(( بیایید برای یک لحظه روحمان را با نور مقدس فلسفه تنویر کنیم. چه چیزی جز صدای طبیعت است که ما را به نفرت شخصی، انتقام، جنگ و در یک کلام تمامی دلایل همیشگی جنایت فرا میخواند؟ حال اگر طبیعت ما را به اعمال جنایتکارانه برمیانگیزاند، پس او به جنایت نیازی دارد. و در صورت ارتکاب جنایت، چگونه میتوانیم خود را نسبت به طبیعت گناهکار بدانیم وقتی کاری جز برآوردن نیت وی انجام ندادهایم ... ))
یکی از شخصیت های کتاب, فلسفه در اتاق خواب/ نوشته, مارکی دو ساد
خشونت امری ذاتی در بشر است و از عمیقترین لایههای روان و از غرایز وی ناشی میشود. تنها راه حل در هدایت این میل تخریبگر به سوی مجراهای سالمتر و بی ضررتری است که تمدن فراهم میآورد. ما تقریبا هر روزه خشونت را فرافکنی میکنیم، به جای ارتکاب خشونت، از مشاهده صحنههای خشونتآمیز در سینما و مطالعه داستانهای جنایی و یا بازیهای کامپیوتری لذت میبریم. بسیاری از فیلمها این صحنههای خشن را در پس انتقام قهرمان داستان توجیه میکنند و با این توجیه ما نیز براحتی قادر میشویم که از اعمال خشونتآمیز قهرمان لذت ببریم. این چیزی جز لذت از خشونت در نقاب زیرکانه لذت از انتقام نیست. از این منظر تفاوت ما با کسی که از مشاهده صحنه اعدام لذت میبرد صرفا در این است که ما راه متمدنانه و (احتمالا) بیضرری برای لذت از خشونت و مصرف خشونت یافتهایم. پس تمدن خشونت غریزی را از بین نبرده بلکه آنرا کانالیزه کرده و اعضای خود را بهتر آموزش داده تا بتوانند این غریزه را سرکوب یا فرافکنی کنند.سینما به عنوان امری که مردم ان را در زندگی روزمره خود پذیرفته اند بیشترین سهم را در این کانالیزه کردن دارد. در این بین سینمای دیوید فینچر جسارتی عجیب در تصویر کردن خشونت دارد, در فیلم های هفت خشونت از منظر مذهب و باشگاه مشت زنی از منظر اجتماعی به تصویر کشیده شده است,دختر گمشده اخرین ساخته فینچر بار دیگر خشونت را از منظری متفاوت به مخاطب عرضه کرده است, دیدگاهی که با روایتی از جنس تعلیق درهم امیخته شده تا مخاطب را به سیاهی درونش بکشاند.
فیلمنامه ( دختر گمشده ) را میتوان از سه منظرخشونت بررسی کرد, در بخش نخست خشونت به مثابه طبیعت درونی که از منظر ساد, (امی) خشونت خود را از طریق افراط در مسائل جنسی فرافکن میکرده و در اواخر زندگی خود با (نیک) در این امر دچار کمبود شده,در بخش دوم از منظر هویت براساس تمایز با دیگری است که ( امی ) پس از خارج شدن از شهر زادگاه خود و روبه رو شدن با دیگری وی را دچار وجه تمایز با دیگری کرده است. در بخش سوم , عشق و نفرت که دو سویه غریزه را تشکیل میدهند, و (امی) به مانند دو لبه تیز چاقو از ان استفاده میکند تا در انتها فیلم, (نیک) را مجبور به پذیرش زندگی با خودش کند.
مارکی دو ساد بود که اولین بار خواهان به رسمیت شناختن و تسامح در مقابل جنایت به عنوان بخشی از طبیعت و نهفته در سویه تاریک انسان میشود, استدلال ساد بسیار ساده است، خشونت و جنایت همگی بخشی از طبیعتاند و از اینرو رفتار خشونتآمیز انسان نیز باید رفتاری طبیعی قلمداد شود و در نهایت چیزی که طبیعی باشد ضروری و لازم نیز بوده و از آن گریزی نیست, وی همچنین معتقد است که افراط کاریهای جنسی است که میتواند خشونت را فرافکنی کند.
(امی) نویسنده مشهور کتاب های امی شگفت انگیز است که در اشنایی با نیک نویسنده خلاق مجله دچار حسی درونی میشود که خود انرا عشقی دور از عشق میخواند, رابطه عجیب وی با نیک که از سوی نیک تکمیل میشود, باعث ایجاد ارامش در زندگی امی میشود و مخاطب را با زندگی ارام این زوج در 5 سال زندگی خود باهم مواجه میکند, ارامشی که رفته رفته رو به سردی میرود تا اینکه در روز پنجمین سالگرد ازدواجشان منجر به نا پدید شدن امی میشود, انچه در بین داستان مخاطب متوجه ان میشود وجود یک نوع بیماری جنسی در امی است که باعث بروز خشونت از سوی وی میشود,سرنخ هایی از این خشونت را در رابطه امی با دوستان دوران قبل ازدواجش میبینم, طبق نظریه ساد هر زمان امی دچار کمبود در رابطه جنسی دلخواهش میشودو ان طبیعت خروشانش را نمیتواند تخلیه کند وجه بیرونی پیدا میکند و با داستان پردازی ذهنی, خود را در جهان ممکنی که از جهان واقعیت ساخته قرار میدهد.
