به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
از همان پلان ابتدایی خواهیم فهمید که با اثری محکم طرف هستیم. دیالوگهای پخته و حساب شده که با ریتمی بالا و تسلط خوب بازیگران ادا میشود، ما را به یاد فیلم های کلاسیک سه پرده ای می اندازد. همه چیز به جا و منطقی است. سکانسی گرم و گیرا که سریعا بیننده را با قهرمانان فیلم آشنا کرده و او را به ادامه تماشای فیلم ترغیب میکند. ادامهای که غافلگیریهای تکنیکی بیشماری دارد.
امیر جدیدی در فیلم سینمایی تنگه اوقریب
تنگه ابوقریب به عنوان یکی از تکنیکی ترین فیلمهای امسال جشنواره، پهلو به آثار فاخر سینمای جهان میزند. بهرام توکلی با شناخت دقیق از قاب بندی دوربین و عمق میدان، اثری خلق کرده که تا سال ها در یادها خواهد ماند. اگر چند سال پیش محمدحسین مهدویان با ساخت آخرین روزهای زمستان و بعدتر ایستاده در غبار، تحولی در ژانر مستند – داستانی پدید آورد، توکلی با الگو برداری صحیح از روش فیلم برداری فیلم revenant صحنه هایی میخکوب کننده در میدان نبرد خلق کرده است. سکانس پلان هایی طولانی که در فضای پر تلاطم جنگی و پر از توپ و تانک گرفته شده، بیننده را با اثری جدید در سینمای ایران رو به رو میکند. بی شک کارگردانی چنین سکانس هایی بدون برش تصویر و با جلوه های ویژه میدانی سنگین، میتواند نقطه عطفی در سینمای ایران باشد. تجربه ای که قطعا چندین مرحله جلوتر از سکانس پلان های الکی کش یافته ای مثل ماهی و گربه است. اگر مکری تمام به به وچه چه های شبه روشنفکران را به خاطر تک سکانس پلان بودن فیلمش دریافت کرده، باید اعتراف کرد که سکانس پلان های 10 دقیقه ای توکلی، بسیار دقیق تر و حرفه ای تر از اوست. بازیگری، گریم و چیدن میزانسن هم در چنین آثاری، کاری دقیق و پر نکته است که توکلی به خوبی از پس از آن آمده است.
مهدی پاکدل در فیلم سینمایی تنگه ابوقریب
تنگه ابوقریب از لحاظ تکنیک ساخت فیلم قابل قبولی است اما به لحاظ داستان پردازی، اصلا فراتر از یک فیلم متوسط نمی رود. داستان مربوط به رشادت های گردان عمار در آخرین روزهای جنگ است اما داستان پردازی و گره های روایی پختهای در فیلم وجود ندارد. قصه فیلم کاملا خطی است، فراز و فرود قابل توجهی ندارد و بیننده را چندان در گیر در داستان نمیکند. هرچه که هست، در ماهیت دفاع گردان عمار از تنگه است نه داستان پردازی های توکلی. تنگه ابوقریب به علت کاستی های محتوایی، فیلم کاملی نیست. کارگردان بستری عالی برای رساندن پیامی والا فراهم کرده اما نوع ارائه پیام، چندان مطلوب نیست و این دقیقا همان هدف توکلی است. او با ساخت فیلم تنگه ابوقریب، خواسته جنگ را، جنگ نشان دهد. با همان خشونت و بی رحمی که هست. تنگه ابوقریب نمونه تصویر شده رمان "سفر به گرای 270 درجه" است با این تفاوت که رمان فی نفسه با تخیل انسان درگیر است و او را وادار به تصویر سازی ذهنی میکند. پس عواطف او بیشتر از زمانی درگیر خواهد شد که تمام جزئیات تصویری، در پیش چشمانش باشد و همین موضوع تفاوت میدوم فیلم و رمان را می رساند. تا پیش از تماشای فیلم و با بررسی سابقه توکلی، این احتمال به ذهن می رسد که شاید با فیلمی ضد جنگ و یا در لایه ای رقیق تر، تحریف شده از جنگ مواجه خواهیم بود چرا که او همان است که "من دیگو مارادونا هستم" را کارگردانی کرده بود!
قربان نجفی در فیلم سینمایی تنگه ابوقریب
اما کارگردان، فاصله مشخصی با فیلمهای قبلی خود دارد. اگرچه او با پرهیز از شعارهای معمول فیلمهای ژانر دفاع مقدس، توپ و تانک و گلوله را به تصویر میکشد اما به دین خود ادا کرده و مهمتر از آن، به واقعه تاریخی خیانت نمیکند. هدف او ترسیم رشادتهای گردان عمار است، در میدان جنگ! کسی در خط مقدم خطبه و بیانیه نمی خواند. حتی فرصت نگاه های احساسی هم ندارد. چون تانک دشمن در چند قدمی است و هر لحظه ممکن است سر و دستی به هوا پرتاب شود. توکلی به هدف خود رسیده و تصویری ماندگار از گردان عمار خلق کرده است اما شاید میتوانست بهتر حس همذات پنداری بیننده را درگیر کند. به نحوی که پیامش چندان هم بیرون از اثر نباشد. عطش، عنصر بسیار مهمی در آن 24 ساعتی است که قاب دوربین توکلی آن را به تصویر کشیده اما آیا نمی شد کمی پر رنگ تر و گیراتر به آن پرداخته شود؟ ارجاع میدهم به فیلم فاخر نجات سرباز رایان. این فیلم هم شامل صحنه های بی نظیر جنگی است و هم دارای صحنه احساسی مرگ شخصیت یهودی داستان. هم مغز را درگیر میکند و هم قلب را. اما فیلم توکلی ذهن بیننده را به کار می گیرد و از دور تنها دستی هم بر قلب میکشد؛ نه بیشتر. ای کاش عمق محتوای فیلم هم به اندازه عمق دوربین کارگردان بود. آن وقت با اثری رو به رو بودیم که میتوانستیم تا مدتها در هر کلاس فرم و محتوا تدریسش کنیم.