به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
مانی حقیقی فیلم خود را در جشنوارهی فیلم فجر شرکت نداد و تصمیم گرفت اولین رونمایی از فیلمش در جشنواره فیلم برلین انجام شود. همین نکته بهخودی خود، برخی واکنشهای منفی را به دنبال داشته است. هرچند اعلام شد به خاطر فرم و مضمون فیلم که احتمالاً کمی جنجالبرانگیز تلقی خواهد شد، این تصمیم گرفته شده تا از حجم حاشیهها کاسته شود.
همچنین نشست خبری این فیلم و اظهارات لیلا حاتمی و خود مانی حقیقی از جنبههای مثبت و منفی، در اولین شب اکران «خوک» خبرساز شد. مانی حقیقی در آن نشست اعلام کرد که قصد نداشتهاست فیلمش بهعنوان راهنمای گردشگری از ایران نگریسته شود. یا تصویری از مردمی قربانی، که شاید خوشایند مخاطبان غیر ایرانی فیلمهای ایرانی باشد، ارائه کند. او با اعتماد به نفس از ارزش هنری کار خود سخن گفت و خواست که بهعنوان یک فیلم و یک اثر هنری با آن برخورد شود.
مانی حقیقی در کنفرانس خبری فیلم «خوک» در فستیوال برلین
اما جالب است که بر خلاف ادعای مانی حقیقی که فیلمش ویترین گردشگری ایران نیست، «خوک» تصورات بسیاری از ایران را تغییر میدهد. همیشه بسیاری از منتقدین حضور ایران در جشنوارههای بینالمللی، این نقد را به برخی از فیلمها داشتهاند که تصویری فقرزده و مصیبتبار و ناشاد و عقبافتاده از ایران ارائه میدهند.
هیچکدام از این تصورات از فیلم «خوک» مانی حقیقی برنمیآید. فضای فیلم «خوک» چهرهای بسیار مرفه، مدرن، شاد و هنری از ایران میسازد. البته او برای ایجاد فضای مدنظرش، چنان در نشاندادن این فضا اغراق کردهاست و سبکی خاص از زندگی را به نمایش گذاشته که شاید از سوی برخی متهم شود که سبکی غیرایرانی و حتی غیر اسلامی را در زندگی ایرانیها به نمایش گذاشته است.
ساختار فیلمنامهی او کاملاً هوشمندانه است. او در فضای داستانی طنز، سوررئال، فانتزی از نوع سیاه و ابزورد و نهایتاً هجو، داستانی پرکشش و دقیق تعریف کرده است. داستان در قشر همکاران خود او رخ میدهد. او از اسامی و چهرههای شناختهشده استفاده کرده است. اولین نامی که از یک کارگردان سینمای ایران میشنویم، نام «ابراهیم حاتمیکیا» است. در داخل ایران و در طیفهای فکری موجود در سینمای ایران، شاید حاتمیکیا و حقیقی متعلق به دو طیف مخالف و کاملاً متفاوت با یکدیگر باشند. اما حقیقی، پیش چشم مخاطب خارجی، در احترام به مهارت حاتمیکیا، البته با روشی کاملاً طنزآمیز، او را بهعنوان اولین قربانی قتلهای زنجیرهای کارگردانان موفق سینمای ایران، برگزیده است! چیزی که بهزودی مایهی حسرت و رنجش شخصیت اصلی فیلمش قرار میگیرد. چرا که خود را شایسته قرار گرفتن در ردیف کارگردانانی نظیر حاتمیکیا و مانی حقیقی میداند.
در ادامه، او به هیچ کس رحم نمیکند و بسیاری از همکاران خود را در لیست قربانیها مینشاند. او حتی خود را هم میکشد! بیرحمانه و تکاندهنده! اما در این روند و تا پایان ماجرا، تغییرات مفهومی رخ میدهد و کار به جایی میرسد که در سکانس تکاندهندهی پایانی باید شک کرد که اصلاً کشتهشدن در این داستان، واقعاً مایه افتخار است، چنانکه حسن کسمایی میاندیشد؟ یا نوعی انتقاد هجوآمیز و تلخ از تمامی سینمای ایران به حساب میآید؟
فیلم، بر اساس ساختار ذهن فلسفی حقیقی، آکنده از نماد است. نمادها گاهی مرزهای واقعیت و فراواقعیت را درهم میریزند و فیلسماز با هوشمندی و بدون افراط در هیچکدام از دو جنبهی رئال و سوررئال فیلم، روایت را پیش میبرد و به مفهومی که میخواهد، شکل میبخشد. در سکانس پایانی، یکی از شخصیتهای محوری اما غایب داستان، همان قاتل، با آوازی اساطیری و سمبلیک، حال و هوایی مذهبی و نوعی محاکمه آرماگدونوار برپا میکند.
