مییثم کریمی : شارلوت کپلی که به واسطه بازی در فیلمهای دوست صمیمی اش، نیک بلومکمپ به شهرت رسید، در فیلم حضور دارد. تیم راث هم که بازیگر محبوب کوئینتین تارانتینو بوده و...
14 آذر 1395
شارلوت کپلی که به واسطه بازی در فیلمهای دوست صمیمی اش، نیک بلومکمپ به شهرت رسید، در فیلم حضور دارد. تیم راث هم که بازیگر محبوب کوئینتین تارانتینو بوده و در فیلمهای مشهوری از جمله « سگ های انباری » و « پالپ فیکش » حضور داشته، دیگر بازیگر فیلم است. کارگردان ایلیا نیشلر که قبلا هم یک موزیک ویدئوی پرطرفدار به سبک اول شخص تهیه کرده بود و همان موزیک ویدئو سبب شد تا بتواند فیلم « هنری هاردکور » را بسازد.
نکات مثبت فیلم ؟
بهرحال تماشای این نوع اکشن که حالا از دنیای بازیهای کامپیوتری به سینما آمده یک تجربه جدید و منحصر به فرد محسوب می شود و یک ویژگی مثبت بزرگ است. در روزگاری که همه فیلمها مشابه یکدیگرند، « هنری هاردکور » حداقل نوع جدیدی از اکشن را به سینما آورده است؛ هرچند که خیلی جذاب نیست. حضور شارلوت کپلی در نقش جیمی به حدی عجیب و غریب است که می تواند یک نکته مثبت باشد! تکلیف این شخصیت با خودش مشخص نیست و حضورش در صحنه گاهی باعث شادی روح مخاطب می شود؛ آیا این نباید یک نکته مثبت باشد؟!
نکات منفی فیلم ؟
با توجه به چنین فرمت فیلمسازی، مشخصا گسترش شخصیت و فیلمنامه در شرایط محدودتری نسبت به فیلمهای دیگر قرار خواهد گرفت. از این جهت نباید در « هنری هاردکور » به دنبال فیلمنامه و پیچش های داستانی باشید.
اکشن فیلم هم که می بایست اصلی ترین بخش فیلم باشد و خلاقیت داشته باشد، فاقد نوآوری است و معمولی است. انسولین تزریق کردن و اورکلاک شدن اتفاقی است که به تازگی زیاد در سینمای اکشن رخ می دهد! در دقایق ابتدایی مشاهده اکشن فیلم هیجان انگیز است اما پرت شدن دائم قهرمان داستان به این سو و آن سو، باعث می شود مخاطب دچار سرگیجه شود. فکر میکنم یکی از معدود دفعاتی باشد که تمام مخاطبین تجربه حداقل سردرد را پس از تماشای فیلم داشته باشند! روایت اول شخص باعث شده تا همه شخصیت های داستان کاملا مصنوعی به نظر برسند. قرارگیری آنها در مقابل دوربین با محدودیت های بسیاری همراه بوده و همگی آنها می بایست تمام حالات صورت و احساساتشان را در مقابل دوربین که مخاطب باشد بروز می داده اند که نتیجه اش انواع و اقسام بازی های تصنعی شده.
« هنری هاردکور » مغلطه ای درهم از بازیهای کامپیوتری است که حالا با همان فرمت و در سبک اول شخص به سینما آمده است. به « هنری هاردکور » می توان به عنوان یک تجربه جدید در سینما نگاه کرد، اما نه تجربه ای که برخلاف ظاهرش سراسر هیجان باشد. چند سال پیش یک بازی کامپیوتری با عنوان « لبه آینه / Mirrors edge » به بازار آمد و سالها قبل از آن نیز چند بازی محدود کامپیوتری دیگر که با استفاده از کلیپ های واقعی ساخته شده بودند نیز به بازار عرضه شده بودند. « هنری جان سخت » را می توان ترکیبی از این دو مورد دانست که البته چاشنی هیجان سری بازیهای « ندای وظیفه » هم در آن بکار گرفته شده است.
یک اکشن اول شخص متفاوت که از چشم های نقش اول یعنی هنری روایت می شود. هنری از مرگ احیاء شده و حافظه اش را از دست داده است. او به دنبال کشف هویت خود و نجات همسرش از دست یک رهبر جنگ طلب است که از سربازان نیمه ربات استفاده می کند…