میثم کریمی : در نزدیک به دو دهه ی اخیر شخصیت های " کمیک مصور " کمپانی مارول یکی از پولسازترین شخصیت ها در گیشه های سینما بوده اند که کمتر مشاهده شده...
15 آذر 1395
در نزدیک به دو دهه ی اخیر شخصیت های " کمیک مصور " کمپانی مارول یکی از پولسازترین شخصیت ها در گیشه های سینما بوده اند که کمتر مشاهده شده فروشی حداقلی را تجربه کنند. در سالهای اخیر کمپانی مارول شخصیت های کمتر شناخته شده ای ( حداقل برای طیف وسیع مخاطبان ) نظیر « مرد آهنی » را به سینما آورد و آن را چنان محبوب و پولساز کرد که علناً تبدیل به یکی از پولسازترین شخصیت های این کمپانی در گیشه های سینما شد. به واسطه همین محبوبیت ، در سالهای بعد شخصیت های دیگری نظیر « ثور » هم به سینما راه پیدا کردند که فروش گیشه ای آنها نیز قابل توجه و برای کمپانی مارول راضی کننده بود. حال که مارول بیشتر شخصیت های مهم داستانهای مصورش را به مخاطبین سینما معرفی کرده و همگی آنها یکی دو قسمتی عنوان مستقل برای خود کسب کرده اند، نوبت به ورود شخصیت های جدیدی در قالب فیلمی به نام « نگهبانان کهکشان » رسیده که از لحاظ محبوبیت در رده پائین تری نسبت به دیگر شخصیت های مارول قرار می گیرند.
« نگهبانان کهکشان » اولین بار در سال 1969 در سری داستانهای « اَبَرقهرمانان مارول » پدیدار شدند و در سالهای بعد در چندین عنوان از داستانهای مصور مارول که « انتقام جویان » هم در آن حضور داشتند مشاهده شدند اما در اواسط دهه ی 90 میلادی خبری از این شخصیت ها در داستان های مصور نشد تا اینکه بار دیگر در سال 2008 این گروه با اعضایی جدید و سر و شکل متفاوت از گذشته بار دیگر به داستانهای مصور بازگشتند و مشخصاً در حال حاضر شاید تنهای شخصیت هایی بودند که مارول می توانست آنها را به سینما بیاورد تا طرفدارانش برای تماشای آنان بر پرده نقره ای پول هنگفتی نصیب تهیه کنندگان کند.
داستان فیلم از جایی آغاز می شود که پیتر کوییل ( کریس پرات ) که به تازگی مادرش را از دست داده، توسط یک گروه از دزدان فضایی به سرکردگی یوندو ( مایکل روکر ) دزدیده و بزرگ می شود. حال 26 سال از آن اتفاق گذشته و پیتر جوانی شوخ طبع است که نام مستعار " ارباب ستاره ای " را بر روی خود نهاده در سیاره موراگ موفق به دزدیدن گوی آرزو می گردد که ارزش فوق العاده ای دارد و می تواند دردسرهای زیادی را برای وی به همراه داشته باشد. اما بلافاصله افراد دیگری از راه می رسند تا بتوانند گوی را از چنگال پیتر خارج کنند که در این راه موفق نمی شوند و در نهایت همگی آنها توسط Nova Prime که یکجور پلیس بین کهکشانی است دستگیر می شوند و به مقر سازمان منتقل می شوند. حال افراد جمع شده در کنار هم در این مقر که شامل دختر سبز پوست به نام گامورا ( زوئی سالدانا ) ، یک فرد بسیار تنومند به نام دراکس ( دیو بائتیستا ) ، راکت ( با صدای بردلی کوپر ) و گروت ( با صدای ون دیزل ) باید با یکدیگر متحد شوند تا جلوی نقشه های شوم و شیطانی فردی به نام رونان ( لی پیس ) را بگیرند و این در حالی است که هر کدام از آنها داستان زندگی خود و دلایل حضورشان در کنار یکدیگر را دارند.
