به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کل سریال را به صورت قانونی و حلال از لینک زیر دانلود کنید:
به گزارش منظوم، مرجع سینما و تلویزیون ایران، سریال «عاشقانه» از سری تازهترین سریالهایی است که برای به نمایش درآمدن پیش چشم مخاطب، شبکه نمایش خانگی را بر مدیوم تلویزیون، ترجیح داده است.
بلافاصله در دو دقیقه اول سریال، با روایتی از یک خیانت روبرو می شویم. این تم، در دل داستانی موازی از سه دوست روایت می شود. رضا، سهیل و پیمان، سه دوست هستند که به نوعی نسبت فامیلی نیز دارند و غیر از آن، در یک شرکت مجلل اما ظاهرا نه چندان موفق تبلیغاتی نیز، شریک و همکار هستند. زندگی این سه دوست، تفاوت ها و جذابیت هایی دارد که قرار است، دستمایه داستان سریال باشند.
پانتِه آ بهرام، در سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
رضا، پسر یک حاجی بازاری متنفذ سیاسی است که تضاد های شخصیتی فراوانی با پدر دارد. تعقیب دخترک زیبای داستان نیز، به دستور مادر و به منظور کشف ماجرایی پنهانی از پدر است. همسر او نیز، در مقایسه با دیگر شخصیت های زن داستان، سنتی تر و اندکی مذهبی تر است. سر و شکل زندگی شان نیز ساده تر و به زندگی قشر متوسط جامعه نزدیکتر است. زنی مرموز، جوان و زیبا، مخفیانه پا به زندگی این خانواده گذاشته و اتفاقات بعدی را رقم زده است.
سهیل، نماینده قشر بسیار مرفه جامعه است. سبک زندگی آنها بسیار مدرن و جذاب و مرفه است. آپارتمانی بسیار لوکس، شغل های پر درآمد و سبک زندگی غربی از جمله جذابیت هایی است که برای زندگی این زوج با بازی محمد رضا گلزار و ساره بیات، تعریف شده است. چالش زندگی آنها، روابط بسیار سرد زناشویی است که همچنان طی دو قسمت، دلیل و زمینه آن، مشخص نیست.
پیمان، شخصیت یاغی داستان محسوب می گردد. او برادر ریحانه، زن سنتی داستان است؛ اما زندگی خود را کاملا از چهارچوب معیارهای مورد پسند اجتماع دور کرده است. خلاف های زیر پوست شهر، فرار از زندگی متعهدانه و مخفی کاری های متعدد، حتی سبک حرف زدن و لباس پوشیدن غربی ولی سنت گریز او، مایه نوعی دیگر از جذابیت های داستان است.
هومن سیدی و محمدرضا گلزار در سریال نمایش خانگی «عاشقانه»
این سه شخصیت اصلی در انتهای قسمت دوم، با ورود گیسو، از پشت پرده مخفی داستان به شرکت تبیلغاتی، همگی به هم متصل می شوند. با این ورود از این ببعد قرار است نوع چالش ها تغییر کند و مهیج تر باشد.
مدیوم شبکه نمایش خانگی که چند سالی بیش نیست به یکی از راههای عرضه تولیدات نمایشی بدل شده، تفاوتهای آشکاری با مدیوم تلویزیون دارد. تفاوتهایی که هم شامل مزایاست هم معایبی دارد. آزادیهایی که در اجرا برای شبکه نمایش خانگی وجود دارد، در تلویزیون نیست و تضمین بازگشت سرمایه که در تلویزیون هست، در شبکه نمایش خانگی به این سادگیها به دست نمیآید.
حسین یاری در سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
همین تفاوتها، دستاندرکاران سریالهایی برای شبکه نمایش خانگی را ناگزیر میسازد تا استانداردهای جلب مخاطب را بهخوبی فراگیرند و رعایت کنند. برخی از این استانداردها، حاصل خلاقیت و جسارت است و برخی فرمولهای جواب داده پیشین را بکار میگیرد.
