فریبا نیک نژاد : تسخیر دنیا توسط ماشین ها با همراهی انسان هایی که برده ماشین شده اند و در سرزمین ماتریکس زندگی مسخ شده و بی هویتی را دنبال می کنند تماما انگاره...
16 آذر 1395
تسخیر دنیا توسط ماشین ها با همراهی انسان هایی که برده ماشین شده اند و در سرزمین ماتریکس زندگی مسخ شده و بی هویتی را دنبال می کنند تماما انگاره های اساسی و نهفته در بستر اصلی فیلم را تشکیل می دهند.المنت هایی خوفناک و اسرارآمیز که در قسمت اول در ذهنیت تماشاگران جای گرفتند و حال :
پس از گذشت 4سال این انگاره ها از ذهنیت به عینیت در می آیند و برادران واچوفسکی با ظرافت هر چه تمامتر این روند را بیانی تصویری و سینمایی بخشیده اند. ماتریکس و دنباله آن فارغ از خط سیر اصلی روایت داستانی خود، دارای جذابیت های ویژه در ارائه مفاهیم عشق و ایثار و تعامل دوستی های راستین است. با این حال فقط داستان ماتریکس و دنباله آن متعلق به سده های آینده خواهد بود و در این راستا حتی دیالوگ های فیلم نیز این مهم را چند باره اما غیرمستقیم عنوان می کنند. اما «واچوفسکی»ها حقایق را از روایت های دروغین سرند نمی کنند. از این رو داستان ماتریکس مانند سبدی است که همه چیز در آن یافت می شود. به هر حال داستان قسمت دوم از موقعی جذاب می شود که هنوز ماتریکس پر از انسان های بی هویت و مسخ است و زیون هر لحظه بیش از پیش به عنوان پایگاه فعال ضد ماتریکس و عوامل آن - در معرض فروپاشی قرار گرفته است . فیلم سینمایی «ماتریکس» (قسمت اول) به نوعی سراسر از تخیلات انباشته شده است . یعنی زندگی در جوامع بشدت مادی گرا به ورطه ای می رسد که بشر میل وافری به تصاحب هر آنچه هست و نیست پیدا می کند. او در این رهگذر از استفاده راهکارهای ضد بشری نیز ابایی ندارد و کار به آنجا می رسد که اقشار کلان جامعه نهایتا در گروهی دوگانه جای می گیرند. گروه اول ، شامل مجموعه ای بسیار کوچک اما دارای هوش و استعداد مخرب و در آرزوی تصاحب همه چیز و همه کس است و اعضای گروه دوم نیز مجموعه ای بسیاربسیار بزرگ را تشکیل می دهند که در حقیقت هیچ اراده ای ندارند و مانند موم در دستان اعضای گروه اول قرار گرفته اند. وقتی مجموعه کوچک ذکر شده برای رسیدن به اهداف شیطانی خود که - همانا فرمانروایی مطلق ماشین بر انسانها نام دارد - حتی آینده ای تاریک را برای انسان به همراه می آورد، تلاش وافر می کند، انسانها هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند. تنها هنگامی که فجایعی روی می دهد، اینجاست که تعدادی نخبه از گروه کلان و بسیار بزرگ دوم اما خواب آلود یا مسخ شده به مبارزه شیاطین و ماشین های متعلق به گروه اول می روند که این مقدمه و این خودانگیختگی اشاره شده اصل و اساس و زیربنای دنباله فیلم «ماتریکس» یعنی فیلم (The matrix Reloaded) است . داستان فیلمی که پس از اکران قسمت اول آن ، از روند تولید و جزییات شکل گیری قصه جز اخبار ناقص و بسیار کلی از آن به گوش نمی رسید و عملیات تولید و فیلمبرداری آن بسیار مخفیانه صورت گرفت تا در همین ماه به اکران عمومی برسد. یعنی مقارن با افتتاح فیلم The matrix Reloaded در پنجاه و ششمین دوره جشنواره کن ، اکران آن نیز آغاز گردید. فاصله چهار ساله فیلم «ماتریکس» با دنباله آن اتفاقی غیرمترقبه است ، عموما فیلمهایی که دارای دنباله می شوند، حداکثر 2سال بعد قسمت جدیدشان به اکران می رسد. (فیلم پدرخوانده 1 محصول سال 1972 پارامونت