مطمئناً کسانی که به تماشای فیلم « نگهبانان کهکشان » خواهند نشست به دو دسته کاملا مجزا تقسیم خواهند شد. دسته اول شامل افرادی هست که پیشینه شخصیت های این داستان را بارها خوانده اند و درباره گذشته آنان و دلایل حضورشان اطلاعات کافی دارند و مهمتر از همه اینکه در زندگی شخصی شان با دنیای داستانهای مصور یا همان « کمیک بوک » به خوبی ارتباط برقرار کرده اند و ذهنیت داستانهای فانتزی را در ذهن خود بخوبی سر و شکل داده اند. برای این دسته از مخاطبین تماشای « نگهبانان کهکشان » اتفاقی هیجان انگیز و جذاب محسوب می شود که می تواند حتی « نگهبانان کهکشان » را به یکی از محبوب ترین آثار زندگی شان مبدل کند. این دسته از مخاطبین می توانند شخصیت های محبوب داستانهایشان را در اینجا با شکل و شمایل همیشگی شان که جزئیات طراحی آنها بسیار تحسین برانگیز هست مشاهده نمایند و همچنین از شوخ طبعی بی نهایت این شخصیت ها به خصوص کوییل ( همانند آنچه که در داستانهای مصور خوانده اند ) لذت کافی را ببرند.
در واقع اگر بخواهیم با دید فیلمسازان به « نگهبانان کهکشان » بنگریم، باید گفت که آنها در ساخت این اثر کم و بیش " بلاک باستری " به موفقیت کامل دست یافته اند. جیمز گان پیش از این بارها عنوان کرده بود که مخاطبین اصلی فیلمش قطعاً طرفداران دو آتشه " نگهبانان کهشکان " و داستانهای مصور هستند و امیدوار است که آنان بتوانند با فیلم ارتباط بسیار خوبی برقرار کنند و از آن9292341df2 لذت ببرند. بنابراین می توان گفت که جیمز گان در ارائه داستان « نگهبانان کهشکان » به طرفداران این مجموعه بسیار موفق عمل کرده و توجه به جزئیات داستان فیلم و بخصوص شخصیت پردازی ها ،یکی از عوامل برتری « نگهبانان کهکشان » در مقایسه با همتایان اَبَرقهرمانش به شمار می رود.
اما دسته دومی از مخاطبین هم برای فیلم وجود دارند که اصولاً این افراد کمتر پیش زمینه ذهنی درباره داستان مصور « نگهبانان کهشکان » و شخصیت هایش دارند و با کنجکاوی به تماشای فیلم خواهند نشست. متاسفانه باید بگویم که « نگهبانان کهکشان » برای این دسته از افراد نمی تواند اثری جذاب و تماشایی باشد برای اینکه ذهنیت فانتزی فیلم بیش از آن است که مخاطبین بالغ سینما بتوانند از آن لذت کافی ببرند. « نگهبانان کهکشان » علناً برای مخاطبین سینما ( و نه طرفداران داستانهای مصور ) نمی تواند جذابیت دو چندانی به همراه داشته باشد مگر آنکه بتوانید با ذهنیت داستان و اتفاقات ساده لوحانه ای که در جریان فیلم رخ می دهد به خوبی کنار بیایید.
روایت داستان و جزئیات آن مطابق انتظارات یکی از کلیشه ای ترین بخش های فیلم به شمار می رود. « نگهبانان کهکشان » داستان نبرد خیر و شر است که در این میان چند شخصیت گرد هم می آیند تا علیه پلیدی به مبارزه برخیزند و در میان هم هر شخصیت داستان زندگی مخصوص به خود و دلایل بودنش در جمع را بیان می کند و در نهایت اتحاد و همبستگی و... فیلم دقیقاً بر پایه همین عناصر کلیشه ای بنا شده و حتی کلیشه ای ترین موارد در فیلمنامه نویسی نیز به وضوح در فیلم قابل مشاهده است.
