میثم کریمی : « غرور و تعصب و زامبی ها » نام کتابی به قلم ست گراهام - اسمیت است که در سال 2009 به انتشار رسید و توانست توجهات بسیاری را...
15 آذر 1395
« غرور و تعصب و زامبی ها » نام کتابی به قلم ست گراهام - اسمیت است که در سال 2009 به انتشار رسید و توانست توجهات بسیاری را به خود جلب نماید. علاقه مندان به دنیای کتاب در زمان انتشار ، داستان آقای گراهام را پسندیدند و حضور زامبی ها در داستان ادبی جین آستین را به فال نیک گرفتند. همین امر سبب شد تا دیگر نویسندگان نیز دست به کار شده و آثاری مبتنی بر " نگاه مدرن به داستان های کلاسیک " را شکل دهند که سهم سینما در این جریان ساخته شدن فیلمی با عنوان « آبراهام لینکلن : شکارچی خون آشام » بود. کتاب « غرور و تعصب و زامبی ها » در کشور خودمان نیز توسط بهنام حاجی زاده ترجمه شده و از طریق انتشارات بهداد قابل تهیه است.
حال پس از چند سال صحبت بر سر ساخت نسخه ای سینمایی از کتاب زامبی محور آقای گراهام ، بالاخره این اثر به اکران عمومی درآمد و ما یکبار دیگر شاهد داستان خواهران بِنت هستیم که اینبار علاوه بر معضل شوهران ثروتمند، گرفتار محبت زامبی ها نیز شده اند.
فیلم داستان خواهران بِنت روایت می کند، گروهی متشکل از 5 بانو که در قرن نوزدهم در انگلستان زندگی می کنند. مادر این دختران ( سالی فیلیپس ) علاقه مند است تا دخترانش با مردان ثروتمند ازدواج کنند اما پدرشان ( چارلز دنس ) برعکس مادر، آنها را طوری تربیت کرده که به مبارزه با زامبی ها بروند و زامبی کشی به راه بیندازند چراکه اخیرا ویروس خطرناکی پخش شده که ملت را تبدیل به زامبی می کند! بزودی سر و کله گروهی از مردان عاشق پیشه و از جمله اقای دارسی ( سم ریلی ) پیدا می شود که توانایی های الیزابت ( لیلی جیمز ) و غرورش را تحسین می کند. اما اینبار به جای مباحث عاشقانه، آنها باید در مقابل جماعت زامبی نیز قد علم کنند و...
بیور استیرز کارگردانی است که در سابقه اش ساخت آثار کمدی - درام به چشم می خورد و بهترین فیلمش تا به امروز یعنی « Igby Goes Down » نیز رویکردی داستان محور داشته است و این اولین بار است که استیرز در سینما به سراغ سوژه ای رفته که می بایست درام می بود اما اینبار اکشن از آب درآمده! عمده ایراد « غرور و... » نیز بر سر روایت داستان می گذرد؛ جایی که ماهیت ادبی داستان و رویه جدیدی اکشن اش، باعث برهم خوردن یکپارچگی فیلم شده و استیرز هم نتوانسته به خوبی از پس کنترل این اقتباس بر پرده سینما برآید.
« غروب و تعصب و زامبی ها » همانطور که از نامش بر می آید، تاکید ویژه ای بر حضور زامبی ها در داستان خانم جین آستین دارد. اما به نظر می رسد که در اینجا استیرز علاقه زیادی به داستان اصلی داشته چراکه بیشتر ویژگی های داستان جین استین بار دیگر در این فیلم مورد تاکید قرار گرفته و وجه " زامبی وار " بودن داستان تا حد زیادی به حاشیه رانده شده است؛ در صورتی که دلیل اصلی محبوبیت این اقتباس در سینما قرار بوده جماعت زامبی باشند که به شخصیت های رمان خانم آستین حمله می کنند نه داستان همیشگی الیزابت و دارسی. استفاده از شوخی های کلامی نیز به حدی است که بتواند جدیت داستان را از بین ببرد و فیلم را به یک هجو کامل مبدل نماید. در مجموع تکلیف سازندگان با نحوه روایت داستان مشخص نبوده و می توان اصطلاحاتی نظیر « هردم از این باغ بری می رسد » به فیلم اطلاق نمود.
اما فارغ از عدم توازن میان وجه ادبی و زامبینیزه بودن داستان، باید به این نکته اشاره کرد که « غرور و تعصب و زامبی ها » در بخش فنی دستاوردهایی داشته است. طراحی لباس و صحنه یکی از این ویژگی های برجسته ای است که تقریباً تمام دکورهای آشنایی که داستان اصلی « غرور و تعصب » با آن به یاد آورده می شود را در خود دارد. چهره پردازی ها نیز در نوع جالب توجه هستند و کمبود مشخصی در این حوزه احساس نمی شود.
اکشن فیلم نیز بر پایه تدوین شلاقی و برداشت های سریع انجام گرفته که تصمیم خوبی برای پوشاندن ضعف های کارگردانی صحنه های اکشن است و اتفاقاً قابل قبول هستند. مبارزات تن به تن خواهران بنت با زامبی هایی که انواع و اقسام سر و صدا را از خود خارج می کنند، شاید در نگاه اول واقعا حماقت آمیز به نظر برسد اما حداقل برای طرفداران سینمای اکشن نمی تواند ناامید کننده باشد.
« غرور و تعصب و زامبی » برای طرفداران سینمای اکشن اثری راضی کننده خواهد بود به شرط اینکه بتوانند با وجه ادبی داستان که مایه هایی از رمان خانم جین آستین را کماکان در خود دارد، کنار بیایند. با اینحال فیلم جدید آقای استیرز احتمالا برای طرفداران خانم جین آستین که قابلیت انطباق پذیری با تغییرات سیستماتیک اینچنینی را ندارند،می تواند یک کابوس دیوانه وار باشد که رهایی یافتن از آن مدتها به طول خواهد انجامید. اکران فیلمی با مضمون زامبی در ادبیات فاخر، می تواند این نکته را به اثبات برساند که بر پرده نقره ای سینما هرچیزی امکان ساخته شدن دارد؛ مثل این داستان که رستم دستان یک زامبی را از پای در می آورد که بازوبندی بر روی بازویش بسته شده بود!
قرن نوزدهم است و بیماری طاعون مانندی انگلستان را فرا گرفته است. در این بین ، فردی به نام اِلیزابت که در هنرهای رزمی و حمل اسلحه حرفه ای است با کمک آقای دارسی و چند نفر دیگر تلاش دارند تا کشور را که به یک منطقه ی جنگی تبدیل شده است ، از دست مردم طاعون زده یا به اصطلاح زامبی شده نجات دهند. اما…