به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در روزگاری که پز و ادای روشنفکری ژست غالب محافل ادبی،هنری و سینمایی کشور گشته است و ورود و ظهور به این محافل و احیانا حرف و سخنی بر خلاف جریان عادی و دیکته شده،جرمی نابخشودنی تلقی می شود،در روزگاری که تفکر غنی و دین محور،تحجر نامیده میشود و آرمان خواهان و پایبندان به اهداف نشاط بخش انقلابی،دولتی و حکومتی برچسب خورده میشوند،در روزگاری که در جشن سینماخانه شان! بادگلوی منورالفکرانه را به ارزش حرفی ادبی و علمی می خرند و دائم چشمشان به خرس است و نمی بینندکه چه بسا آن خرس، همان خروس قندی داستان هایمان باشد،باید مفتخر بود که مردی جسارت می کند و تمامی برچسب های ناجوانمردانه ی اقتدارگرایان به اصطلاح هنری و رسانه ای را به جان میخرد تا فیلمی بسازد به نام قلاده های طلا و هواداران و منتقدان دائما تکرار کنند این فیلم قوی و ارزشمند،خالقی ندارد جز ابوالقاسم طالبی.
نکته ای که در این جا لازم است بدان توجه شود این است که ارزشمند بودن این اثر نباید به معنای بی و عیب و خطا بودن آن قلمداد شود و چنان در دایره تعریف و تمجید غرق شود که جایی برای نقد باقی نماند که مسلما این نقدهای منتقدان طالبی بوده است که او را در گام بلند او از آثاری چون ویرانگر، آقای رییس جمهور، نغمه و . . . به اثر قوی و مستحکمی چون قلاده های طلا یاری رسانده است،بدین منظور در راستای این دغدغه،پیرامون فیلم قلاده های طلا،گفتنی هایی است:
1-فیلم قلاده های طلا در عین حال که به قضایای انتخابات ریاست جمهوری، اتفاقات پس از آن و فتنه 88 میپردازد، بیش از آن که فیلمی اجتماعی محسوب گردد فیلمی به شدت امنیتی است. محور قرار گرفتن جاسوس حرفه ای دستگاه جاسوسی انگلیس و نحوه همکاری او با منافقین و سلطنت طلب ها، نشان دادن فضای وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و بررسی عملکرد این دو دستگاه و صحنه های مختلف و فراوان پیرامون نیروهای امنیتی که با محوریت و بازی حمید رضا پگاه، امین حیایی، شریفی نیا و... دنبال میشود و همچنین بخشی از داستان اصلی و یا شاید اصلی این فیلم که بیننده را پیرامون شناخت جاسوس واقعی وزارت اطلاعات کنجکاو میکند، همگی پالس های آشکار و مشخصی است که نشان از نگاه امنیتی این فیلم دارد.
این که تصویر نشان داده شده از دستگاههای امنیتی کشور به خصوص وزارت اطلاعات در فیلم قلاده های طلا چه قدر به واقعیت و صحت نزدیک است،خود بحث دیگری است که مجالی دگر جهت بررسی می طلبد اما این که عملکرد قابل تامل و در موارد اندکی غیررضایت بخش دستگاههای امنیتی کشور به خصوص در قضایای بعد از انتخابات،در یک فیلم سینمایی به نقد گذاشته میشود، خود پدیده ی جدیدی است که در این فیلم به خوبی به وقوع پیوسته است. باید پذیرفت که ابوالقاسم طالبی توانسته است، نه تنها یک فیلم بلکه الگویی ارائه کند که در آن به دستگاههایی با ضریب حساسیت بسیار بالا نقد وارد کند، از حدود واقعیت و حقیقت خارج نشود و در عین حال طوری این نقد را به تصویر بکشد که دوست و دشمن، آن را نقدی سازنده در پازل جمهوری اسلامی ایران تلقی کنند. به همین جهت قلاده های طلا میتواند مدلی باشد از نقد صریح، بی پرده و منصفانه که در زمین بازی انقلاب اسلامی انجام میشود، مدلی که لازم است مورد توجه مرزبانان اهداف انقلاب اسلامی قرار گیرد، مدلی که این روزها شدیدا به آن نیازمندیم... .