در نقدهای نوشتهشده بر این فیلم، در رسانههای آلمانی، تحسینهای بسیاری نصیب این فیلم شد. بسیاری، برخی سکانسها را یادآور فیلمهای موفق و معروف سینمای جهان، دانستند. باید گفت در سکانس پایانی هم شاید شاهد نوعی «هفت» دیوید فینچری و نوعی واکنش به مفهوم هفتگناه کبیره روبرو هستیم. در پایان فیلم، خوکوارگی که گویا فیلمساز قصد داشته آن را نشان دهد، فرو میریزد و با برخی جزییات و آن محاکمه و مجازات نیمهتمام دهشتبار، شخصیت اصلی از این سیطرهی خوکوارگی میرهد.
مفهوم خوکوارگی از میانه فیلم به ذهن متبادر میشود. این واژه بر پیشانی مقتولین درج شده است. در شخصیتپردازی حسن کسمایی این خوکوارگی به مرور آشکار میشود. فیزیک خاصی که برای بازیگر طراحی شده، نوع لباس پوشیدن، شلختگی احساسی و اخلاقی او در زندگی شخصیاش، گویا همگی هجو این خوکوارگی هستند. گرچه حقیقی این خوکوارگی را چندان دلآزار و چندشآور طراحی نکرده است. او با جزییات داستان و کنش و واکنشهای میان شخصیتها، تلاش کرده برخی ریشههای تبدیل شدن به این حالت را نیز در نظر بگیرد. در عینحال گویا راه نجاتی برای حسن کسمایی باز گذاشته است. اخلاقیترین نمود آن، در مهر و محبت خالص میان او و مادرش متجلی میشود.
از جهت فنی، این فیلم خوشایند و موفق از آب در آمده است. منتقدان رسانههای غیرایرانی نیز به آن توجه کردهاند. این فیلم، آکنده از رنگهای درخشان و کادرهای جذاب است. چیزی که ظاهراً با کمدیسیاهبودنِ فیلم در تضاد است. اما حقیقی بهخوبی این رنگآکنده بودن و قابهای جذاب را مدیریت کرده و توانسته به فضای مدنظر خود دست یابد.
شخصیتپردازیها با موجزترین روش، در عینحال کاملاً گویا، انجام شدهاند. خاکستریترین شخصیت، خود حسن کسمایی است که از بخشهای سیاه و سفید و خاکستری شخصیتش، در روند داستان بهدرستی استفاده شده است.
داستان بدون آنکه از ریتم بیفتد، پیش میرود. تا جایی که در برخی سکانسها حتی بنظر میرسد، ریتم زیادی تند شده و ضربههای هیجان با تناوبی بیش از حد نیاز بر مخاطب وارد میشود. اما در مجموع، هیچگاه چنان تند یا چنان کند نمیشود که مخاطب را دلزده و ارتباطش را با فیلم قطع کند.
جنبهی طنز فیلم هم بهخوبی درآمدهاست. دیدن فیلم در سالنی مملو از تماشاگران غیر ایرانی که فیلم را با زیرنویس میدیدند، نشان میداد که شوخیها و جنبههای کمدی موقعیت یا دیالوگهای طنز، موفق طراحی شدهاند و مخاطب، حتی مخاطبی که غیر از زبان اصلی و بدون آشنایی با فرهنگ طنز ایرانی، فیلم را میبیند، با این جنبه، ارتباط برقرار میکند.
محمدحسن معجونی در نمایی از فیلم «خوک»
طراحی لباس، صحنه، نورپردازی، بازیها، میزانسن، کارگردانی و ...همگی در حدی قابل قبول و نزدیک به استانداردهای جهانی انجام شدهاند. این مقبولیت از نقدها نیز مشخص است. به عبارتی مانی حقیقی از زبانی جهانی برای بیان حرفش، بهره برده و موفق شده این زبان جهانی را در حدی حرفهای بهکار بگیرد.
موفقیتهای مانی حقیقی پیش از «خوک» هم شروع شده بود. اما بیتردید، «خوک» مرحلهای از تکامل و پختگی در نگاه و بیان و مهارت فیلمسازی مانی حقیقی محسوب میشود. سبک خاص فراواقعی و نمادین او نیز در این فیلم، به پختگی رسیده است. حتی این فیلم، قابلیت آن را دارد که بعدها در سینمای ایران پایهگذار موجی جدید شود و فیلمهایی با الهام از این سبک فیلمسازی ساخته شوند.
اما این فیلم، چنانچه تاکنون نیز مشخص شده، دچار حواشی فراوانی است و پس از این هم این روند ادامه خواهد یافت. مضمون و نحوهی پردازش آن، چنان است که هم قابلیت آن را دارد که بهعنوان فیلمی ضد اخلاقی و دور از سبک زندگی اسلامیایرانی تلقی شود، هم در اصل نوعی انتقاد و هجویه به این سبک زندگی در نظر گرفته شده و در مجموع دارای برآینداخلاقی مثبت فرض شود.
مانی حقیقی اعلام کرده است که پیش از این، مجوز اکران فیلمش را در ایران، به همین صورتی که در جشنواره برلین به نمایش درآمده، دریافت کرده است. میشود امیدوار بود که طرفداران برداشت مثبت از مضمون فیلم بیش از گروه مخالفان احتمالی باشد و مخاطب فارسیزبان و هموطنان گرامی نیز فرصت دیدن و ارزیابی این فیلم را داشته باشند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.