به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«اژدها وارد می شود» پیش از اینکه یک فیلم سینمایی باشد، یک شوخی بزرگ است که این شوخی از عنوان بندی تا آنچه که ساخته شده و روانه پرده نقره ای شده است راکوردش حفظ می شود. اینکه فیلمی با این شمایل از توهمات فیلمساز بیرون می زند و سعی می کند خیلی جدی روایت داشته باشد به ضد خودش تبدیل می شود،چراکه این پرده نقره ای خیلی بی رحم تر از این حرفهاست تا اینکه فیلمساز به قصد بازی با افکار به شکل مستند و داستانی الکن ذهن مخاطبش را به سخره بگیرد.
فیلم اساسا از نبود یک ساختار منسجم و داستان رنج می برد و آنچه که دیده می شود از یک شتابزدگی و روایت شلخته حکایت دارد و صرفا یک ادا و پز روشنفکری خود فیلمساز است که در این فیلم تبدیل به آفت می شود، مانی حقیقی از سینمای قصه گوی «کنعان» و حتی «پذیرایی ساده» فاصله گرفته است و در دو فیلم اخیر کاملا از این فضا دور افتاده است و برای این فیلم انتلکت تنها به حضور در جشنواره برلین دلگرمی دارد.
مانی حقیقی در ابتدا باید شخصیت می ساخت به طوری که مخاطبش را درگیر فضای ذهنی شخصیت هایش کند،برای نمونه اصلا دغدغه حضور این سه آدم در جغرافیای قشم درنمیاد اما اگر این ادمها تبدیل به شخصیتی کامل می شدند به درک مخاطب از حضور آنها در موقعیت کمک بسیاری می کرد. فیلم «دختر گمشده» به کارگردانی دیوید لینچ را در نظر بگیرید که در ابتدا شخصیت امی شکل می گیرد و بعد کنش مندی این آدم را می بینیم و یک جور بازی با افکار مخاطب از فیلمساز که تبدیل به اثری خوب و سینمایی می شود.
از معدود نکته های مثبت فیلم می توان به بازی خوب امیر جدیدی اشاره کرد که با نوع بیان دیالوگ ها دربین هم نسلانش چند گام جلوتر ایستاده است و همینطور درک هومن بهمنش از موقعیت فیلمبرداری اثر که هیچ قابی را بی مورد نمی گیرد اما تدوین اشتباه هایده صفی یاری برخلاف تجربه های قبلی اش بیشتر در نوع روایت فیلم شکاف ایجاد می کند که در مخاطب زدگی تاثیر به سزایی دارد.
«اژدها وارد می شود» می توانست در شکل و فرم بهتری ساخته شود و از این فضای مصاحبه ای که بیشتر قرار است نشان دادن فیلمساز و عقایدش باشد فاصله بگیرد و یک داستان سورئال جذاب را روایت کند که کشش دراماتیکش هم حفظ می شد تا اینکه کمی از داستان جلو می رود، ترمز دستی آن را بکشیم. این ترمزها تبدیل به حفره هایی می شود که اثر را به عقب پرت می کند و راه های نجات آن را می گیرد.
به طوری کلی مانی حقیقی می توانست از نگاه سه شخصیت اصلی فیلم و پس از ماموریت بابک، فیلم را به خوبی پیش ببرد و مخاطب را در یک جغرافیای خاص و اتفاقات فانتزی رها کند، فیلمسازی که در سینمای ایران توان ورود به یک فضای فانتزی را داشته باشد یک نوع جسارت بزرگی را در ابتدا تجربه می کند اما تنها به جسارت نمی توان نمره قبولی را داد. آنچه که بعد از دیدن فیلم «اژدها وارد می شود» حس می شود تنها دیدن یک سری تصاویر چسبیده بهم است که می توان ترجیح داد دیدن این تصاویر را در هر فضایی به جز پرده نقره ای دید.
«اژدها وارد می شود» در فضای امروز سینمای ایران و حتی فیلم ضعیف و مریض «پنجاه کیلو آلبالو» خود مانی حقیقی که اکرانش همزمان شده است فضای تازه را دارد اما این فیلم برای مخاطبی که قصد آشتی با سینما را دارد که در اکران نوروز شاهد آن بودیم، تمام قواعد را زیر سوال می برد. در این برهه زمانی نیاز به فیلمهایی برای سینماها داریم که مخاطبش وسیع تر باشد تا این زنجیر که با فیلمهای مثل «بادیگارد» و «ابد و یک روز» که فیلمهای کمدی نبودند اما فروش خوبی داشتند، ادامه داشته باشد.