نکته ای که لازم است بدان توجه شود این است که شاید طالبی میتوانست به سراغ موضوع و یا دستگاههایی برود که حساسیت خاصی پیرامون آنها وجود نداشته باشد و چون دیگران، نقدهایی تکراری و خنثی ارائه کند، اما او شجاعانه روی نقاط و دستگاههایی دست گذاشته است که اتفاقا دارای حساسیت های کاذب و خودساخته بسیاری است که لازم بود فردی متهد و جسور وارد حوزه آن شود و خوشبختانه ابوالقاسم طالبی به خوبی و منصفانه وارد آن شده است.
2-یک نقاد در نقد یک اثر سینمایی تنها میتواند به آن چه کارگردان در فیلم خود آورده است نقد وارد کند اما این اجازه را ندارد که از ناگفته های نیاورده شده کارگردان در فیلمش انتقاد کند، چرا که موضوعی، ممکن است فقط و فقط دغدغه نقاد باشد و اهمیتی درخور توجه برای کارگردان نداشته باشد. برای مثال یک دوست دار انقلاب اسلامی نمیتواند به طور جدی به طالبی خرده بگیرد که چرا در فیلم او اثری از شهدای بسیجی فتنه88 همچون شهیدان غلام کبیری، امیرحسام ذوالعلی و . . .دیده نمی شود و یا یک هوادار جنبش سبز همچون مسیح علی نژاد نمی تواند ادعا کند که چرا طالبی سخنی از کشته شدگان کهریزک به میان نیاورده، چرا که این حوادث اگر چه مهم و در جای خود قابل بررسی است اما در فیلمی که به بررسی علل اصلی و محوری فتنه 88 اعم از خیانتکاران داخلی و معاندان خارجی میپردازد و اشاره هایی نیز به غفلت برخی دستگاههای داخلی می کند، حوادث دیگر صرفا اتفاقاتی ناگوار و البته گذاراست و اثری جریان ساز ندارد که بخواهد در چنین فیلمی گنجانده شود.
اما از آن جا که فیلم، قالبی شبه مستند دارد که بسیاری از حوادث واقعی در آن بازسازی شده است و از طرفی اگر بپذیریم که طالبی نگاهی جامع به فتنه88 داشته است و قائل به وجود هر دو جریان، تاکید میشود هر دو جریان اعم از خیانت کاران داخلی و معاندان خارجی است،که داستان فیلم، برخی صحنه های نشان داده شده واقعی از شخصیت های سیاسی خاص و البته نظرات آشکار سیاسی شخص ابوالقاسم طالبی همگی حکایت از این موضوع دارد، این سوال مطرح میشود که چرا در این فیلم نقش عوامل خارجی به این مقدار پر رنگ میشود و روی آن مانور داده میشود و در عوض نقش و عوامل داخلی فتنه به صورتی مختصر و با نشان دادن چند صحنه از اعضای خاندان خاص و چند دیالوگ کوتاه کنایه ای و مبهم به پایان میپذیرد؟
اگر طالبی فیلمی صرفا امنیتی ساخته بود،نمی شد در این مورد به او خرده گرفت اما وقتی فیلمی شبه مستند با موضوعی امنیتی و سیاسی برگرفته از حوادث سال 88 که خود پدیده ای امنیتی،سیاسی و البته اجتماعی است، میسازد، باید از کارگردان انتظار داشت که به هر دو عامل داخلی و خارجی فتنه به اندازه و وزن خودش توجه کند و پررنگی و توجه یکی،دیگری را کم رنگ و یا احیانا بی اهمیت جلوه ندهد یا روند فیلم به سمتی پیش نرود که یک پدیده امنیتی، سیاسی طوری تصویر شود که از محتوای و پیام های سیاسی آن کاسته شود و وجه امنیتی آن غالب گردد. البته در این جا نیز جای بسی خوشحالی است که طالبی توانسته است، داستان و صحنه های مربوط به دخالت عوامل و دستگاههای خارجی وجاسوسی انگلیس در فتنه 88 را دقیق،آشکار و باور پذیر درآورد و حتی میتوان خوشحال تر بود،که ابوالقاسم طالبی در اشاره کوتاه خود به نقش داخلی عوامل فتنه محافظه کاری و مصلحت بیجا و ملالت آور را کنار گذاشته است و به جز صحنه هایی کم اهمیت و معمولی،حتی به موسوی و کروبی نیز توجهی نکرده است و در عوض با نشان دادن صحنه های دعوت به آشوب عفت مرعشی(همسر هاشمی رفسنجانی)، سخنرانی خیابانی فائزه هاشمی، اشاره به نامه التهاب آفرین و فرمان به آشوب شخص هاشمی رفسنجانی، استفاده از عبارت "آقازاده عالیجناب" و طعنه او به خیانت مهدی هاشمی، اشاره به مدیریت وقت مترو تهران(محسن هاشمی)و . . .عقاید سیاسی صحیح، صریح و آشکار خود را پیرامون خاندان محور اصلی فتنه بیان داشته است.
