به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
نقد ساختاری
حتما متوجه این موضوع شدهاید که خلاصهی داستان، شبیه یادداشتهایی ست که در نشریات و سایتها برای تبلیغ فیلمهای آخر هفتهی تلویزیون منتشر میشود و در حقیقت مشکل اصلی فیلم هم از همینجا شروع میشود. نحوهی پرداخت به موضوع سادهانگارانه صورت گرفته است. ایدهی ابتدایی فیلم و گرههایی که در داستان ایجاد میکند، تلویزیونی است و کشش لازم برای پیگیری از طرف مخاطب سینما را ندارد. در یک کلام، مردن به وقت شهریور تله فیلمیست که به سینما آمده و ساختار سینمایی پیدا کرده است که این مشکل در پایان بندی فیلم بیشتر به چشم میآید.
مشکل دیگری که فیلم با آن روبروست خلق شخصیت های زائد است. فیلم نامه شخصیت هایی را می آفریند که به روند داستان یا گره فیلم نامه هیچ کمکی نمی کند. در اسامی بازیگران فیلم نام هانیه توسلی دیده می شود که در نقش همسر علیرضا ظاهر می شود.ولی در خلاصه ی داستان اشاره ای به حضور او نشد.دلیلی هم به یاد کردن از او نیست چون بود یا نبود او به فیلم کمکی نکرده است فقط داستانک کوچکی است که در فیلم نه به درستی پرداخت می شود و نه به نتیجه می رسد.شاید علت اصلی استفاده از یک شخصیت زن تلطیف فضای مردانه ای ست که بر فیلم سایه افکنده.و یا نقش نازنین بیاتی که بسیار کمرنگ و بی رمق نگاشته شده .به لیست این شخصیت های زائد می توان صدف را هم اضافه کرد .شخصیتی که این عدم شخصیت پردازی باعث شده در بعضی سکانس ها به جای بازی کردن مقابل سینا مانند یک تماشاچی منفعل عمل کند.
به تصویر کشیدن دنیای نوجوانان مستلزم عبور از خط قرمز هایی ست که در سینمای ما اجازه ی عبور از آن داده نمی شود .بنابراین بهتر است فیلم ساز از طریق واکنش ها به فضا سازی این محیط بپردازد نه از طریق کنش ها و نمایش اصل رویداد.در صحنه ی رقصیدن ام جی در خانه ی سینا مقابل دخترها این تصنعی بودن مخاطب را سرد و از فیلم بیرون می اندازد.این مشکل در صحنه هایی که محل جمع شدن دوستان ام جی است نیز دیده می شود.
با توجه به این که بخشی از موضوع داستان به موسیقی مربوط است ولی خود فیلم از موسیقی خوبیی بهره نبرده است.موسیقی متن آن جا که باید شان روایتگری داشته باشد حسی عمل می کند و در جایی که باید به انتقال احساس به مخاطب تلاش کند شان روایت گری پیدا می کند.
نقد محتوایی
با تمامی مشکلاتی که در فیلم دیده می شود جسارت آقای علیمردانی قابل تقدیر است که در اثر خود به موضوع پر چالشی پرداخته است . علیمردانی از غرض ورزی و سیاه نمایی اجتمایی پرهیز کرده و مسئولیت اقدامات فرد را به گردن اجتماع نمی اندازد.با این همه این سوال در ذهن مخاطب باقی می ماند که چرا سینایی که این چنین در مقابل عرف های اجتماع و خانواده اش عصیان می کند ،در واکنش به اقدامات ام جی از موضع ضعف واکنش نشان می دهد؟
از طرف دیگر نقش جامعه –در این جا منظور خانواده است - در حل مشکلات فرزندان نادیده گرفته شده است. سینا با مشکلی روبرو شده و پس از تلنگری که ناشی از تشدید بیماری حامد است خودش اقدام به حل این مسئله میکند. مخاطب شاهد بوده که در مشکل ایجاد شده برای سینا بخشی از تقصیرها به گردن خانواده و رفتار آنها گذاشته میشود پس برای رفع این مشکل هم خانواده میبایست در حد خود نقش ایفا میکرد.
در مجموع میتوان گفت مردن به وقت شهریور فیلم شریفی است اما از پختکی لازم برای درگیر کردن مخاطب و تاثیر بر افکار آن عاجز است و مانند نمونههای دیگر گونهی خود، فقط به طرح موضوع میپردازد و از ارائه راهحل خودداری میکند. با توجه به مسائل اجتماعی که کم و بیش همهی خانواده های شهری با آن روبرو بوده اند وقت ارائه ی راه حل از طرف هنرمندان رسیده است. چرا که در حال حاضر همه پذیرفتهاند که چنین مشکلاتی وجود دارد و یاد آوری آن کمکی به حل مسئله نخواهد کرد. و این همان مشکلی است که در تلویزیون هم با آن روبرو هستیم. طرح مسئله، جذب مخاطب و ناتوان در جمع بندی و نتیجه گیری.