احسان آجورلو : تمام هنرمندان اغلب یکی از آثارشان را بر اساس حال و هوایشان خودشان خلق میکنند. آن اثر نیز اغلب به روحیات خود صاحب اثر نزدیک و از مابقی آثار او...
15 آذر 1395
تمام هنرمندان اغلب یکی از آثارشان را بر اساس حال و هوایشان خودشان خلق میکنند. آن اثر نیز اغلب به روحیات خود صاحب اثر نزدیک و از مابقی آثار او دورتر است، و به نوعی اثری شخصی تلقی میشود. این خارج از آن عنوان «وار» است که به بهترین اثر هنرمند اطلاق میکنند، مثلا «میازاکی وارترین اثر». اما برای میازاکی «سرویس تحویل کیکی» را میتوان همان اثر شخصی تلقی کرد. اثری دور از مابقی آثار و نزدیک به خود هنرمند، که از فرط نزدیک شدن به خود، آینهای از روحیات و خلق و خوی مقطعی هنرمند را تصویر کرده است. «کیکی» جادوگر کوچکی که برای زندگی به شهر بزرگی مهاجرت میکند و باید با شرایط جدید کنار بیاید، و در آنجا به مشکلی میخورد که قدرت جادو خود را از دست میدهد. برخورد با پسری در آن شهر باعث کمرنگ شدن جادو «کیکی» میشود. به نوعی «کیکی» تا به زندگی روزمره مردم عادی نزدیک میشود، جادو خود را از دست میدهد. این نزدیک شدن به وسیله پسری است که در آرزوی پرواز به «کیکی» نزدیک میشود. در این نقطه «کیکی» به مانند قشر الیت جامعه که جزیی از مردم نیستند عمل میکند و برای کمک به آنها باید فاصله خود را با آنها حفظ کند تا با جادویش یاریگر آنها باشد. هرچند این دوری از مردم شاید او را انزوا بکشاند اما تاوان داشتن امری غیر طبیعی جدایی از جامعه است. خروج «کیکی» از شهر و رفتن به کلبه دختر نقاش و مواجه با نقاشی که دختر از او کشیده، که نقشی سورئال است و او را رها و آزاد در قید و بند هناجارهای اجتماعی نشان میدهد، «کیکی» را به ذات خود نزدیک میکند، و دور بودن این فرصت و فضا را به او میدهد تا در بازگشت دوباره جادویش را به کار بگیرد و شهر را نجات دهد. اما نکته مهم در پایان انیمه مطرح است، سیستم مکانیزه و عقل مردمان که باعث ترقی بوده و بالن بزرگی را برای پرواز آماده کردهاند و حال آن با شکست مواجه شده است، اگر «کیکی» بخواهد به روزمرگی مردم بپیوندد دیگر کسی نیست تا در مواجه با شکست، مردم به او امید داشته باشند، اینجاست که نقش قشر الیت کارکرد تاثیرگذار خود را نشان میدهد. میازاکی را با توجه به همین اثر میتوان جایگزینی برای «کیکی» در نظر گرفت، که پس از «همسایه من توتورو» احساس کرده که دیگر قدرت جادویی که در «ناوسیکا از دره باد» یا «لاپونا قلعهای میان آسمان» مخاطب را شگفتزده میکرد را از دست داده و دیگر نمیتواند مخاطب را راضی نمیکند، اما این اثر و فضای غبارآلود شهرش فقط فضایی برای فاصله گرفتن از دنیای مخاطب است تا بار دیگر بتواند او را شگفت زده کند. و این امر با اثر موفقی مانند « پرنسس مونونوکه» اتفاق میافتد. که بعد از آن میازاکی اعلام بازنشستگی میکند. تا شاید به قول معروف در اوج خداحافظی کند، اما بعدها با شاهکاری مانند «شهراشباح» برمیگردد. «سرویس تحویل کیکی» را میتوان انیمهای ساده در آثار میازاکی و بدون بیان مسئلهای فلسفی و طبیعت محور برخلاف دیگر آثار میازاکی نامید که مخاطب را تنها با سادگی و بی پیرایگی خود جلب میکند.
داستان فیلم دربارهٔ دختر جادوگر جوانی به نام کیکی است که به دلایلی مجبور می شود مستقل زندگی کند. در این راه او خود را در زندگی سخت اجتماعی می بیند، که برای زندگی در این شرایط او از قدرت خود استفاده می کند و شروع به کار می کند، کاری که ماجراهای زیادی را برای او پیش می آورد.