ساسان عادلی : 1- فیلم روشناییهای شهر یکی از فیلم هایی ست که هنوز پس از گذشت هشتاد سال از ساخت آن تازگی دارد و به شدت جذاب و دیدنی ست. چاپلین در...
15 آذر 1395
1- فیلم روشناییهای شهر یکی از فیلم هایی ست که هنوز پس از گذشت هشتاد سال از ساخت آن تازگی دارد و به شدت جذاب و دیدنی ست. چاپلین در این فیلم به شدت در ایجاد احساسات متضاد در بیننده چیره دست و ماهرانه عمل می کند و از این لحاظ هنرمندی یگانه است.
2- ایده فیلم بسیار زیبا و انسانی ست. چاپلین در این فیلم باز هم در قامت یک ولگرد کوچک آواره و بی کس که عاشق یک گلفروش نابینا شده ظاهر می شود و به شدت روی بیننده تاثیر میگذارد. چاپلین در این فیلم با هنرمندی تمام نشان می دهد چقدر در بازیگری و نقش آفرینی توانا و قدرتمند است. چاپلین در این فیلم در دوران اوج قدرت بازیگری خود قرار دارد به گونه ای که بارها و بارها بیننده را به تحسین وامیدارد.
3- چارلی چاپلین با اینکه دو سال از ساخت فیلم ناطق (خواننده جاز ) برادران وارنر و شروع پیدایش سینمای ناطق می گذرد همچنان به سینمای صامت عقیده دارد و سینما را صرفا خلاقیت تصویری میداند. در همین فیلم کارگردان خیلی راحت می توانست با استفاده از صدا و کلام بر سوز و گداز فیلم اضافه کند اما از اینکار پرهیز می کند چرا که به قدرت تصویر بیش از پیش ایمان دارد. تصاویر تاثیر گذار و نماهای بسته چهره های کاراکترهای فیلم روشناییهای همیشه در ذهن مخاطب باقی می ماند.
4- چاپلین در زمان ساخت فیلم 42 ساله بود و در اوج دوران فیلمسازیش بود. او پیش از این فیلم سیرک را ساخته بود که یکی از موفقترین فیلمهای بلند وی تا آن زمان بود و برایش یک جایزه اسکار به ارمغان آورد. پنج سال پس از ساخت روشناییهای شهر او فیلم عصر جدید را ساخت که آن هم از بهترین فیلمهایش محسوب میشود.
5- چاپلین قبل از شروع فیلم روشناییهای شهر مادر بیمارش را از دست داد و این موضوع تا مدتها باعث افسردگی وی شد. او ازمادرش خاطرات تلخ و شیرین بسیاری داشت. مادرش در زندگی با سختی ها و مشکلات جسمی و روحی بسیاری روبرو بود. چاپلین تا مدتها پس از مرگ مادرش از این موضوع رنج می برد که چرا نتوانسته آنگونه که باید و شاید به مادر دردمندش رسیدگی کند و در کنار او باشد. وی پس از پشت سر گذاشتن این بحران موقت دست به کار خلق یکی از شاهکارهای دوران سینمایی خود شد و روشناییهای شهر را ساخت و توانست بحران روحی را با موفقیت پشت سر بگذارد.
6- فیلم با اینکه صامت است ولی چاپلین به خوبی تشخیص داد که در فیلم از موسیقی استفاده کند. او با اشتیاق تمام موسیقی را فراگرفت و با آموختن رهبری ارکستر از آن پس موسیقی تمامی فیلمهایش را خود اجرا کرد. او تا آنجا در این مورد پیشرفت کرد که امروزه موسیقی فیلمهای چاپلین بسیار معروف و گوشنواز هستند و چاپلین را به عنوان یک آهنگساز چیره دست می شناسند.
7- نوشتن فیلمنامه روشناییهای شهر پس از رد شدن بیش از بیست متن توسط چاپلین اتفاق افتاد. او از طرح فیلمنامه بسیار خوشش آمد و سپس پس از تکمیل فیلمنامه آنرا با بازی خودش در نقش همیشگی ولگرد و ویرجینیا چریل در نقش دختر گلفروش و کلاویو کراکر در نقش دوست میلیونر همیشه مست شروع به ساخت نمود. اما پس از مدتی با وجود اینکه بیشتر فیلمبرداری انجام شده بود به دلیل ناراضی بودن از بازی کلایو کراکر مجبور شد او را اخراج کند و بازیگر دیگری را جایگزین نماید. چاپلین حتی از ویرجینا چریل هم راضی نبود و تصمیم داشت دوست جدیدش جرجیا هال را جایگزین او کند ولی جرجیا هال حتی با تغییر گریم هم نتوانست خواسته چاپلین را برآورده کند و ناگزیر او بار دیگر ویرجینیا چریل را فراخواند و فیلم سرانجام به پایان رسید.
