: با این من عاشقانه کوبریک و فیلم هایش را دوست دارم اما جدا از هرگونه طرفداری کورکورانه،فیلم درخشش،از نظر من یکی از درخشان ترین و هولناک ترین و روانکاوانه ترین...
25 آذر 1395
با این من عاشقانه کوبریک و فیلم هایش را دوست دارم اما جدا از هرگونه طرفداری کورکورانه،فیلم درخشش،از نظر من یکی از درخشان ترین و هولناک ترین و روانکاوانه ترین فیلم های تاریخ سینما است.بعضی از دوستان فیلم رو در ژانر ترسناک قرار داده اند که از نظر من این هم درسته و هم نیست. شخصیت جک تورنس (با بازی درخشان جک نیکلسن)درآستانه ورود به هتل به نظر انسانی سالم و به دور از هرگونه بیماری روانی ،می آید.در سکانس مصاحبه او با رئیس هتل ،می بینیم که رئیس هتل به بیماری ای به نام تب انزوا اشاره می کند(افرادی که در یک فضای بسته،برای مدتی طولانی،قرار می گیرند دچار تب انزوا می شوند). در ادامه،در سکانسی جک دارد با توپی بازی می کند وآن را به طرف دیوار پرتاب می کند و حرکت سیال دوربین هم حس و حال او را نشان می دهد.در این سکانس ، خنده ای عجیب بر صورت جک تورنس ،به ظاهر بی آزار، می بینیم.
می دانید،شما وقتی در یک فضای بسته و تنها هستید به چه فکر می کنید؟...به کارهایی که اگر بیرون از آن مکان بودید انجام می دادید.پس در این صورت دارید خیال پردازی می کنید و در خیال،انسان ،چه خوب چه بد،می تواند هر عملی را مرتکب شود و همین ممکن است باعث شود که اخلاق و شخصیت و رفتار فرد تغییر کند.برمی گردیم به فیلم. جک تورنس همان طور که گفتم در اثر انزوا،به مدت طولانی،در اثر همین خیال پردازی،تغییر شخصیت می دهد و در طول فیلم،این قضیه مشاهده می شود ک ه منچر به بد رفتاری با خانواده و دروغ گفتن به آنها،که منجر به سوءقصد پدر به بقیه اعضای خانواده می شود. دیدید که چطور آن جک تورنس بی آزار به موجودی شیطان صفت تبدیل شد.
و البته باید نکته ای را به کسانی که می گویند که اقتباس کوبریک کامل نیست،عرض کنم: هرگاه فیلمی از نوشته ای اقتباس می شود،قرار نیست که همه جزئیات نوشته را عیناً در فیلم تصویر کنیم.در اقتباس ما قرار است دید کارگردان را به نوشته شاهد باشیم.اگر ما خواستار این باشیم که تمام جزئیات متن را درفیلم ببینیم که با فیلم افتضاحی همچون گتسبی بزرگ (Great Gatesby-2013)طرف خواهیم بود که در آن کوچترین اثری از خلاقیت نیست.
نمونه ای دیگر از خلاقیت کوبریک را مثال می زنم.سکانسی که پسر جک درحال بازی در کریدور های هتل است را به خاطر بیاورید.در آن ابتدای آن صحنه دنی را از پشت می بینیم که در یک شش ضلعی محبوس است و وقتی این نما کات می خورد به نمای جلوی دنی ،خواهیم دید که یکی از ضلع های آن شش ضلعی وجود ندارد که توپی از همان جا وارد آن شش ضلعی می شود.این نشان دهنده امیدی است که فیلمساز ،در درون دنیای فیلم،آن را نوید می دهد.
باید از کارگردانی کوبریک هم که مثل همیشه بی نظیر است بگویم .میزانسن های و قاب بندی های هوشمندانه و حتی طراحی صحنه بسیار عالی آن به همراه موسیقی هراس انگیز آن،نقاط قوت فیلم را تشکیل داده اند.همچنین باید بگویم فیلمنامه هم بسیار هوشمندانه و دقیق نوشته شده و به خوبی در مدیوم سینما تصویر شده است.
درخشش نه تنها بهترین فیلم تمام زندگی ام بوده است بلکه به نظرم بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان نیز است.البته بعد از فیلم مهر هفتم (اینگمار برگمان،The Seventh Seal 1957)!.لذت تماشای این شاهکار را از دست ندهید.
نویسنده ای به نام «جک تورنس» (نیکلسن) استخدام می شود تا از هتل دورافتاده ای که در زمستان خالی از مشتری است، نگه داری کند. او، آرام آرام، در حالتی «تسخیر شده» به تهدید همسر، «رندی» (دووال) و پسرش، «دانی» (لوید) می پردازد...