در سریال «عاشقانه» چیزی که بیش و پیش از هر فاکتوری به چشم میآید، گردآوری عمده معیارهای آزموده و موفق پیشین است. ستارههایی در این سریال گرد هم آمدهاند که شاید بودن حتی یکی از آنها نیز، اقبال مخاطب را لااقل در ابتدای کار به همراه بیاورد. مهناز افشار، محمدرضا گلزار، فرزاد فرزین و ساره بیات و... هرکدام خود بخشی از مخاطبانن خاص خود را به تماشای حداقل یکی دو قسمت ابتدایی این سریال ترغیب میکنند. کنار هم چیدن این ستارگان، بهنوبهه خود حکایت از تیزهوشی عوامل این سریال در بهره بردن حداکثری از فرمولهای جذب مخاطب است. چراکه هرکدام از این هنرپیشگان طیف علاقهمندانی مخصوص به خود دارند. افرادی که ستارهای مانند محمدرضا گلزار ستاره محبوبب آنهاست، شاید همپوشانی چندانی با طیف علاقهمندان به بازی ساره بیات نداشته باشند. با این چیدمان، تقریباً از هرر نوع سلیقهای، مخاطب، ستاره موردعلاقه خود را در این سریال خواهد یافت.
پوستر سریال نمایش خانگی «عاشقانه»
معیار بعدی جذب مخاطب، آنچه در نگاه اول به چشم او چشمنواز بیاید، دکور و نوع طراحی صحنه و لباس سریال است. ثروت و رفاه فراوانی که در تکبهتک فریمها موج میزند، شاید برای آن دسته از مخاطبانی که دسترسی به این نوع و سبک زندگی ندارند، مایه حسرت و رنجش تلقی شود، اما بههرحال بسیاری را نیز جذب میکند. بسیاری ترجیح می دهند این رفاه و این فاصله نجومی بین سبک های زندگی قشر های مختلف را در برابر چشمان بسیاری از اقشار فرودست و محروم، جلوه گر نکنند؛ اما دیدن رفاه و تجملی که شاید در زندگی عادی خویش هرگز بدان دست نیابند، برای عده زیادی شاید خوشایند باشد. طراحی لباسها بشدت رنگارنگ، جذاب، مدرن و مانند لباسهای مانکنهای روی صحنههای شوی لباس، انجام پذیرفته است. خانه ها نوساز، بزرگ و مدرن هستند. خانه هایی انباشته از شیک ترین و گران ترین مبلمان و لوازم منزل در دل دکوراسیون های داخلی خاص و مینیمال. مظاهری که شاید از دید سازندگان باعث جذابتر شدن اثرشان شده باشد، اما در عمل آنقدر دور از زندگی مخاطبان است که در نهایت موجب دور شدن بیننده از شخصیتها و عدم همذات پنداری با آنها شود.
نمایی از سریال نمایش خانگی «عاشقانه»
در دل همین دکور صحنه و لباس، نکته دیگری نیز نهفته است که از دیگر ویژگیهای این قبیل آثار بهحساب میآید و آن سبک زندگی است. سبک زندگی که در این سریال برای شخصیتها طراحی و بکار گرفتهشده است، بشدت غربی، مدرن، به دور از فرهنگی ایرانی و شامل تجملات فراوان و مظاهر نمادین است. این سبک زندگی، یا بهصورت نماد و تصویر، در سریال نشان دادهشده؛ مانند کراوات، لباس فرم خاص زنان کارمند، ویولن، ماشین و پیست رالی و سگ خانگی و... یا اینکه حتی در قالب کلمات به آن اشاره شده است. آنجا که پگاه، همسر سهیل، اشاره به سفر آمریکای مادرش، برج زعفرانیه متعلق به مادر، خواهری که براثر افتادن از اسب، آسیب داده و همسری «خارجی» دارد و میهمانانی که «وجترین» هستند. همین مسئله نیز شاید عامل دیگری باشد در دور شدن هرچه بیشتر مخاطب ایرانی از فضای شخصیتها و داستان. داستانی که گویا در ایران اتفاق میافتد اما تقریبا هیچ ربطی به سبک زندگی و فرهنگ ایرانیان ندارد!
گرد هم آوری این ستارهها، نیاز به تیمی آزموده دارد که برخی یا تمام این عوامل جذابیت را پیش از این آزموده باشد. منوچهر هادی کارگردان این سریال، سابقه ساخت پنج فیلم سینمایی را در کارنامه دارد از جمله فیلمی که نگاه مشخصی به گیشه داشت: «من سالوادور نیستم».
تهیهکننده این کار، مهدی گلستانه نیز تهیهکننده و کارگردان جوانی است که با فضای آثار سینمایی و نمایشی و روشهای جذب مخاطب، آشنایی خوبی دارد و در کنار کارگردان با عواملی که اطمینان به بازگشت سرمایه را برای این اثرر تأمین میکنند، توانسته این اثر را به عنوان موردی خوب برای سرمایهگذاری انتخاب کند.