8- چاپلین در هنگام ساختن فیلم به شدت نگران عکس العمل تماشاگرانش بود وهرچند این نگرانی بهر حال بی دلیل بود چرا که چاپلین در بین تماشاگرانش همیشه محبوب و خواستنی بود ولی واقعیت موضوع این بود که چاپلین به شدت هنرمندی کمال گرا و تمامیت خواه بود. او هرگز مایل نبود که ولو ذره ای از ارزش و اعتبار و دیسیپلین هنری اش در بین تماشاگرانش کاسته شود. او به خوبی میدانست که از چه جایگاه بلند و والایی بین تماشاگران از یک سو و سینماگران و منتقدان سینما از سوی دیگر برخوردار است و نمی خواست این مقام را از دست بدهد. چاپلین به عنوان یک هنرمند بی نظیر و یگانه با ساخت هر اثر خود تا مدتها در نگرانی و اضطراب عدم استقبال و پذیرش از طرف مردم به سر میبرد. هر چند چاپلین خیلی زود فهمید که در قضاوتش اشتباه کرده است!
9- چاپلین در زمان ساخت فیلم روشناییهای شهر مانند همه آثارش به شدت وسواسی و با تمانینه کار میکرد. او برای ساخت این فیلم هزینه بسیاری را متقبل شد و از لحاظ مالی فشار زیادی را تحمل کرد. او اینک فیلمی ساخته بود که هم خرج بسیار زیادی بر دوشش گذاشته بود و هم از لحاظ مقبولیت و موفقیت به شدت او را دچار شک و تردید ساخته بود. اما نتیجه کار فراتر از انتظار چاپلین بود و فیلم به یکی از پر فروش ترین و پر مخاطب ترین آثارش تبدیل شد و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سیینما گردید! قطعا چاپلین از موفقیت بی نظیر فیلم روشنایی های شهر تا سالها در حیرت و شگفتی بود!
10- فیلم روشناییهای شهر عملا از طرف اعضای محترم اسکار به طرز ناباورانه ای نادیده گرفته شد! به گونه ای که این شاهکار مسلم در هیچ موردی شایسته کاندیدا شدن نبود! ظاهرا اعضای محترم اکادمی اسکار هیچ بویی از هنر سینما نبرده بودند و درک سینماییشان خیلی خیلی پایین بود!
11- ویرجینیا چریل یکی از موفقترین و درخشانترین کاراکترهای زن فیلمهای چاپلین است. هر چند ظاهرا چاپلین از بازیش در طول ساخت فیلم راضی نبود ولی قطعاً بعدها به چاپلین ثابت شد که انتخاب مناسبی کرده است. چریل با چهره معصومش به خوبی از پس نقش گلفروش فقیر و نابینا برآمده است، آن هم در سینمای صامت آن زمان که حالات چهره خیلی تاثیر گذار و حیاتی بود. بهرحال تماشاگر به خوبی با چهره و رفتار این هنرپیشه همذات پنداری میکند و او توانسته حالت ها و رفتارهای یک فرد نابینا را بازی کند. چاپلین هم مانند همیشه بازیش در نقش یک ولگرد عاشق را بخوبی انجام داده و نقش آفرینی چاپلین در این فیلم در اوج مهارت و پختگی ست. بازیگر نقش دوست میلیونر چاپلین هم بازی جذاب و سرگرم کننده و مفرحی ارائه داده است و به میزان زیادی در ماجراهای کمیک فیلم نقشی تاثیر گذار دارد.
12- فیلم روشنایی های شهر از شگفت انگیز ترین فیلمهای تاریخ سینماست چرا که یکی از خنده دارترین و به طرز عجیبی غم انگیز ترین فیلمهایی ست که تاریخ سینما به خود دیده است. من همیشه صحنه های پایانی فیلم را از پس پرده ی اشک دیده ام! جایی که دختر گلفروش که اینک به مدد و یاری چاپلین این ولگرد کوچک بیناییش را به دست آورده لحظه ای دست چاپلین را لمس میکند و تازه آن لحظه می فهمد که ناجی زندگی اش همان ولگرد کوچکی است که تا لحظه ای پیش او را مسخره میکرد و ویرجینیا چریل به زیبایی با نگاهش نسبت به محبت ولگرد کوچک اظهار قدردانی میکند. این نمای آخر یکی از درخشان ترین و شگفت انگیزترین کلوزآپ های تاریخ سینمای جهان است، کلوزآپی از نیمرخ چاپلین در حالی که نگاهی خجالت بار و شرمگین دارد و به دختر اظهار عشق میکند. این نمای جادویی قابل توصیف نیست و فقط و فقط بایستی دید! به همه علاقمندان سینما توصیه می کنم در روزگاری که کمتر فیلمی این چنین صادقانه و نجیب و سرشار از شرافت و راستی ساخته میشود، ساعتی میهمان چاپلین باشند.
« چارلى » ( چاپلین ) جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هوشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار میشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...