به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
اگر سرتان درد می کند برای سردردگرفتنِ بیشتر در بعدازظهر داغ یک روز تابستانی، شک نکنید که این فیلم برای شماست! با روایتی لوث و تکراری از زندگی آزمندانهی کارگری و عشق نافرجام به دختر صاحبکار و مرگ یک نوکیسهی نزولخوار؛ و البته مقادیر معتنابهای از سیگار پشت سیگار، کتککاری و عربدهکشی! تا نیمههای فیلم اصلاً نمیدانید که پیرنگ اصلی داستان چیست و دقیقاً باید منتظر مشخصشدن تکلیف چه ماجرایی باشید. از نیمه فیلم هم که با یک مرگ مشکوک مواجه میشوید، قضیه آنقدر رو است و فضا به قدری به حاشیه میرود که دیگر کششی برای بازشدن گرهای باقی نمیماند.
بهرام افشاری در فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم
شخصیتها همه در حد تیپهایی هستند که هیچ تاریخچه و عمقی ضمیمهشان نمیشود تا بخواهد همذاتپنداری خاصی را در ما برانگیزد. انگار که فقط ملغمهای از تمام نقشهای کلیشهای فیلمهای نئورئالنمای سینمای ایران -مانند آثار «ابوالفضل جلیلی» و «رخشان بنیاعتماد»- را کلاژ کرده و در کلکسیونی از انواع فلاکت و بدبختی رها کردهاند؛ از فقر و بیکاری و مهاجرت گرفته، تا اختلافطبقاتی و هرزگی و نامردی. آن هم درهمان لوکیشنهای تیپیک تکراریِ کوچههای جنوب شهر و ساختمانهای نیمهکاره و اتاقکهای کارگری و قهوهخانههای پردود.
آتیلا پسیانی در فیلم کارگر ساده نیازمندیم
فیلم نه تصویری بیش از این دارد و نه حرفی. بازیگرانش هم هنرمندی فوقالعادهای از خود بروز نمیدهند. حیف از «مهراناحمدی» (در نقش «رحمت»؛ فلافلفروش بدهکار مقتول و پدری سختگیر)، و «آتیلا پسیانی» (در نقش «جهان»؛ بسازبفروش نزولخوار زنبارهای که به دخترنوجوانِ خانوادهی متوفیِ بدهکارش هم رحم ندارد). شاید اگر شهرستانیها و روستاییهای ما هم مانند بعضیها، صنف و سندیکایی داشتند، حالا میبایست جلوی در سینماها به اعتراض میآمدند برای چهرهای که از ایشان در فیلم ترسیم شده است. گرچه فیلمساز اولین کنایهاش را نثار خود تهرانیها میکند وقتی که میگوید «دختری که به تهران آمد دیگر فاتحهاش را باید خواند»، اما برای بقیه هم از چرکی کم نمیگذارد.
سحر قریشی در فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم
«قدم» و «ارشد» و «عزیز»، سه همولایتیاند که مثل کرورکرور مهاجران دیگر، از پی رؤیای کارِ ریخته [!] در تهران، ترک دیار کرده و ناگزیر تحت برچسب «کارگر ساده» -که ترفند صاحبکارها برای بُزخرکردن زحمت آنهاست- تن به هرکاری میدهند. یکی که مرامومعرفت دارد، مسلکش دعواراهانداختن و مدلش شیرینعقلی است. دیگری که لطیفتر و گویی فطرتش سالمتر است، شدت سادگیاش به پخمگی میزند. و آن دیگری هم که انگار عقلمعاشاش بهتر کار میکند، برای پیشرفت در تهران، حرامها را هم بر خودش حلال کرده. علاوه بر همهی اینها فیلم شاهکاری در هنر گریم است! از چهرههای مرد و زن در صحنهی بازجویی بعد از مرگ «رحمت» در ادارهی آگاهی گرفته که انگار همگی رژ سرخابی بر لب زدهاند!، تا چهرهپردازی باسمهای «یکتا ناصر» که هیچ کمکی به درآمدن نقشاش نکرده است.
مهران احمدی در فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم
چون علیرغم تلاشش برای ارائهی یک بازی خوب، اساساً نه سناش به مادر میانسال آن سه بچهی بزرگ میخورد و نه سیمایش به یک زن مهاجر فرودست. شاید فقط «سحر قریشی» را بتوان یک نقطهی تمایز ویژه از باقی فیلم و یک بازی متفاوت از همیشهی خودش دانست. اصلاً ایکاش «منوچهر هادی» به جای اینکه بخواهد با درآوردن ادای فیلمهای هنری-اجتماعی، اعصاب تماشاچی را درنوردد!، همان «عاشقانه»اش را این بار با تمرکز بر همین شخصیت «نورسته» -بیوهی زیبای بیپناهی که سر از ازدواجموقت با «جهان» درآورده- میساخت تا شاهد فیلم جذابتری میبودیم!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.