تصاویری از پشت صحنه سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
فیلمنامهنویسهای این سریال نیز، پیشازاین ملودرامهای اجتماعی، عاشقانه خود در مدیوم تلویزیون، امتحان خود را پس دادهاند. آن دو، علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی، پیشازاین در نوشتن سریال پرمخاطب «زمانه» با یکدیگر تجربه همکاری داشتهاند. سعید جلالی همچنین سریال تلویزیونی پربیننده «آوای باران» را در کارنامه دارد.
حال بد نیست به این بپردازیم که این دو نفر در پی افکندن نظم دراماتیک فیلمنامه این سریال، چه فرآیندی را طی کردهاند. آنچه در نگاه اول و با دیدن همین دو قسمت از سریال با آن روبرو هستیم، این است که زیاد قرار نیست نوآوری و خلاقیت در ایده یا حتی پردازش دراماتیک در این سریال ببینیم. در همان قسمت اول نیز، پیرنگهای موازی ایجادشده، کلیشههای رایجی بودند که در بسیاری از آثار دراماتیک نمونههای متعددی دارند.
کلیشه تعقیب ماشین و پی بردن به وجود یک زن جوان در رابطهای که نباید باشد؛ کلیشه پسر مستقلی که پدر پولداری دارد و قصد ندارد از او کمک بگیرد؛ کلیشه یک فرد متنفذ سیاسی که ظاهری موجه و معتمد برای خودساخته است؛ کلیشه زندگی سرد یک زوج مرفه و موفق و استفاده از کلیشه دیگری به شکل حیوان خانگی بهجای فرزند در دل همین کلیشه؛ پسر ناخلفی که زندگی مخفیانه نهچندان خوشنامی را تجربه میکند و دلیل آن را ازدواج مجدد مادر عنوان میکند؛ حتی کلیشه دخترک موبلند شیرینزبان با جملههای بزرگ سالانه نیز در این فیلمنامه گنجاندهشده است.
این کلیشه آخر از جمله غیر منطقی ترین کلیشه های رایج است که معمولا برای شیرین تر کردن فضای داستان از آن بهره برده می شود. بچه ای کم سن و سال که جملات طولانی بی نقص می گوید، حکمت می بافد و رفتار هایش همه از روی سیاست اند.
حتی سریال، با یکی از پرتکرارترین کلیشههای دراماتیک آغاز میشود. تصویر زنی که در حال آرایش است تا برود و سوار ماشینی شود که نباید! در جا انداختن این کلیشهها حتی، زیادهگویی فراوانی رخ داده است. ارتباط سرد سهیل و پگاه از چند بی خبری سادهه سهیل از مسائل مهم زندگی پگاه کاملاً آشکار است. دیگر نیازی به گفتگوی دو نفره سهیل و رضا نبود. آنها گفتگویی سرشار ازجملههای بشدت تکراری و دستمالی شده انجام می دهند که به عیانترین شکل، سردی این رابطه را شعار میدهد؛ درعینحال، کوچکترین زمینه و دلیلی برای این سردی، ارائه نمیکند.
تصاویری از پشت صحنه سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
رفاه و سبک زندگی بشدت مدرن و مرفه زندگی سهیل و پگاه، کاملاً آشکار است. سفر مادر به آمریکا و داشتن سگ، بهاندازه کافی گویای این مطلب هست. اصرار برای عنوان کردن دلیلی مانند سقوط از اسب برای آسیبدیدگی خواهر پگاه، پافشاری ناخوشایندی بر این رفاه را موجب شده است.
تصاویری از پشت صحنه سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
همین زیادهگوییها در جایجای قسمت اول به چشم میخورد. صدای اخبارگو در دفتر کار پدر رضا، دیالوگ زن و مرد نیازمند مراجعهکننده با بازیهای نهچندان قابلقبول آنها، اصرار بسیار بر ناخوشاحوالی رضا در اولین صحنه دفتر کار، اشاره آشکار و گلدرشت به روابط و نفوذ گسترده پدر رضا و ...چندین نمونه دیگر، ازجمله این زیادهگوییهاست.
داستان با ماجرای زنی در موقعیت مخفی ارتباط با یک مرد آغاز میشود؛ فردی مراقب اوست که تا مدتی معلوم نیست ارتباط او با طرفین ماجرا از چه قرار است. بیشترین حجم تنش و کنش و واکنش دراماتیک نیز در این پیرنگ به وقوع میپیوندد. ازآنجاکه ایفای نقش آن دخترک به مهناز افشار سپردهشده، طبعی قرار است ماجرای او به ماجرای اصلیی تبدیل شود. چنانکه در انتهای قسمت دوم، او به مرکز ماجرا منتقل و با دیگر شخصیتهای سریال، مستقیماً مرتبطط میشود.