شخصیت پردازی های فیلم نیز برای مخاطبین سینما چنگی به دل نمی زند. همانطور که گفتم هویت شخصیت های داستان برای طرفداران این مجموعه کاملاً قابل لمس است اما این مورد برای مخاطبین سینما حتی می تواند آزار دهنده باشد. فیلم مملوء از شوخی های بی مزه و نابهنگامی است که از زبان شخصیت اصلی داستان بیرون می ریزد و بطور کل فضای فیلم را از "فانتزی " به " اَبَر فانتزی " سوق می دهد. وجود یک دوجین شخصیت با طراحی های عجیب و غریب نظیر راکونی به نام « راکت » که متخصص اسلحه و استراتژی های جنگی هست، با آن شکل و شمایل مضحک، بدجوری توی ذوق مخاطب می زند.
با اینحال با تمام کاستی ها و علامت سوالهایی که « نگهبانان کهکشان » برای مخاطبین بالغ سینما بر جای می گذارد، می توان در مورد جلوه های ویژه فیلم با رضایت بیشتری سخن به میان آورد. « نگهبانان کهکشان » خوشبختانه همانند همتایانش غرق در CGI نیست و جیمز گان تا جایی که امکان داشته استفاده از جلوه های ویژه CGI را محدود کرده تا باورپذیری و زنده بودن فیلم بیشتر به چشم بیاید. طراحی شخصیت های داستان هرچند که عجیب و غریب به نظر می رسد و بارِ فانتزی آن بیش از حد معمول است اما با وسواس و رعایت جزئیات انجام گرفته است. بطور خلاصه می توان گفت که جلوه های ویژه و اکشن « نگهبانان کهکشان » در مقایسه با بخش داستانی از ارزش به مراتب بالاتری برخوردار است.
در میان بازیگران فیلم تنها کریس پرات فرصت این را داشته که تصاویر بیشتری به خود اختصاص دهد و مزه پراکنی هایش را بطور کامل انجام داده باشد! پرات که در سالهای اخیر رفته رفته از بازیگری در نقش های مکمل، تبدیل به بازیگری قابل اعتماد در نقش های اصلی شده، در « نگهبانان کهکشان » وظایفی که به او محول شده را به خوبی انجام داده است. البته خوشمزگی های همیشگی شاید سوهان اعصاب بسیاری از مخاطبین باشد اما همانطور که گفتم این رویه به دلیل این بوده که فیلم به شدت به منبع اقتباس وفادار بود و سعی کرده که حال و هوای آن مجموعه داستانهای مصور را زنده نگه دارد. از میان بازیگران مشهور فیلم هم می توان به زوئی سالدانا اشاره کرد که نقش پررنگی در داستان فیلم ندارد و تشخیص دادن چهره اش هم کمی مشکل است. بنسیو دل تورو، گلن کلوز هم از دیگر بازیگران مشهور فیلم به شمار می روند که آنها نیز ستاره فیلم محسوب نمی شوند و تنها برای سنگین شدن وزنه بازیگران به فیلم اضافه شده اند. صداپیشگی بردلی کوپر و وین دیزل هم به خوبی انجام گرفته.
لذت بردن از « نگهبانان کهکشان » کار دشواری نیست به شرط اینکه شما سالها با داستانهای مصور زندگی کرده باشید و در دنیای آنان غوطه ور شده باشید. اما اگر داستانهای مصور را مطالعه نکردید و مانند طیف وسیعی از مخاطبین ایرانی به " باورپذیری " داستان و شخصیت ها اهمیت به مراتب بیشتری می دهید تا پرداخت فانتزی، « نگهبانان کهکشان » نمی تواند برای شما لحظات خوشی به همراه داشته باشد.
داستان فیلم درباره پنج ابرقهرمان بین کهکشانی است که برای مقابله با یک نیروی شیطانی که قصد نابودی کهکشان را دارد، متحد شده و گروه نگهبانان کهکشان را تشکیل میدهند...