به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
شهبازی باز هم رفته سراغ جوانهایی که قرار است در شهری درندشت مثل تهران فرار کنند و بجنگند و بریزند و بپاشند و خوشحالی کنند و بترسند و … . او اصرار دارد نشان بدهد جوانها و دغدغههایشان را خوب میشناسد. نفس عمیقش به رغم آنکه برای من جذاب نبود، اما بههرحال سنگ بنای سینمای جوانانهی شهبازی محسوب میشد. جوانهایی بندگسسته و آشفته که معلوم نیست از جان خودشان و بقیه چه میخواهند. حالا در جدیدترین اثر شهبازی، باز هم این جوانها حضور دارند و البته اینجا برعکس شخصیتهای نفس عمیق، شوخوشنگاند. اما چه اتفاقی افتاده است که همین جوانهای شوخوشنگ و شر، به اندازهی جوانهای بیحال و خسته و غمزدهی آن فیلم، قابل باور نیستند؟ دلیلش شاید پرداخت بد آنها در دل داستانی نیمبند باشد که تنها ادعای شناخت جوانها و دغدغههایشان را دارد. داستانی که در نیمهی دومش، بعد از آزادی مرتضی از بازداشتگاه، کاملاً بیهدف و روی هوا میگذرد: مرتضی و رعنا درکه میروند و قلیان میکشند، بعد در تهران میچرخند، مصاحبهی رادیویی میکنند، شیر جنگل را وسط خیابان میبینند که مردی میشویدش، در کنسرت خیابانی آذرخش شرکت میکنند، در شلوغی خیابانهایی که به دلیل توافق هستهای پر از آدم است پایکوبی میکنند، به سینما میروند، دنبال وام میگردند و … . قرار است با این ولگردیها نشان بدهیم نسل جوان ما سرِ پرشوری دارد؟
ساغر قنات و ساعد سهیلی در فیلم مالاریا
فیلم هر چند در یکسوم ابتدایی داستان درستی را دنبال میکند در حدی که سکانس فرار رعنا از دست پدر و برادرهای غیرتیاش و پنهان شدنش در جعبهی یکی از آلات موسیقی آذرخش بسیار نفسگیر و هیجانانگیز از آب درآمده است، اما دوسوم باقی فیلم تکهپارههایی از زندگی این جوانهای آسمانجلِ بیهدف است. مشکل این نیست که شهبازی میخواهد نشان بدهد جوانهای فیلم میخواهند آزاد و رها و بیقید باشند، مشکل این است که ساختار فیلم بیقیدانه و از روی شکمسیری چیده شده و در نتیجه منظور مورد نظر فیلمساز هیچ تأثیری نمیگذارد. جوانان مالاریا، مانند آذرخش و گروه موسیقیاش، بیشتر هپلیهای کثیفی هستند که آشفتگی ذهنیشان به آشفتگی ظاهریشان هم رسوخ کرده و بیقیدی و رها بودنشان ربطی به جامعه و زمانه و اقتصاد و سیاست ندارد. فیلمساز بهزور میخواهد ربطش بدهد. یکجایی از فیلم جوانها میروند که از بانک وام بگیرند تا آذرخش پول صاحبخانه را بدهد (انگار که وام گرفتن به همین راحتیست!) بعد که مسئول بانک از آنها ضامن میخواهد و میگوید ضامن اگر مرغفروش هم باشد قبول است، آذرخش که دوستان خود را معرفی کرده بود، میگوید یعنی مرغفروش از دوستان هنرمند من معتبرتر است؟! خب نگارنده اگر بود جواب میداد که بله هست! واقعاً از این جوانهای ریختوپاش و پرمدعا میشود انتظاری داشت و بهشان اعتماد کرد؟ اینها قرار است آیندهی جامعه باشند؟ جوانی مثل مرتضی که وقتی رعنا شمارهی تلفن آذرخش را حفظ میکند از دست او ناراحت میشود و احساس خیانت به او دست میدهد، چهطور قرار است قابل اعتماد باشد؟
آذرخش فراهانی در فیلم مالاریا
کارگردان تلاش کرده با وارد کردن تکنولوژی به داستان، جنبهای امروزی هم به آن بدهد تا بیش از پیش به ما حالی کند که خیلیخوب به جوانهای جامعه نزدیک است. آنها بیدلیل و با دلیل، دائم با گوشیشان فیلم میگیرند و برای هم پخش میکنند. اما مضحکترین کارکرد این تکونولوژی در این صحنه است: وسایل خوانندهی هپلی فیلم یعنی همین آذرخش توسط صاحبخانه به کوچه ریخته شده و او با دوربین از این صحنه فیلم میگیرد و برای دوستانش در یک کوچه آنطرفتر که منتظر او در ماشین نشستهاند، میفرستد. در ادامه هم پدر رعنا از طریق همان موبایل با دخترش ارتباطی تصویری برقرار میکند!
آزاده نامداری در فیلم مالاریا
و در نهایت باز هم میرسیم به سد کرج که شهبازی ظاهراً علاقهی خاصی به آنجا دارد. فیلم در حالی تمام میشود که اصلاً معلوم نیست انگیزهی جوانها از این خودکشی ساختگی چیست؟ که از دست پدر و مادر و در حالتی تعمیمپذیر از کل جامعه خلاص شوند؟ شهبازی در صحنهی پایانی ما را در این تردید غیرجذاب باقی میگذارد که آیا جوانها واقعاً مُردهاند یا نه؟ به حال نگارنده فرقی نمیکند آنها زنده باشند یا نه. جوانهای بیهدف و در عین حال پرمدعایی که معلوم نیست از جان خودشان یا دنیا چه میخواهند، همان بهتر که زنده نباشند!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.