و فیلم پدرخوانده2 محصول 1974 پارامونت را به یاد بیاورید.) پس از آن اگر قسمت سوم یا چهارم یا حتی بیشتری هم در کار باشد، این دیگر به المنت های فراوانی نظیر کشش قصه ، اوضاع روز جهان و حوادث مرتبط به آن ، سلیقه تماشاگران و... دارد که می تواند دنباله سوم را پس از گذشت حتی یک دهه یا بیشتر از آن روانه اکران کند. (قسمت سوم پدرخوانده محصول سال 1990 پارامونت را به یاد بیاورید.) حال با تمام این شواهد مثال که گفتم ، اگر قسمت دوم فیلمی چهار سال بعد ارائه شود و طی این مدت تماشاگران سینما از یک سو و سینماگران بعضا رقیب نیز از سوی دیگر برای اکران قسمت جدید لحظه شماری کنند، این مهم موید این است که دنباله مذکور اثری استثنایی خواهد بود؛ روندی که برای قسمت دوم «ماتریکس» اتفاق افتاده است . و یا این که داستان آنقدر کشش و جذابیت داشته است که همگان پس از انتظاری 4ساله منتظر روایت جدید آن مانده اند. برادران واچوفسکی که سناریوی هر دو فیلمشان را نیز خود نگاشته اند، درباره قسمت دوم «ماتریکس» زبان باز نکرده اند، حتی بازیگران فیلم چه آنهایی که در قسمت اول حضور داشتند و در قسمت دوم بازی ندارند و چه آنهایی که در قسمت دوم بازی نکرده اند نیز درباره داستان فیلم اطلاعات جالبی را عنوان نکرده اند که البته این مهم در قراردادهای آنان به عنوان اصلی ترین بند لحاظ شده است . شاید این محکم کاری بدین سبب بوده که بجز یک نفر بقیه بازیگران ماتریکس دوم همگی در قسمت اول حضور داشته اند (مونیکا بلوچی که در قسمت دوم فیلم در نقش پرسفون بازی می کند در قسمت اول حضور نداشته است.) داستان قسمت اول اینگونه بود که یک هکر رایانه ای قدر (کسانی که توانایی دارند به هر سایتی وارد شوند و یا هر سایتی را از کار بیندازند) ، توسط تعدادی تبهکار ربوده و اجیر می شود که خدمات رایانه آنها برای تسلط به جهان و آدمیان را به عهده گیرد از سوی دیگر ماموران ویژه نیز به دنبال این هکر او را از دست تبهکاران (یعنی اولین گروه از نوکران ماشین ها) نجات می دهند و باقی قضایا مبارزه پر از تب و تاب میان این دو گروه است . به هر روی کار تا بدانجا پیش می رود که از دست عده قلیل انسانهای هوشیار کاری ساخته نیست و ماشین ها و نوکران آنها کم کم تمام جهان را تسخیر می کنند و تنها منطقه جغرافیایی که (هر چند بشدت در معرض خطر است) در دست انسانها باقی مانده ، شهر زیون است . در قسمت دوم «ماتریکس» یعنی (The Marirx Reloaded)آنچه در ابتدا اتفاق می افتد تا انگیزه ادامه داستان برای انسانها به یک دلمشغولی مقدس تبدیل شود، پی بردن به عمق و شدت فاجعه است . آنچه در خارج از شهر و منطقه زیون اتفاق افتاده ، زندگی صرف ماشینی است . این انسانها هستند که مانند بردگان برای ماشین ها (انسانهایی که در حقیقت رباط هستند) کار می کنند و از خود هیچ گونه اراده و یا قدرت عمل و قوه ابتکار ندارند، اما در زیون هنوز منطق زندگی و تعاریف جامعه شناختی و رفتارشناختی همان است که از ابتدا وجود داشته و مبنای زندگی انسانهای آزاد بوده است . آنچه درخارج زیون متداول شده است ، تعامل بدون شک و شبهه انسان با ماشین است . اما در این تعامل سود بردن دو سویه نیست ؛ آن چنان که از معنای تعامل نیز برمی آید. در حقیقت این تعامل یکسویه شده است و آنچه سوددهی است ، فعالیت های شبانه روزی انسانهاست و آنچه سود بردن است ، استثمار بی حد و اندازه ماشین هاست . اهالی زیون نیز بشدت افسرده