«يه بچه خودسر، از يک پدر پولدار. تنها راهي که ميتوني چيزي رو به دست بياري، خريدن اونه؟ الان تو دردسر افتادي و تنها چيزي که فکر ميکني نجاتت ميده پولِ. هيچ وقت نشده به کار نياد ها؟ . . . هيچ وقت کلمه تواضع رو شنيدي؟ نه معلومه که نشنيدي. من فکر نکنم هيچ وقت اتفاق افتاده باشه که گفته باشي «خواهش مي کنم آقا، من تو دردسرافتادم، ميشه کمکم کنيد؟» نه اون حرف تو رو از اون اسب گرونی که سوارشی ميکشه پایین . . . بذار يه چيزي رو بهت بگم، تو نميخواد نگران من باشي، من علاقه اي به پولت و يا مشکل تو ندارم. تو، کينگ وستلي، پدرت، همه شما از نظر من مزخرفيد.»
این سخنرانی بلندبالای کلارک گیبل (Clarck Gable) در نقش پیتر وارن (Peter Waren) خبرنگار، در مقابل الن اندروز (Ellen Andrews)، دختر پولدار و پرفیس و افاده یک بانکدار آمریکایی است. روشی که به شما می آموزد چگونه یک دختر زیبا و پولدار را عاشق خود کنید، البته اگر سیبیلی به سبک کلارک گیبل داشته باشید. و جالب است بدانید همه ی این ماجرا در یک شب اتفاق افتاد (It Happened One Night, 1934).
رابرت مونتگمری (Robert Montgomery) بازی در این فیلم را رد کرد، چون اعتقاد داشت فیلمنامه ضعیف (Poor) است. اما احتمالا جناب مونتگومری هم مثل بسیاری از به ظاهر کارشناسان سینما، فیلمنامه ساده را با ضعیف اشتباه گرفته است. داستان فیلم «در یک شب اتفاق افتاد» بسیار ساده و روان است. الن اندروز دختر نازپرورده یک بانکدار میلیونر بدون اجازه پدرش با کینگ وستلی، خلبانی که او را زیاد نمیشناسد، ازدواج کرده است. او برای رسیدن به وستلی در نیویورک از دست پدرش در میامی فرار میکند و در راه با پیتر وارن خبرنگار اخراجی یک روزنامه برخورد میکند. پیتر وارن به او پیشنهاد میدهد که در عوض خبر انحصاری ازدواجش با وستلی او را تا نیویورک همراهی کند. در طی سفر اتفاقاتی رخ میدهد که زوج داستان ما عاشق هم میشوند، اما امان از سوءتفاهم.
فرانک کاپرا (Frank Capra) یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما و بزرگترین کارگردان دهه 30 ، پروازخود را با این فیلم آغاز کرد. کاپرا سه بار (با حساب این فیلم) جایزه یهترین کارگردانی اسکار را برای فیلمهای آقای دیدز به شهر میرود (Mr. Deeds Goes To Town. 1936) و تو نمی تونی اینو با خودت ببری (You Can’t Take It With You, 1938) و البته یک اسکار بهترین مستند برای قسمت اول سری فیلمهای چرا میجنگیم (Why We Fight) به نام مقدمهای بر جنگ (Prelude to War, 1942) که البته اسکار بهترین مستند را به کارگردان نمیدهند.
فیلم در یک شب . . . از اولین کمدیهای موسوم به اسکروبال (ScrewBall) بود، سبکی که بعد از رکود اقتصادی آمریکا در سینمای آن کشور رونق پیدا کرد. کمدی موجود در این نوع فیلمها بیشتر براساس دیالوگهای پینگپونگی که بین شخصیتها رد و بدل میشد، شکل میگرفت و اکثر کاراکترها از طبقه ی بالای اجتماع بودند. کاترین هپبورن به سمبلی برای این سبک تبدیل شده بود، از فیلمهای شاخص این سبک می توان به صفحه اول (The Front Page, 1931) لوییس مایلستون، بزرگ کردن بیبی (Bringing Up Baby, 1938) هاوارد هاکس، داستان فیلادلفیا (The Philadelphia Story, 1940) جورج کیوکر و بودن یا نبودن (To Be Or Not To Be, 1942) ارنست لوبیچ اشاره کرد.
