به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
تضاد میان آرمانگرایی انقلابی و زندگی همواره در فیلمهای حاتمی کیا نقش محوری داشته است. گاهی آرمانگرایی رادیکال مجال بیشتری یافته و گاهی زندگی. همین امر باعث شده تا آثار حاتمی کیا همواره میان این دو نگاه در نوسان باشد. فیلمهای او پر از شعارهای انقلابی است که فقط از آن آرمانها، شعارهایش باقی مانده و قهرمان فیلمهای او سوار بر این شعارها به سوی عملگرایی و به فعل درآوردنشان حرکت میکند تا بتواند به زندگی، رنگی آرمانخواهی بدهد.
ابراهیم حاتمیکیا در پشت صحنه فیلم به وقت شام
حاتمی کیا در فیلمِ آخرش نیز در همین نوسان زندگی و آرمانخواهی معلق است. سوالهای فیلمِ «به نام پدر» این بار سر از دشتهای سوریه درمیآورد. سوالهایی که هم چنان بیپاسخ باقی میمانند. "به وقتِ شام" یکی از بدترین فیلمهای حاتمی کیا است. فیلم هیچ شک و تردیدی را به بطن شخصیتهایش رسوخ نمیدهد و نمیدانیم چرا علی (بابک حمیدیان) با دو تا پیامک از هواپیمایی که قرار است او را به ایران بیاورد دگرگون و پیاده شده تا به پدرش (هادی حجازیفر) برای کمک به مردمی که در شهر تدمر (به معنی معبد آفتاب) آواره شدهاند و نیازمند یک خلبان هستند، بپیوندد. فیلم که از نیمه میگذرد و تازه با ضدقهرمانهای داعشی روبه رو میشویم، فاجعه آمیزتر میشود. داعشیهایی که احمق ترسیم شدهاند و به گمانم فیلمساز ترسیم آنها را به ذهن تماشاگرش سپرده است. به خیال اینکه تماشاگر همه چیز را در مورد داعشیها و قساوت قلب و بیرحم بودن آنها از قبل و توسط برنامههای تلویزیونی یا فیلمهای آماتوری شهروند-خبرنگار میداند، فیلمساز شخصیتپردازی را رها کرده و بیشتر به اکشن ماجرا با جلوههای ویژۀ خیرهکننده و موسیقی سنگینِ همایونفر، پرداخته است.
هادی حجازی فر وبابک حمیدیان در فیلم سینمایی به وقت شام
چیزی که بیشتر در "به وقت شام" آزاردهنده و مثل خار در چشم است، حجم وسیع فریادهایی است که در تکنیک فیلم نهفته است و پردۀ سینما را پاره میکند. گر چه در تکنیک فیلم هم اشتباهاتی وجود دارد. نمونهاش در نماهایی است که قرار است روز و روشنایی را به شب و تاریکی پیوند دهد. دوربین با یک پَن که متوجه میشویم فیلمبردار ایزو دوربین را کاهش میدهد، روز را به شب تبدیل میکند.
"به وقت شام" خالی از تردید است، فیلمی است تکنیک زده و شعاری که هیچ نشانی از سوریۀ بحران زده و مردمش ندارد. سوریه فقط بهانهای است برای فیلمساز تا دوباره سوالهای بی پاسخش را مطرح کند، اما این بار حتی سوالی هم مطرح نمیشود. بنابراین فیلم فقط بهانهای میشود برای عوامفریبی که با اشک و ناله و ترحم خریدن همراه است. ▪️
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
یعنی رسما فقط یه حمله بود به آقای حاتمی کیا
و ایراداتی که به هیچ وجه در فیلم دیده نمیشه
متاسفم برای نویسندش