هستند و هر چه می گذرد، و به سبب این رخوت آنها به سمت و سوی بی خیالی و پذیرفتن شکست حتمی سوق داده می شوند. اما کم کم هویت و خویشتن گمشده انسانها هویدا می شود. آنها که روحی قوی تر دارند، با واکنش های ضداستعمارگرایانه و ضداستثمارگرایانه باعث می شوند تا چشمان دیگر شهروندان اهل زیون کم کم به حقیقت باز شود و این تحرک به یک خودانگیختگی منجر می شود. یک «خودانگیختگی انسانی» برای مقابله با ماشین هایی که مدتهاست بیرون از شهر زیون دیگر انسانها را به تعامل یکسویه واداشته است و جمع تمام این سیگنال های منجر به خودانگیختگی ، باعث می شود که شهروندان زیون به قدرتی محدود اما سرشار از نیروی حقیقی با تکیه بر ایمانی خدشه ناپذیر نایل شوند. در این میان آنهایی که سیگنال های خود انگیختگی را بیشتر جذب کرده اند، قدرت تفکر و قوه ابتکار عمل را در دست می گیرند، توماس اندرسون یا همان) ، مامور اسمیت ، مورفیوس و تعدادی دیگر در حقیقت به عنوان پیشقراولان شهر زیون مبارزه را آغاز می کنند. فیلم 136دقیقه ای «ماتریکس »(قسمت اول) با فیلمبرداری سیال و بازی هنرپیشگانش مانند کیانوریوز ، لارنس فیشبرن ، کری آن موس ، هوگووی وینگ ، گلوریا فوستر و... و کارگردانی روان و پرجاذبه اندی و لری واچوفسکی با استقبال بی نظیر تماشاگران و جامعه منتقدان روبه رو شد. به نحوی که میانگین کلی امتیاز ماتریکس 5/8 از 10اعلام شد. آنچه از محتوای ماتریکس جدید مسجل به نظر می رسد، زمان دور آن است ؛ زیرا با توجه به گستردگی حکومت ماشین ها و تسلط بی چون و چرای بردگان و نوکران آنها، باید زمان زیادی بگذرد تا آن خود انگیختگی اشاره شده که پس از دریافت عمیق فاجعه به روح ساکنان زیون نایل آمد، بتواند حرکتی مثمر ثمر داشته باشد به هر روی آنچه تفاوت های بین ماتریکس و زیون است ، در ظاهر نیز آنقدر اگراندیسمان شده که دیگر نیازی به توضیح ندارد؛ زیرا تمامی شهرها، کشورها، جزایر دور افتاده ، آبهای اقیانوس ها و کلا تمام مناطق خشک ، سرسبز بی آب و علف و مناطق ناشناخته ، مکانهای توریستی و آنچه که به هر حال در نقشه کره زمین وجود دارد، همگی مرزهایشان از بین رفته است . به عبارتی تمام شهرها و کشورها در قالب یک سرزمین پهناور به نام ماتریکس جای گرفته اند و ماتریکس محل تجمع انسانهایی شده است که مسخ گردیده اند و هویت واقعی آنان گرفته شده و انسان را از خود بی خود می کند و در یک کلام انسانها در ماتریکس ماهیت و هویت خود را فراموش می کنند. اما در ماتریکس جدید انسانها در تلاشند تا از ماتریکس خارج شوند، هر چند این کوشش های آنها هرگز به نتیجه نمی رسد، اما معدودی از آنها می توانند خود را به هر فلاکتی که هست از حوزه ماتریکس خارج کنند و به زیون ، آخرین پناهگاه و ماوای انسانها وارد شوند و زیون محلی می شود برای آخرین درگیری و آخرین جنگ میان انسان هایی که با خارج شدن از ماتریکس ، هویت و ماهیت و قدرت اصلی خود را باز یافته اند؛ ماشین هایی که جز استیلای بی چون و چرای خود بر انسانها و گسترش هر چه بیشتر دایره شیطانی خود یعنی همان ماتریکس را طلب نمی کنند.
شناسه نقد :6370294
منبع: جام جم
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید
نئو و رهبران شورش تخمین میزنند که حدود ۷۲ ساعت تا حمله ۲۵۰ هزار ماشین به صهیون، وقت دارند. در همین زمان نئو باید تصمیم بگیرد که چگونه ترینیتی را از سرنوشت تاریکی که در رویا برایش دیده، نجات دهد...