به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در ساخت انیمیشن، جزئیاتی در حد بافت پارچهها رعایت شده ولی در فیلمنامه این دقت نظر را نمیبینیم. مطلبی که خود سازندگان اثر نیز به آن تلویحا اشاره دارند و جلوههای ویژه را مهمترین مشخصهی این اثر میدانند. از اشکالات عجیب کارگردانی نیز به طور مثال در مورد غافلگیری نیروهای ایرانی از مواجهه با یک ناوگان آمریکایی در عوض یک ناو است. این درحالی است که بارها در چند سکانس پیش از آن که افسر این موضوع را اعلام کند ناوگان را در صفحهی رادار میبینیم!
شخصیت اصلی فیلم فرمانده ناو ایرانی است. او مطمئن و مصمم است و لحظهای شک به خود راه نمیدهد. مکرر دیالوگهایی در موضع قدرت از زبان فرمانده جاری میشود که به توان نظامی اتکا میکند. در کنار آن نیز انواع تجهیزات نظامی با ارائه شناسنامه کامل، مقابل دشمن به کار میرود. دشمن مغلوب این تجهیزات است و سربازان خودی سرمست از آنان. اما هر جا در موضع ضعف قرار میگیرد یاد توسل به اهل بیت میافتند. پرچم «یا فاطمه الزهرا» نمایش داده میشود و فضا احساسی میشود. آیا معنای توسل این است؟
اوج این نگاه فانتزی در صحنهی عمل نکردن موشکهاست. جایی که فیلم، یاری الهی را در یک معجزهی دور از ذهن تصویر میکند. به راستی امدادهای غیبی این گونهاند؟ با این تعریف چگونه میخواهیم سنتهای الهی در زمین و نظام آزمایش خداوند را در چارچوب فکری مخاطب بهم نزنیم؟ وقتی ما در چنین سطحی بمانیم آیا میتوان توقع عمق بخشیدن و هنری کردن مفاهیم اعتقادی را داشت؟
نکتهی دیگر غایت مطلوب این نبرد است. گویی در هم شکستن دشمن و تحقیر وی هدف مقاتله با دشمن است. هیچ کس به فیض شهادت نمیرسد. حتی ناو دیگر ایرانی هم محو میشود در حرکتی وسترنوار دوست خود را در لحظهی اخر زندگی نجات میدهد. نطقهای مکرر فرمانده شهادت به عنوان یک آلترناتیو برای پیروزی قرار گرفته است.
سعی زیادی شده تا چهرهی وی شبیه به سردار سلیمانی ساخته شود. اما آیا مدل فرماندهی سردار این گونهاست؟ فرماندهی از اتاق کنترل ، مدل آمریکایی است. آنچه از دفاع مقدس برای ما به یادگار مانده شیوهی دیگری است. مشکل از آنجایی شکل گرفته که نویسنده معنای ستاد را به درستی درک نکرده است. در واقع فیلم به ما تصویر صحیحی از یک عملیات نظامی نمیدهد. اطلاعات نظامی و دیالوگها مجموعهای از دنبال کردن مطالب چند کانال تلگرامی است. در بعد نظامی، فیلم به شدت متاثر از فیلمهای هالیوود و تا حد زیادی بازیهای کامپیوتری است.
سکانس ابتدایی تا حد زیادی شبیه به یکی از نسخههای بازی «ندای وظیفه» است. تا جایی که وقتی در ادامه در سیر داستانی به آن سکانس میرسیم حس میکنیم تدوین سکانس معرفی به گونهای بوده که انفجار بزرگ بیشترین شباهت را به بازی مذکور پیدا کند. نظیر این فیلم در هالیوود بسیار است. فیلمهایی غالبا با درجه (B) که کاملا در موضع پوزیشن قرار میگیرند یا حتی به ظاهر مخالف خوانی میکنند اما قدرت نظامی آمریکا را تصویرسازی میکنند. باید پرسید چه بخش از سینمای ما با این یورش دشمن شمارهی یک خارجی این ملت مقابله کرده است؟ «نبرد خلیج فارس» از معدود تلاشهایی است که در این زمینه شده اما نمیتوان آن را اثری برجسته در نظر گرفت و تنها میتوان در جایگاه یک خط شکن به آن نگاه کرد. شاید بتوان آن را در جایگاه فیلمهای ابتدایی دهه شصت قرار داد که آغازگر سینمای دفاع مقدس بودند اما با غایت مطلوب آن سینما فاصلهی زیادی داشتند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
این نقد خوبی بود
انیمیشن نبرد خلیج فارس در یک گونه جدید و موضوع جدید پا گذاشته و باید با نقدهای سازنده اون رو کمک کنیم