داستن فیلم بسیار ساده است، داستان هزار بار گفته شدهی پسر فقیر و دختر پولدار است، اما نحوه گفتن متفاوت است. یک مرد و یک زن، هرکدام به دلایلی، با هم همسفر میشوند، در حالیکه در ابتدا با هم مشکل دارند، اما در انتها عاشق هم میشوند. دیالوگها بسیار خوب نوشته شده و سیر تحول شخصیتها بسیار منطقی است. کمدی فیلم در حدی نیست که قهقهه بزنید، اما در کل فیلم لبخند از لبانتان دور نمیشود.
یکی از مهمترین عناصر موفقیت این فیلم زوج کلارک گیبل و کلودت کولبرت (Claudette Colbert) است. گیبل و کولبرت برای بازی در این فیلم مجسمه اسکار بهترین بازیگر را به دست آوردند و هر دو به مقام ستارهگی رسیدند. هرچند که کلارک گیبل (با آن سبیل نازک و عجیبش) با بازی در نقش رت باتلر (Rhet Butler) در فیلم بربادرفته (Gone With The Wind. 1939) به اسطوره تبدیل شد و سلطان هالیوود لقب گرفت. شاید اگر کس دیگری به جای گیبل و کولبرت بود، نمی توانست آن مردانگی توام با مهربانی پیتر وارن و ملوسی همراه با خشونت الن اندروز را به تصویر بکشد. همیشه بهترینها در سینما حاصل جمع کار گروهی است که درست در جای خود قرار گرفته اند.
«در یک شب اتفاق افتاد» اولین فیلم تاریخ سینماست که هر 5 اسکار اصلی را به دست آورد، بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن و مرد. این اتفاق فقط 2 بار دیگر در تاریخ اسکار تکرار شد، برای فیلمهای پرواز برفراز آشیانه فاخته (One Flew Over The Cuckoo’s Nest, 1975) و سکوت برهها (The Silence of The Lambs, 1991). به انتخاب مردم در سایت IMDB این فیلم 137امین فیلم تاریخ سینماست و انستیتو فیلم آمریکا AFI آن را در رده 35امین فیلم تاریخ آمریکا و سومین کمدی رمانتیک تاریخ سینما قرار داده است.
در این فیلم هیچ عشق رمانتیکی در جریان نیست، تماما کشاکش دو مرد و زن مغرور و سرسخت است، اما اگر میخواهید یک کمدی عاشقانه زیبا ببینید، دیدن این فیلم را به شما توصیه میکنیم، عشق باید در نگاهتان باشد، نه در چیزی که به آن می نگرید (با عذرخواهی از آندره ژید به خاطر دستکاری جمله اش.)
پانوشت1: کلودت کولبرت در این فیلم فقط چهار دست لباس عوض میکند، لباس خواب، لباس سفر، پیژامه پیتر وارن و لباس عروسی و کلارک گیبل هم فقط دو دست کت و شلوار در کل فیلم عوض میکند. همانطور که در مورد فیلم «همه چیز در مورد ایو» گفتم باید قبول کرد که بعضی اوقات زیبایی در سادگی است، نه در زرق و برق و تنوع.
پانوشت2: فیلم ایرانی همسفر (1354) ساخته مسعود اسداللهی و با بازی بهروز وثوقی و گوگوش، برداشت آزادی است از فیلم در یک شب اتفاق افتاد . بسیاری از عناصر فیلم تغییر کرده اند، اما داستان کلی که سفر یکی زوج غریبه با هم و عاشق شدن در انتها، حفظ شده است. دیالوگ معروف «تو تا حالا عاشق شدی؟» کاملا از دل نسخه آمریکایی در آمده است.
شناسه نقد : 6490152