به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«ایستاده در غبار»طبق گفته کارگردان متفاوتترین روایت در جشنواره فیلم فجر هست. این حرف کاملا درست است، واقعا متفاوت است چرا که«ایستاده در غبار» سینما نیست، سینما را قصه و فیلمنامه قوی، شخصیتپردازیهای مختلف، کنشها و واکنشها، درام، تعلیق و... میسازد نه منولوگ و تایم 90 دقیقهای... ، به این گونه بگوییم که مهدویان«آخرین روزهای زمستان»دیگری ساخته است با همان فرمت مستند اما با دو تفاوت 1. محوریت اثر شهید باقری نیست بلکه احمد متوسلیان است، 2. فرمت کار از لحاظ زمانی سریال نیست و تایم آن سینمایی است. اینجا دو سوال مطرح می شود:
آنکه آیا مستند تا این حد حقیر است که کار مستند را سینما جا بزنیم، یا اینکه سینما آنقدر ابهت دارد و مهم است که کار مستندمان را به اسم سینما جا بزنیم؟ آیا بیننده متوجه نمیشود فیلمی که سراسر مونولوگ است و بازسازی مونولوگها هست، مستند بازسازی هست نه سینما...
خوشحالیم از ساخت زندگی احمد متوسلیان با بازسازیهای خوب، اما ناراحت از اینکه چرا باید بگوییم این سینما است؟ این حس مستندسازان از کجا میآید؟ خطری که بیش از همه رخ مینمایاند به محاق رفتن قصه است، کار بدون قصه و صرفا با یک روایت تخت جلو میرود، که برای نسل نوی فیلمساز انقلاب خطری بس عظیم است که بجای قصه به روایت تخت روی آورد، قصه که مثل نان شب برای فیلم مستند و فیلم داستانی نیاز هست.
کاش این اثر با شهامت به اصالت خود باقی میبود و مستند بازسازی واقعی میماند، نه فیلم سینمایی... به یاد تیزر سینمایی دختر شینا افتادم، کاری قوی و با کیفیت، اما آخر نفهمیدیم که این چگونه یک تیزر سینمایی است که محل پخشش تلویزیون است.
با صراحت میگویم که در وانفسای سینمای ایران و فیلمهای جشنواره سی چهارم فجر جزو بهترین کارهای موجود است که ماندگار خواهد شد که میتوان از آن سالیان سال لذت برد.
شهامت داشته باشیم به احترام تمام مستندسازهای اسطورهای مانند سید شهیدان اهل قلم شهید مرتضی آوینی (ره)، و به احترام تمام مستندسازان جنگ و جبهه بایستیم و زمانی که مستند میسازیم بگوییم، من یک مستندساز هستم...
به احترام مستند«ایستاده در غبار»که بازسازیهای درخشانی دارد میایستیم و افتخار میکنیم به نسل نوینی که بند پوتینهایش را بسته است تا شهدا را از مظلومیت سالیان سال دربیاورند و سیره آنها را جاری و ساری کنند. انشاالله