3-باید بدانیم و تکرار کنیم که در این پارادوکس ناموزون رسانه ای که متاسفانه به برخی نهادهای فرهنگی کشور نیز رسوخ کرده است، به طوری که هر پیام و صحنه غیرفرهنگی و اخلاقی، عادی انگاشته میشود و به راحتی مجوز اکران میگیرد! و در عوض به محض بیان حرفی سیاسی(اعم از موافق و مخالف)تمامی شاخک ها تیز میشود و سنگ هاست که بر سر راه می افتد، همانند اتفاقات عجیب و غریبی که در طی ساخت و حتی پس از ساخت قلاده های طلا به وقوع پیوست و یا در نگاهی دیگر، توقیف فیلم "گزارش یک جشن" حاتمی کیا، فرصت وجود و اجازه عرضه قلاده های طلا یک اتفاق جدید و مبارک است. شکی نیست که فیلمی همانند گزارش یک جشن نگاهی یک جانبه و غیرعادلانه از فتنه 88 ارائه می دهد، اما اگر معتقدیم در عرصه فرهنگی و سینمایی کشور باید با حساسیت تام مراقب مرزهای اخلاقی و فرهنگی باشیم و در عوض در عرصه های سیاسی، باز و معتدل عمل کنیم، این عملکرد معکوس مدیران فرهنگی به چه علت است؟ عادی انگاشته شدن حریم های اخلاقی و در عوض تابو شدن یک حرف سیاسی در سینمای کشور چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ آیا نگاه های امنیتی به تفکر مدیران فرهنگی کشور نیز رسوخ کرده است؟ به صورت اجمالی باید گفت تدابیر انقباضی و خفه کننده ایی که بر سینمای سیاسی ایران حاکم است، باید سایه خود را بر سر فیلم های زننده و کوچه بازاری( که از بیان کلمات و اصطلاحات غیراخلاقی ابایی ندارند) سنگین کند و اجازه حضور بیشتری به مسائل سیاسی در سینما و تلویزیون بدهد.
4-برای فعالان آرمان خواه سینمایی و رسانه ای کشور و تمامی مجاهدین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی روشن است که قلاده های طلا اثری است در چارچوب"سینمای رو به آرمان"؛ سینمایی که ذیل فرهنگ و فضای آرمانی انقلاب اسلامی تعریف می شود و فیلمساز آن تعمد دارد، داشته های جامعه دینی ایران و دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم در انقلابشان را تبیین و حفظ کند و در عین حال رشد و ارتقا دهد و ضمن تبیین داشته ها، آسیب ها را نقد کند و فضا و بستر فرهنگی لازم را برای تصحیح و تکمیل نظام و جامعه اسلامی فراهم بیاورد.
فراموش نکنیم، اتفاقی مانند قلادههای طلا صرفا تاثیرش در فضای سینما نیست، بلکه نشانه بازگشت اعتماد به نفس هنرمندان انقلاب برای گذشتن از خط قرمزهای روشنفکری و شورش علیه ممیزی واداده ی غربزدهها در فضای هنری و رسانه ای ایران است.
قلاده های طلا، قله و نهایت سینمای آرمانی ما نیست، اما مسلما یک شروع آبرومندانه و قابل دفاع به شمار می آید. ابوالقاسم طالبی آمال و نهایت یک کارگردان متعهد نیست، اما خط شکنی شجاع،حرفه ای و کاربلد که راه را برای طی مسیری پرقدرت و ارزشمند باز کرده است،محسوب میشود، دوستان این راه، رهرو میخواهد، بسم الله...
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]