جیمز براردینلی : همانند فیلم های دیگر سال 2015، « اورست» (Everest ) و « در قلب دریا» (In the Heart of the Sea)، فیلم «بهترین ساعات» (Finest Hours) نیز رویارویی بشر ...
18 آذر 1395
همانند فیلم های دیگر سال 2015، « اورست» (Everest ) و « در قلب دریا» (In the Heart of the Sea)، فیلم «بهترین ساعات» (Finest Hours) نیز رویارویی بشر و طبیعت را به نمایش می گذارد، هرچند طرح داستان در این فیلم خوشبینانه تر است. بدون شک این فیلم پر هیجان به کارگردانی کریگ گیلپسی (Craig Gillsepie) خون را در بدن به جریان می اندازد و آدرنالین تولید می کند. اگرچه در ابتدا روند فیلم با موانعی چون دیالوگ های پیش پا افتاده و داستان های تکراری روبه رو است، اما کلیت آن بسیار موفق تر از فیلم هایی است که درماه ژانویه در تالارهای سینما به نمایش گذاشته می شوند. به واسطه سلسله حوادثی که در دریای آزاد ماهرانه ساخته شده است، «بهترین ساعات» بیشتر شبیه یک فیلم تابستانی به نظر می رسد تا یک فیلم بی مصرف زمستانی. می توان امیدوار بود که سفر بعدی کریس پاین(Chris Pine) به عنوان فرمانده ماموریت در فیلم « سفرستاره ای ماوراء» (Star Trek Beyond) نیز به همین اندازه جذاب باشد.
«بهترین ساعات» داستان نجات اس اس پندلتون (S.S. Pendleton ) را روایت می کند که در شب هجدهم فوریه در سال 1952 اتفاق می افتد. پندلتون یک کشتی نفت کش بود که در طوفان شدید نورستر متلاشی شد و 34 نفر خدمه آن در کنار باقی مانده های کشتی درحال غرق تنها و بی کس رها شدند. در همان زمان گارد ساحلی که به دلیل همزمانی یک عملیات نجات دیگر با کمبود نیرو مواجه شد، 4 مرد از 36 نفر نیروی خود را اعزام می کند تا به اقیانوس آزاد رفته، کشتی آسیب دیده را پیداکرده و خدمه آن را نجات دهند. شکی نیست که علی رغم اشتباهات گاه و بیگاه، این حوادث باعث جذابیت فیلم شده است. به علاوه فیلمنامه هم تعادل خوبی میان پیگیری تلاش خدمه پندلتون برای زنده ماندن و داستان چهار امدادگر گارد ساحلی ایجاد کرده است. این امدادگرها برنی وبر (با بازی کریس پاین)، ریچارد لیوسی(با بازی بن فاستر)، اندی فیتزجرالد(با بازی کایل گارنر) و اروین سکه ( با بازی جان ماگارو) می باشند.
نمایش حقایق در فیلم قابل تحسین است. برای گیلپسی که پیش از این کارگردانی کارهایی چون اثر سرگرم کننده و مستقل « لارس و دختر حقیقی» (Lars and the Real Girl) و بازسازی ناموفق « شب وحشت» (Fright Night) را به عهده داشته، «بهترین ساعات» فیلم متفاوتی است. جلوه های تصویری فیلم قوی است و گزینش پلان ها به گونه ای صورت گرفته که در بعضی لحظات دهانمان از حیرت باز می ماند. ( مانند زمانی که یکی از خدمه مستقیما متوجه می شود که چرا افراد درون موتورخانه نمی توانند با کاپیتان ارتباط برقرار کنند). «بهترین ساعات» فیلمی با بودجه زیاد به نظر می رسد و زنجیره اتفاقات درون آب های یخ زده طوری پرداخته شده که تماشاچیان در انتهای فیلم رطوبت و سرما را حس می کنند.
به عناصر بی اهمیت داستان بیش از اندازه پرداخته شده ، این عناصر مربوط به درگیری نامزد برنی، میریام ( با بازی هالیدی گرینگر) و برخی روابط نه چندان گیرا میان خدمه کشتی پندلتون است. کیسی افلک (Casey Affleck ) و گراهام مک تایویش(Graham McTavish ) به عنوان دو ناجی کشتی درحال مرگ ، نقش تاثیرگذاری دارند، اما برخی از صحنه های مربوط به شخصیت پردازی آنها از طرح های پیش پا افتاده هالیوودی پیروی می کند. درحقیقت سازندگان «بهترین ساعات» نمی خواهند فیلم را بدون افزودن بار درام به اتمام برسانند و این مهم ترین مانع فیلم در رسیدن به جایگاهی برجسته است. تاثیر دیزنی در این فیلم قابل درک است و این تاثیر همیشه هم در جهت مثبت نیست.
تنها ستاره درخشان در آسمان این فیلم کریس پاین است. کسی که نقش آفرینی اش به عنوان برنی بی عرضه و خجالتی، به فیلم ثبات بخشیده و بیننده را مشتاق و هیجان زده می کند. او با افلک همبازی شده ،کسی که در نقش ری سیبرت شخصیتی مشابه برنی دارد.«بهترین ساعات» چگونگی رشد و تحول این دونفر در زمان بحران و تاثیر آنها در نجات جان افراد را مورد ستایش و تقدیر قرار می دهد. ابتکارات سیبرت باعث می شود کشتی پندلتون تا رسیدن نیروی کمکی شناور بماند و « اقدام به خودکشی» برنی از لنگرگاه به میان اقیانوس از اعمال قهرمانه ای است که با مدرک، حقیقت آن اثبات شده است. گروه بازیگران با وجود بازیگرانی چون بن فاستر(Ben Foster)، جان مارگار(John Magaro)و و مک تاویش مذکور تکمیل شده است. اریک بانا(Eric Bana) به عنوان بازیگر مکمل، نقش فرمانده بی احساس و فاقد آمادگی برنی را برعهده دارد.
«بهترین ساعات» به طور کامل درباره نبرد، هیجان و کشمکش است و به ندرت مخاطبانش را در این موارد ناامید می کند. این فیلم به دلیل تشابه در ماهیت پر خطرش یادآور فیلم « طوفان تمام عیار»(The Perfect Storm )است ، اگرچه ممکن است برخی صحنه هایش شبیه به آن باشند اما این دوفیلم کاملا متفاوت هستند. چراکه، به سختی می توان «طوفان تمام عیار» را یک «موفقیت بزرگ» یا « کاری دلگرم کننده» در نظر گرفت اما می توان هردوی این صفات را برای توصیف « بهترین ساعات» به کاربرد. گیلپسی و تیمش فیلمنامه مناسبی را دست گرفتند و آن را به دوساعت شوک هیجانی تبدیل کردند. همچنین فیلم نقاط اوجی دارد، به اندازه امواج خروشانی که بر پندلتون – و به اصطلاح- ناجیانش می کوبد.