درست و به جا در سکانس هایی که لازم دیده بهره برده است . تصنیف های قدیمی با آن ساختمان ها و معماری قدیم کاملا مطابقت دارد و بسیار دلنشین و شیرین است . او که کاملا مشهود است معماری را خوب می شناسد توانسته حس نوستالوزی را کاملا به ببینده منتقل کند . استفاده ی دقیق و هنرمندانه ی مصفا در بکارگیری این دو هنر و ترکیب آن در قاب تصویر بسیار دیدنی و لذتبخش است . می توان گفت در دهه های اخیر که موج موسیقی رپ ، راک و ... به سینما هم سرایت کرده و موسیقی متن بسیاری از فیلمها را شامل شده ، شنیدن موسیقی سنتی و اصیل ایرانی که رفته رفته برای نسل جدید نامانوس می شود خالی از لطف نیست .
بافت فیلمنامه آنچنان یکدست و روان و به دور از تکلف و پیچدگی ست که نمی توان ایرادی به آن وارد کرد . دیالوگ ها بسیار گویا و روشن و شیرین هستند . مصفا در مقام نویسنده از گزافه گویی و کنایه در دیالکتیک فیلم دوری می کند و همین به جذاب شدن هر چه بیشتر کاراکترها کمک می کند . او کمدی تلخ و گزنده ای را انتخاب می کند و فیلم را از حالت یکنواختی و سکون نجات می دهد و کشش و هیجان آ نرا بیشتر می کند . کاراکترهایی که او خلق کرده کاملا ملموس و قابل درک هستند ... حتی در نقش های کوتاه و فرعی فیلم به همین منوال است . مثلا کاراکتر دکتری که در مهمانی حضور دارد ... کارگردان و دستیارش ...
با وجودی که در فیلم به خوبی پیداست که مصفا مدیوم سینما را دقیقا می شناسد و در نوشتن هم نگاهی تیزبین و موشکافانه دارد و هر شخصیتی را با خصوصیات منحصر به فردش معرفی می کند . گاهی در نگه داشتن ریتم فیلم موفق نیست و ریتم فیلم گاهی تندتر از حد معمول و گاهی کندتر می گذرد ، که این شاید برای فیلمی که می توان آن را در زمره ی یکی از بهترین فیلم های دهه ی اخیر برشمرد نقص محسوب می شود .
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
[منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]