جامعه شناسان ارتباط گرا خشونت را به نحوه ایجاد هویت براساس تمایز با دیگری در یک موقعیت مشخص مربوط میدانند. اینکه ما به چه کسانی باید سمپاتی یا عاطفه داشته باشیم و از چه کسانی باید متنفر باشیم ریشه در شکلگیری هویت ما در دوران کودکی دارد, تقریبا تمامیهویتهای ما با این مرزبندی بین ما و دیگری شکل گرفته است و اعمال خشونتآمیز معمولا معطوف به دیگری هستند, در فیلم , امی اهل نیویورک است و دوران کودکی خود را در نیویورک سپری کرده و شهر برایش دارای یک بار عاطفی شده است , اما به علت بیماری مادر همسرش مجبور به ترک شهر خود و زندگی در شهر همسرش میشود نقل مکان و مواجه با دیگری که در فیلم خواهر دوقلو(نیک) در نظر گرفته شده وی را دچار تمایز در هویت خود با دیگری میکند و این موضوع باعث تنفر (امی) و واکنش خشونت امیز نسبت به هویت شهر کرده است .
هانا آرنت وزیگمونت باومن بر این عقیدهاند که خشونت در سطح فردی نتیجه عدم عقلانیت و تبعیت بیفکر و پیش پاافتاده است. فرد میتواند عواطف خود را حفظ کند و در عین حال به جنایت دست بزند و بین این دو هیچ تضاد لاینحلی وجود ندارد, بنابراین تمایز صریحی بین عاطفه و خشونت وجود ندارد. از این تصور باید پرهیز کرد که فردی که مرتکب خشونت میشود عاری از عواطف انسانی است. احتمالا او عواطفش را تنها به یک گروه معدودی از انسانها معطوف کرده یا این که در بطن عواطف او، میل به خشونت نیز جای دارد. (امی) به توسط خشونت قصد در بیدار کردن عواطف (نیک) دارد, وی با نقشه بی نقصی (نیک) را مغلوب میکند تا وادار به اقرار به خیانت و بدرفتاری با وی شود, نکته جالبی که وجود دارد این است که, خشونت (امی) دامن خودش را هم میگیرد اما صدمه ای به (نیک) وارد نمیکند, خشونت (امی) همراه با عشقی است که به (نیک) دارد و جمله ابتدایی خود را در مخاطب تداعی کند ( عشقی دور از عشق) و درجواب نیک که در دیالوگی در انتها فیلم میگوید, (( ما از هم لذت میبردیم , اما کم کم از هم متنفر شدیم و خواستیم کنترل همدیگر رو به دست بگیریم )) پاسخ میدهد,(( به این میگن ازدواج )) تاکید میکند که عشق و تنفر با یکدیگر تنیده شده اند.
فینچر با هوشمندی خشونت را در قبال مخاطبش هم به کار میگیرد, با ساختار شکنی در پیرنگ و بازی دادن مخاطب در دادن اطلاعات داستان, نظم موجود در ذهن مخاطب را به هم میزند و خشونتش را انقدر سریع انجام میدهد که مخاطب را وارد بازی خود میکند و در این بازی با استدلال, یک داستان بی نظم و سیاه را به شکلی عرضه میکند که مخاطب چاره ای غیر از پذیرش ان ندارد. فینچر با استدلال خود خشونت را از منظر عشق واکاوی میکند و تصویر عشق در پشت تنفر و خشونت را نشان میدهد.
بی رحمی و ترحم, خشونت و عاطفه ما به سادگی وابسته به چند تعریف ساده میان انسان/حیوان، ما/دیگری، آشنایان/بیگانگان و..است. بین ترحم و بیرحمی، خشونت و مهربانی تضاد لاینحلی وجود ندارد و ما به سادگی با هردوی آن زندگی میکنیم. یک فیلم میتواند ظرف پنج دقیقه کاری کند که از مرگ یک شخصیت ناراحت شوید و از مرگ دیگری خوشحال. به عبارت دیگر، درعواطف ما نیروهای به ظاهر متضادی در جریان هستند که با یکدیگر همزیستی دارند. درست به همین دلیل، خشونت و شرارت امر پیش پا افتاده ای به نظر میرسد که هر فرد عادی در شرایط خاص ممکن است مرتکب آن شود
شناسه نقد : 7365904