دیدن دو قسمت از یک سریال، هرچند برای مخاطب فرصت کافی ایجاد میکند تا تصمیم بگیرد که مایل به تماشای ادامه سریال هست یا خیر؛ اما هنوز برای قضاوت درباره بسیاری از چهارچوبهای فیلمنامه و کارگردانی زود است. تا اینجای کار، هنوز انگیزههای افراد از عملکردهایشان مبهم و حتی در مواردی غیرمنطقی است. مادر رضا، دلیل بیوفایی همسرش را اختلاف سنی بین خود و همسرش عنوان میکند. کوچکتر بودن همسر از خود را مایه پیر شدن خود و تنوعطلبی همسر میداند؛ اما در ادامه متوجه میشویم که اولین بیوفاییها، بسیار زود به وقوع پیوسته. باید در ادامه دید فیلمنامه نویسان، چه ترفندی برای حل این تعارض اندیشیدهاند.
تناقض بعدی، در نسبت دادن روحیات مذهبی به رضا است. درحالیکه به وضوح سبک زندگی رضا، حکایت از روحیات مذهبی نمیکند. این نکته را معلوم نیست که آیا باید بهحساب شوخی های دوستانه سهیل و پیمان با او دانست، یا از کماطلاعی نویسندگان از معیارهای زندگی افرادی با آنگونه عقاید مذهبی باید فرض کرد. مردی که معتقد به حرمت موسیقی و کشف حجاب است، همسرش حجابی مشابه ریحانه نخواهد داشت.
روابط بین افراد نیز، هنوز به جذابیت کافی نرسیدهاند. چه هنگامیکه دو فرد با یکدیگر مشکلدارند، چه زمانی که رابطهای موفق را تجربه میکنند، نوع دیالوگها و حسی که نسبت به یکدیگر بروز میدهند، جذابیت دراماتیک و منحصربهفرد ندارد. ارتباط خوب رضا با ریحانه، دلنشین و باورپذیر نیست. ارتباط سرد سهیل و پگاه نیز هنوز از منطق مشخصی پیروی نمیکند.
شاید لازم بود در میان دیالوگها یا صحنههای فرعی سریال، اندکی از چرایی این سردی رابطه مطرح میشد تا بیننده متوجه دلیل رفتارها باشد. حتی اگر فرض کنیم که قرار است در قسمتهای بعدی، گرهای از گرههای داستان به این مقوله اختصاص داشته باشد، بازهم باید برای اینکه مخاطب درک و همدلی نسبت به این دو شخصیت پیدا کند، کمی به زمینههای این رفتار پرداخته میشد.
روحیات رضا نیز، هنوز چندان قابلدرک نیست. از طرفی نگران باخبر شدن مادر از داستان گیسو است و از طرفی با بیاحتیاطی محض، گیسو را در موقعیتی قرار میدهد که فوقالعاده ایجاد تنش میکند. البته مشخص است که قرار این همین موقعیت فعلی گیسو، جانمایه فرازوفرود سریال قرار بگیرد، اما شاید باید فکری به حال انگیزه رضا از این کار میشد.
خیرخواهی صرف، نمیتواند انگیزهای قوی برای انجام کاری باشد که ناگفته پیداست مایه دردسر فراوان خواهد شد. اگر انگیزه رضا، رویاروی با خواست پدر باشد که مشخص است روابط خوبی بینشان نیست، پس آنهمه نگرانی برای مادر چه میشود؟
گرچه بازهم برای قضاوت زود است؛ و شاید در آینده در شخصیتپردازی رضا، نکات تکمیلی به مخاطب ارائه شود تا انگیز ه های رضا باورپذیرتر از کار دربیاید.
از جمله نکات مثبت سریال، میتوان به تضاد دراماتیک شخصیت گیسو پرداخت. شخصیتی که در مواجهه با فردی که بعدها متوجه میشویم پدر اوست، با صراحت درخواست پول میکند؛ و در مواجهه با رضا، کمبود محبت خانوادگی را مطرح میکند. روابطش با مردهایی مانند مرد همسایه در سایهای از ابهام است و سبک زندگیاش نیز به نسبت دختری که در فقر و با مادری طردشده بزرگشده، کمی زیاده از حد مدرن است؛ و همین امر به ایجاد کنتراستهای مناسب شخصیتپردازی گیسو میافزاید. شخصیتی که کشف تناقضهای عامدانه شخصیتش، عاملی برای به دنبال خود کشیدن مخاطب است.
