به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
"چهل سالگی" اقتباسی آزاد و نه چندان وفادار به قصه اصلی از رمانی به همین نام نوشته ناهید طباطبایی است که در سال 1379 منتشر شده و تا سال 1387 به چاپ پنجم رسیده است. داستانی نه چندان پر حجم که از روده درازی های مرسوم آثار شاخص ادبیات داستانی این سال ها به دور است و فارغ از حشو و زوائد بیهوده و آرایه های ادبی کم تاثیر، قصه ساده و سرراست خود را البته با در نظر گرفتن جزئیات روایت می کند. بی شک مقایسه متن کتاب و فیلم می تواند مشتاقان و شیفتگان موضوع اقتباس سینمایی را پاسخگو باشد. اما به عنوان مستوره ای از تغییرات ایجاد شده در برگردان سینمایی اثر می توان به این نکات اشاره کرد:
1- سن شخصیت دختر خانواده ده سالی پایین آمده که این امر را می توان یکی از نقاط ضعف فیلمنامه "چهل سالگی" تلقی کرد. متاسفانه باوری غلط در سینمای ایران جا افتاده و آن هم اینکه، اگر کودکی به مراتب بیش از سن و سال خود حرف بزند و فکر کند ،حتما شخصیت جذابی است. در حالی که شخصیت شقایق در رمان "چهل سالگی" جوانی بیست و یا بیست و یک ساله و دانشجو است که دخالت و اظهار نظرهایش در زندگی پدر و مادر، چندان گستاخانه به نظر نمی رسد. اما در فیلم با دخترکی ده، دوازده ساله به نام بهار روبروییم که میزان دخالت ها و تاثیرگذاری اش بر زندگی خانواده پر رنگ شده و گاه رفتارهایی ناخوشایند از خود بروز می دهد که بیش از هر چیز در مخاطب دافعه ایجاد می کند. هر چند شخصیت پردازی بهار اندکی بر بار فانتزی فیلمنامه و فیلم افزوده است.
2- نسخه سینمایی "چهل سالگی" به لحاظ فرم قصه گویی، روایتی سیال از عناصر ادبیات کلاسیک را در پیش گرفته است. از سوی دیگر با افزودن مایه هایی از قصه "پادشاه و کنیزک" مثنوی مولوی به قصه مدرن و امروزی، ترکیبی نامتجانس را در قالبی متناسب و متوازن ارائه داده که این امر بر جذابیت های فرامتنی نسخه سینمایی می افزاید. کمرنگ شدن و محو تدریجی مرز واقعیت و خیال بر بستر زمان در سینمای امروز ایران و جهان کار تازه ای نیست و نمونه های شاخص و قابل دفاعی از این رویکرد را هم می توان مثال زد. فیلم "چهل سالگی" هم از این قاعده مستثنی نیست و اگر کندی مفرط ریتم درونی فیلمنامه اجازه دهد می توان آن را از نمونه های جذاب این رویکرد دانست.
3- فیلمنامه اقتباسی "چهل سالگی" خوشبختانه خود را ملزم به تبعیت دقیق از روند گسترش قصه در متن اصلی ندانسته و بازیگوشی هایی در روایت ارائه داده است. ضمن آنکه تلخی افزون تر فیلمنامه نسبت به رمان شاید اندکی از جاذبه های لایه بیرونی قصه کاسته باشد، اما به نظر می رسد به لحاظ غنای بیشتر بار دراماتیک فیلمنامه، این تلخی به ماندگاری بیشتر فیلم در ذهن مخاطب جدی تر سینما یاری برساند. هر چند درنهایت و به مانند اغلب قریب به اتفاق اقتباس های ادبی از متون مدرن، قصه اصلی جذابیت های بیشتری از نسخه سینمایی دارد.
4-در نهایت ایده اقتباس از قصه نه چندان بلندی چون "چهل سالگی" هوشمندی و ظرافتی می خواست که علیرضا رئیسیان آن را داشت . اما در مرحله تبدیل قصه به تصویر کاستی هایی وجود دارد که بعضا با توجه به پاره ای محدودیت ها اجتناب ناپذیرند.
" چهل سالگی" قصه ای درونگراست که کنش ها و تنش هایی درونی دارد. کشمکش های درونی شخصیت اصلی داستان که به تبع زن بودنش بیش از هر چیز زیر پوستی و ذهنی است.در حالی که اقتباس سینمایی از یک رمان به سوار شدن بیشتر بارروایت روی تصویر و برونگرایی هر چه بیشتر پیرنگ داستانی نیاز دارد.نکته مهمی که رمان " چهل سالگی" به طور عمومی فاقد آن است.که البته این امر در ادبیات داستانی نه تنها مذموم نیست که گاه می تواند به وجه قوت یک قصه تبدیل شود.اینجاست که بحث مهم و حیاتی گزینش قصه و رمان مناسب برای اقتباس در سینما پیش می آید.اتفاقی که با توجه به قلت آثار اقتباسی در سینمای ایران ناگزیر آن را درز می گیریم و همین که فیلمسازی جرات کرده یا حالش را داشته که به سراغ اقتباس برود را مثبت ارزیابی می کنیم.
از سوی دیگر پایان باز فیلم در مقایسه با کتاب لطمه ای جبران ناپذیر بر پیکره فیلم وارد آورده و امکان نتیجه گیری قطعی و نهایی از قصه را از مخاطب سلب می کند.این ماجرای پایان باز هم از آن معضلاتی است که در فیلم های منتسب به بخش روشنفکر سینمای ایران به چشم می خورد و روزی باید درباره اش به تفصیل صحبت کرد و به آسیب شناسی آن پرداخت.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]