میثم کریمی : حادثه ای که در سال 1996 در روزهای 10 و 11 ماه می در اورست روی داد، یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ کوهنوردی است. در این سال، 8...
18 آذر 1395
حادثه ای که در سال 1996 در روزهای 10 و 11 ماه می در اورست روی داد، یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ کوهنوردی است. در این سال، 8 نفر از کوهنوردان به سرپرستی اسکات فیشر، مبلغ 65 هزار دلار را پرداخت کردند تا بتوانند با کمک راهنمایی تمام وقت،به قله اورست صعود کرده و نام خودشان را در تاریخ ثبت نمایند. اما پس از اتفاقات مختلفی که در هنگام صعود برای آنان رخ داد ، این افراد در اورست گرفتار شدند و جان خود را از دست دادند و در نهایت با 12 کشته، یکی از تلخ ترین حادثه های کوهنوردی تاریخ در سال 1996 به وقوع پیوست.
پس از این حادثه، آناتولی بوکریف که راهنمای این گروه بود به واسطه تلاشهایش برای نجات جان کوهنوردان مورد تقدیر قرار گرفت و مفتخر به دریافت جوایزی گردید. اما از طرف دیگر، عده ای هم بر این باور بودند که او در مهیا نمودن شرایط مناسب صعود به قله برای گروه کوتاهی کرده و می توانست عملکرد بهتری داشته باشد تا منجر به بروز فاجعه نگردد. بوکریف پس از این ماجرا در سال 1997 بار دیگر برای صعود به آناپورنا ( با ارتفاع 8078 متر ) اقدام نمود اما به دلیل وقوع بهمن در میان برف ها مفقود شد و پس از مدتی جستجو برای یافتن اثری از او، خبر درگذشتش اعلام شد. بر روی سنگ یادبود بوکریف در اردوگاه اصلی آناپورنا این جمله حک شده است :
« کوه ها ورزشگاه هایی نیستند که بلند پروازی ام را در آنجا تخلیه کنم ، بلکه مکان های مقدسی هستند که در آنجا مناسک مذهبی ام را به جا می آورم.من به این کوه ها می روم همانگونه که انسان ها برای عبادت به عبادتگاه ها می روند. زمانی که در بالای قله های مرتفع می ایستم گذشته ام را می بینم ، رویای آینده را می بینم و با معصومیتی غیر معمول ، اجازه دارم حال حاضر را تجربه کنم . در حالیکه چشمانم باز شده و توانم دو چندان شده است. من در کوه ها خلقت را جشن می گیرم و در هر سفر بار دیگر متولد می شوم. »
داستان فیلم « اورست » اما نه درباره مرگ بوکریف بلکه درباره فاجعه اورست در سال 1996 است و داستان دو گروه کوهنوردی به رهبری راب هال ( جیسون کلارک ) و اسکات فیشر ( جیک جیلنهال ) است که قصد دارند تا صعودی را به قله اورست آغاز نمایند. صعود پر فراز و نشیب آنان در ابتدا بدون مشکل به نظر می رسد اما در ادامه با توجه به وقفه هایی که در صعود ایجاد می شود و مشکل اکسیژن و مسائل دیگر، اعضای گروه رفته رفته رنگ مرگ را در مقابل دیدگانشان مشاهده می کنند و....
« اورست » براساس منابع مختلفی از جمله کتاب مشهور « به درون هوای رقیق » ساخته شده است و روایت های متناقض زیادی که درباره این حادثه منتشر شده را در کنار یکدیگر قرار داده تا بتواند بهترین تصویر ممکن را از این حادثه دردناک ترسیم نماید و می توان گفت که تا حدود زیادی موفق به انجام این کار نیز شده است. « اورست » تمایل چندانی به بزرگنمایی اشتباهات ندارد و تمرکز خود را بر روی تلاش جمعی افراد در کنار یکدیگر برای بقاء و مبارزه برای بازگشت به زندگی قرار داده است.
در واقع، سازندگان به خوبی می دانسته اند که داستان بوکریف مورد اختلافات بسیاری قرار دارد اما فیلم اگاهانه نسبت به موضع گیری مشخص در این ارتباط خودداری نموده و سعی کرده با توجه به جزئیاتی که در اختیار داشته بهترین تصویر را ازشرایط ممکن به تصویر بکشد تا از این طریق، آگاهانه خود را از گزند انواع و اقسام انتقاداتی که می توانست نسبت به موضع گیری مشخص فیلم در این ارتباط بوجود بیاید، در امان نگه داشته باشد.