نکته مثبت دیگر، مطرح کردن کلیشه حضور یک زن جوان لوند در زندگی پیرانه سر یک مرد متاهل پولدار و سنتی است که تقریبا به سرعت و در فاصله پخش دو قسمت از سریال، ساختار درونی این کلیشه به هم می ریزد. زن لوند داستان که قرار بود مرکز کشاکش فراوان باشد، ناگهان از موضع ارتباط عاشقانه با دو تن از شخصیت های اصلی، رضا و پدرش، خارج می شود. این کلیشه شکنی، اتفاق مثبتی است که می شود امیدوار بود دو فیلمنامه نویس سریال، در قسمت های بعدی، بهره کافی و خلاقانه از آن برده باشند.
شخصیت هنوز فرعی دیگری نیز در این سریال وجود دارد که تا حدی جذاب از کار درآمده. دختری بشدت امروزی و آزاد که در رفتار و ادعاهایش دچار تناقض است. از طرفی ادعای مجلسی میلیاردی و داشتن شوهری بسیار پولدار در دوبی می کند که برای خواندن ترانه ای برای کلیپ عروسی اش، خواننده ای بشدت مشهور را به استخدام خود درآورده، از طرف دیگر برای کسب پول پا به میدان قمار گذاشته و در کنار آن خواننده معروف از پیمان ناشناخته دعوت به کار می کند به صرف یک ادعا که شنیده است پیمان در کار تبلیغات است. این شخصیت، چناچه با هوشمندی به آن پرداخته شده باشد، می تواند گره های جذاب و اوج و فرود های مناسبی در روند داستان به وچود بیاورد.
زندگی مخفیانه پیمان نیز تا حدی باورپذیرتر و چالشیتر از دیگر اجزاء دراماتیک داستان از آب درآمده است. نوع گفتگوها، موقعیتهای ایجادشده برای نشان دادن سبک زندگی او و نوع مراودهاش با خواهر و دیگر اعضای خانوادهاش، برای این شخصیت نیز کنتراست و سایهروشن دلپذیر و جذابی ساخته است. بار طنز سریال نیز تا اینجای کار، بهتنهایی بر عهده شخصیت پیمان بوده است. البته از بازی جذاب و خوب هومن سیدی در دوستداشتنیتر کردن این نقش نیز، نباید غافل شد.
درباره بقیه بازیگران، بهجز محمدرضا گلزار که به نسبت بسیاری از نقشهای دیگرش، در این نقش نسبتاً قابلقبول ظاهرشده، دیگر هنرپیشهها هنوز به تمام ظرفیت و استعداد بازیگری خود نرسیدهاند. ساره بیات، پانتِه آ بهرام، مسعود رایگان، حسین یاری و ...هیچکدام هنوز در حد انتظار ظاهرنشدهاند. شاید ایجاد موقعیتهای چالشبرانگیزتر درر قسمتهای بعدی به بروز توان بازیگری این هنرپیشگان نیز کمک کند.
علاقمندان به محمدرضا گلزار و مهناز افشار که تعداد کمی هم نیستند، قطعا از دیدن این سریال، لذت خواهند برد. برای هر دو این هنرپیشگان، در داستان موقعیت های بروز ستاره وار فراهم شده است. هر دو نفر نیز، تلاش کرده اند بازیی های در خوری ارائه دهند. طرفداران ساره بیات نیز شاید از دیدن شخصیت پردازی متفاوت این هنرپیشه، لذت ببرند.. ساره بیات، در نقشی متفاوت از عمده نقش های پیشینش، ظاهر شده است. زنی بشدت مرفه و موفق و مدرن. شخصیتی که رویای بسیاری از دختران جوان امروزی است.
همچنین این سریال، تماماً از قابهای پر زینت و رنگارنگ و شستهرفته پرداختهشده است. عده زیادی از مخاطبان، دوست ندارند در هر فریم یک سریال که بهقصد تفریح و وقتگذرانی پای آن نشستهاند، درد و رنج و شلختگی تصویری ببینند. آنها میخواهند بدون آنکه احساساتشان، زیاده از حد درگیر شود و یا به فکر فرو بروند، از دیدن سریالی شیکبا داستانی نهچندان فاجعهبار لذت ببرند. این سریال، برای این گروه نیز، انتخابی مناسب است.
تصاویری از پشت صحنه سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
تصاویری از پشت صحنه سریال نمایش خانگی«عاشقانه»
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]