به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«خشکسالی و دروغ» ساخته پدرام علیزاده اقتباسی ست از نمایشنامه معروف محمد یعقوبی که تابهحال سه بار هم بر صحنه تئاتر اجراشده است. علیزاده در اولین تجربه کارگردانی خود سراغ نمایشنامهای مطرح و مهم رفته تا در سینمایی که بزرگترین مشکلش داستان و فیلمنامه است، توپی پر داشته باشد. داستانی جذاب با مضمونی که این رزها بازندگی بسیاری از زوجهای جوان گرهخورده است.
فیلم «خشکسالی و دروغ» برخلاف اجراهایش اما آنقدری خوب از آب درنیامده و با ارفاق یک فیلم معمولی بهحساب میآید. هرچند فیلم نکات و صحنههای جالبی دارد اما این ویژگیهایش آنقدر قوی نیستند که بتوانند فیلم را ارتقا ببخشند. مهمترین نکته «خشکسالی و دروغ» بیپروایی نسبیاش در نشان دادن روابط زناشویی ست. مثلاً اینکه بعد از تماشای فیلم، زن و شوهر در تخت خواب خود هستند و آماده خواب میشوند و بهاصطلاح حرفهای تخت خوابی میانشان ردوبدل میشود و اصلاً تأکید بر تخت خواب و اتفاقاتی که برای زندگی یک زوج در اتاقخوابشان میافتد، جالبترین ویژگی فیلم است. همچنین فرم روایی فیلم به مدد تدوین آن تماشاگر را به همراه دوربین در میان زندگی چهار شخصیت فیلم اینسو و آنسو میکند. دوربین در میان این آدمها میلولد و روایتگر پنهانکاریها و خلوتهای زناشوییشان است. کارگردان موفق شده این رفتوآمدهای پیاپی میان داستانک های مختلف را طوری اجرا کند که هم ریتم اثر حفظ شود و هم مخاطب بهراحتی بتواند آنها را دنبال کند. بدون آنکه کسل یا گیج شود.
اما بزرگترین مشکل فیلم در نحوه اقتباسش از نمایشنامه و استفاده از امکاناتی ست که ساخت یک نمایشنامه در اختیار فیلمساز قرار میدهد. پس از تماشای «خشکسالی و دروغ» علیزاده این حس به تماشاگر دست میدهد که به تماشای یک تئاتر نشسته است. تئاتری که البته در اکثر لحظات در مدیوم شات میگذرد. در بهترین حالتش خشکسالی و دروغ به یک فیلم تئاتر میماند، پر از سکانسهای ایستا و نماهای داخلی و بستهای که مخاطب را دچار خفقان میکند.
سایه سنگین صحنه و سن تئاتر بر «خشکسالی و دروغ» سنگینی میکند. این در حالی است که استفاده درست از همین سن میتوانسته کمک به سزایی به محدودیتهای بصری فیلم کند. آناکارنینا جو رایت را به خاطر بیاورید که آنهم ظاهراً بر روی یک سن میگذرد اما طراحی میزانسن های ویژه و استفاده خلاقانه از سن نهتنها تماشاگر را از فضای فیلم دیدن و سینما دور نمیکند که باعث میشود مخاطب بیشتر در دل داستان فانتزی و لباسهای مجلسی و اشرافی فیلم غرق شود.
آناکارنینا با سن تئاتر شروع میشود و روی همان سن چوبی فرضی هم به پایان میرسد درحالیکه تماشاگر لحظهای هم ذهنش به سمت تئاتر کشیده نشده است. نمونههای ایرانی اینچنینی هم کم نداریم، از «تردید» واروژ مسیحی بگیرید تا آخرین ساخته بهرام بیضایی یعنی «وقتی همه خوابیم»، همگی رو بهسوی تئاتر دارند و از امکانات بیانی تئاتر استفاده میکنند اما موفق میشوند این امکانات را در بستر یک فیلم سینمایی بپرورانند و آن را با پرداخت سینمایی در هم بیامیزند. «خشکسالی و دروغ» اما میان سینما و تئاتر سرگردان است، گاهی در تعقیب و گریزها یا موش و گربه بازیها به سینما چنگ میزند و در نمایش خلوت شخصیتها دست به دامن تئاتر میشود.
دوران عجیب غریب بودن بوس فرستادن از پشت تلفن یا مثلاً نمایش مستی یک جمع دوستانه مدتهاست که دیگر عادی شده و خندهدار نیست. در بازنویسی خشکسالی و دروغ اما بهجای بهروز کردن نمایشنامه متناسب با وضعیت روز جامعه ایران و چگونگی نمایش وضعیت در سینمای ایران، جای یک سری صحنهها باهم عوضشده که تأثیر چندانی هم بر روایت فیلم نمیگذارد. مثلاً صحبتهای آرش و آلا در ماشین که در نمایشنامه پیش از رفتن به خانه امید است و در فیلم در هنگام برگشتن! که البته خیلی هم فرقی ندارد چراکه مخاطب از نیمه فیلم به بعد از فیلم جلوتر است و دست کارگردان را خوانده.
بزرگترین ضعف بازنویسی اما حذف پرده اول نمایشنامه است.«خشکسالی و دروغ» جایی شروع میشود که امید و آرش و آلا در دفترشان هستند که میترا به امید زنگ میزند. در پایان نمایشنامه دوباره به این صحنه بازمیگردیم، میترا رفته و امید ریتا را میخواند. حذف صحنه ابتدایی باعث شده تا در پایان فیلم با کاتی عجیبوغریب! ناگهان بپریم به جاده شمال، چند سال بعد. جایی که میترا به امید زنگزده و آنها دارند از سفرشان برمیگردند تا امید به قرارش با او برسد! این سکانس بیخود و بیجهت، قبل از پایان فیلم تیر خلاص را میزند و تماشاگر را از فیلم ناامید میکند. بااینوجود صحنه پایانی فیلم، جایی که آلا در اتاق، خوابیده و امید پشت دیوار اتاق در فیسبوک عکس دخترش را میبیند تکاندهندهترین و سینماییترین صحنه فیلم است. بچه میترا و امید تنها عنصری ست که به نمایشنامه اضافهشده و توانسته فیلم را غنیتر کند. بهجز این سکانس«خشکسالی و دروغ» تنها سرابی ست که سعی میکند شبیه به نمایشنامه محمد یعقوبی باشد، نه بیشتر و نه کمتر!
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]