بالتازار کورماکور، کارگردان این فیلم که ساخت فیلم « 2 اسلحه » با بازی دنزل واشینگتن را در کارنامه هنری اش دارد، شخصیت های داستانش را آدمهایی متفاوت از لحاظ فکری معرفی می نماید که با انگیزه های مختلفی در این صعود حاضر شده اند و قرار است پس از موفقیت در این راه، به خواسته های مطبوع خودشان برسند. توجه کورماکور به واقعی نشان دادن شخصیت های داستان کمک زیادی به باورپذیر بودن آنان کرده است. وی به خوبی از قهرمان سازی پرهیز کرده و هیچکس را برتر از دیگری معرفی نمی کند. « اورست » را می توان از لحاظ شخصیت پردازی یکی از واقعی ترین فیلمهای ساخته شده در ارتباط با کوهنوردی محسوب کرد.
البته فیلم گاهی عناصر دراماتیکی به داستان اضافه می کند که کارکرد چندانی ندارند و تنها به جهت سوزناک کردن بیشتر داستان در فیلم گنجانده شده اند. شاید بتوان اصلی ترین این موارد را حضور کیرا نایتلی در نقش همسرِ باردارِ هال توصیف کرد که دیالوگ های کلیشه ای این دو درباره آینده و خانواده مشترکی که تشکیل خواهند داد، بنا بوده که بارِ عاطفی فیلم را غنی نماید که فیلم در این مسیر موفقیت چندانی کسب نکرده است. این موقعیت ها بطور کلی تناسبی با خط اصلی داستان ندارند چراکه در خط اصلی داستان توجه به جزئیات و مستند بودن وقایع مورد تمرکز سازنده بوده اما در بخش های غیرمستند، فیلم سعی دارد تا بتواند احساس مخاطبش را از طریق دیالوگ های عاشقانه تحت تاثیر قرار دهد اما در این راه موفق نمی شود.
با اینحال،موفقیت اصلی « اورست » را نه در روایت داستان و تلاش برای مستند بودن آن، بلکه باید در بخش های فنی دانست که بسیار درخشان هستند و شکوهی چشم نواز به تصویر داده اند. « اورست » یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده در فرمت سه بعدی است که می تواند حس اضطراب، ترس و عظمت مناطق کوهستانی را واقعی تر از هر زمان دیگری به مخاطب انتقال دهند. فیلم مخصوصا زمانی که در حال گرفتن نمای های انگل است، ترسناک و بی رحم است و می تواند استرس را به راحتی به مخاطبش منتقل نماید.بطور کل می توان جلوه های بصری « اورست » را یکی از چشم نوازترین آثار سال برشمرد.
فیلم همچنین در بخش تصویربرداری نیز یکی از بهترین آثار سال به شمار می رود. شرایط بسیار سخت فیلمبرداری در کوهستان های مملوء از برف سبب نشده تا سالواتوره ساتینو و تیم تصویربرداری اش نتوانند قاب هایی عالی از عظمت کوهستان پوشیده از برف دریافت نکنند. هلی شات های زیبای فیلم که می توان در اغلب سکانس های فیلم ردپایش را جستجو کرد، به زیبا نشان دادن عظمت مناطق کوهستانی کمک کرده و در عین حال ترس را در یک قاب مشترک به تصویر می کشد تا مخاطبش را بیش از پیش به فضایی که کوهنوردان فقید در آن قرار داشته اند نزدیک نماید.
بازیگران ستاره « اورست » که تعداد آنان نیز پرشمار است، بازیهای یکدستی از خود به نمایش گذاشته اند. فیلم پرستاره « اورست » اگرچه نامهای بزرگی را در خود جای داده اما نقش آفرینی ای که فرای بازی دیگر بازیگران باشد را در آن شاهد نیستیم. جیک جیلنهال در نقش اسکات فیشر اگرچه قابل باور است اما در مقایسه با بازی فوق العاده اش در « چپ دست » در اینجا معمولی تر به نظر می رسد. جیسون کلارک نیز در نقش هال بازی راحتی از خود به نمایش گذاشته. کیرا نایتلی نیز در نقش زنی که همواره مضطرب است، باورپذیر است اما کلیشه ای تر از آن است که بتواند در دل بنشیند.
« اورست » را می توان در مجموع اثری جذاب و تماشایی درباره یک تراژدی عظیم در تاریخ کوهنوردی برشمرد. فیلم اگرچه داستان ناراحت کننده ای دارد و همه مخاطبین از نقطه پایانی فیلم مطلع خواهند بود، اما ارزش های فنی بالایی برای تماشا خواهد داشت که تجربه تماشای « اورست » را به تجربه ای هولناک اما جذاب مبدل می نماید. چنانچه بتوانید مشکلات لحظات دراماتیک فیلم را نادیده بگیرید، می توانید به راحتی با کوهنوردان در آخرین تراژدی عمرشان همراه شوید و تجربه ای از جنس سقوط داشته باشید.