جیمز براردینلی : «مريخی»( The Martian) آخرين کار از مجموعه فيلمهای علمی تخيلی واقع گرايانه است- اين دسته فيلمها از المانهای عامه پسند فضایی اين ژانر اجتناب میکنند و در عوض روی جنبههای...
15 آذر 1395
«مريخی»( The Martian) آخرين کار از مجموعه فيلمهای علمی تخيلی واقع گرايانه است- اين دسته فيلمها از المانهای عامه پسند فضایی اين ژانر اجتناب میکنند و در عوض روی جنبههای باورپذير تمرکز میکنند. بعد از نمايش «در میان ستارگان»(Interstellar) کریستوفر نولان (و هنرنمایی دو بازيگر مشترک)، «مریخی» به گمانه زنی درباره نحوه رفتن انسان به مريخ در آينده نزديک میپردازد. به استثنای يک پايان تقريباً بالاتر از حد انتظار، فيلم اغلب از ايسمهای هاليوودی، که گاهاً ژانر علمی تخيلی را به فانتزی آينده گرايانه تنزل میدهند، اجتناب می کند. اين فيلم نه اثری اکشن محور و نه مبالغهای از جلوههای ويژه است. «مریخی» میتواند داستانی درون نگرانه درباره اين که اوضاع چطور می تواند باشد اگر ما تنها ساکن دنيایی دوردست باشيم و بدانيم که برقراری ارتباط سريع با ديگران مقدور نيست و سريعترين اقدام برای نجات ما در کمتر از يک سال آينده محقق نخواهد شد. اين فيلم همچنين به آزمايش اين میپردازد که چگونه ضرورت میتواند مادر خلاقيت شود- نه تنها برای کسی که در فضا زنده مانده است بلکه برای انسانهایی که روی زمين به دنبال يافتن راهی برای نجات او هستند.
رويدادهای «مریخی» در آينده نزديکی رخ میدهند، اگرچه هرگز در فيلم تاريخ دقيقی ذکر نمیشود. با شروع فيلم، خدمه شش نفره ماموريت آرس ۳ را میبينيم که در سطح مريخ مشغول انجام آزمايشات و جمع آوری نمونه هستند. علاوه بر مارک واتنی فضانورد (با بازی مت ديمون) و کاپيتانِ ماموريت، مليسا لوييس (جسيکا چستين)، اين افراد عبارتند از خلبان، ريک مارتينز (مايکل پنا)، الکس وگل، شيمی دان (اکسل هنی)، و دو متخصص به نامهای بث يوهانسن (کيت مارا) و کريس بک (سباستين استن). نزديک شدن طوفانی بزرگ- طوفانی که میتواند خانههای مصنوعی شکننده را در هم بشکند- لوييس را وادار به صدور دستور تخليه فوری میکند. در تلاش برای رسيدن به سفينه واتنی با يک قطعه نخاله در حال پرواز برخورد میکند و گم میشود و همه فکر میکنند که او مرده است. دوستانش با نااميدی او را ترک میکنند و به زمين بر می گردند. وقتی که ناسا اخبار را دريافت میکند، تدی ساندرز، مدير (جف دانيلز)، و کنترلگر ماموريت مريخ، وينسنت کاپور (چيوتل اجيوفور)، اخبار مرگ واتنی را علنی میکنند.
اما واتنی نمرده است. گرچه به سختی آسيب ديده، اما میتواند از يک کيت پزشکی اورژانسی برای بستن زخمش استفاده کند و بعد از کنار آمدن با وخامت شرايطش به ارزيابی آنچه بايد برای زنده ماندن انجام دهد میپردازد. ظرف مدت يک ماه ناسا از زنده ماندن وی باخبر میشود و ديری نمیپايد که امکان ارسال پيامهای ابتدایی ميسر میشود. بعد فيلم به جدال با زمان برای زنده ماندن واتنی قبل از تمام شدن آذوقه اش تبديل میشود.
اکثر فيلمهای ساخته شده درباره مريخ (که تعدادشان هم زياد است) در واقع ترکيبی از ژانرهای علمی تخيلی و وحشت يا علمی تخيلی و هيجان انگيز هستند که تاکيد کمی بر بخش «علمی تخيلی» اين معادله دارند. با توجه به اين که «مریخی» علاقهای به جنبه بهره برداری ندارد، به استثنایی در قاعده اين قبيل فيلمها تبديل شده است. در عوض خويشاوند نزديک داستانهای علمی تخيلی معروفی مانند «ماه»(Moon) ،«جاذبه»(Gravity) و «در میان ستارگان» است و به برخی درونمايههای مشابه فيلمهایی مانند «دورافتاده»(Cast Away) و «لمس خلا»(Touching the Void) میپردازد. درام «مریخی» از دل تلاش برای نمايش اين که چگونه اين کاراکتر سعی میکند تا بر انزوا غلبه کند متولد میشود. قطعاً در فيلم چالشهای فيزيکی ديده میشوند اما دشواری های روانی متقاعد کننده ترين المانهای فيلم هستند.
اگرچه مفهوم يک رابينسون کروزوئه مدرون رها شده در مريخ ممکن است چيزی شبيه يک پيشنهاد نا اميد کننده باشد، لحن فيلم هرگز به قلمرو تاريکی و افسردگی نزديک نمیشود. بدون منحرف شدن از جدی بودن شرايط، ريدلی اسکات اين فيلم را با لحظاتی کم اهميت و کمدی مناسب پيوند میزند. ويدئوژورنالهای درون نگرانه واتنی نه تنها کارايي و نوآوری وی را نشان میدهند بلکه نشان از شوخ طبعی وی دارند. همچنين، برخی از صحنههای زمينی فيلم، در حالی که ظاهراً کمدی نيستند، اما با حسی نشاط آور ساخته شدهاند.
اين فيلم فرصت نادری برای مت ديمون بود تا دامنه استعداد خود را نشان دهد. در اين فيلم او نه يک قهرمان اکشن، نه يک نقش مکمل و نه در سايه جرج کلونی است، او در اين فيلم بازی در حد و اندازههای بازیاش در «جدامانده»( The Departed) به عنوان بهترين بازی زندگیاش ارائه میدهد. اما يک تفاوت کليدی وجود دارد: در اين فيلم او با افرادی مانند لئوناردو دی کاپريو، جک نيکلسون و مارتين شين احاطه نشده است. اين فيلم ديمون است و به سختی میتوان در تلاش او به برگرداندن واتنی به زندگی ايرادی گرفت.
ترس، دلتنگی، تنهایی، نااميدی و شادی.... همه اينها را می توان اينجا ديد. فقط يک بار واتنی تسليم نااميدی می شود و آن يک بار هم زياد طول نمیکشد. بازیهای ديگر نيز تاثيرگذار هستند، بازيگرانی مانند جسيکا چستين، کريستين ويگ، چيوتل اجيوفور و شون بين در فيلم حضور دارند اما نقششان چندان پررنگ نيست. آنها حمايت میکنند و هرگز تهديدی برای دور شدن نورافکن از روی ديمون محسوب نمیشوند. (با توجه به اين که او نقش يک فضانورد تنها افتاده را در «در میان ستارگان» بازی کرده است، چه کسی میتوانست تصور کند که او نامزد هاليوود برای ايفای اين نوع نقش باشد).
ريدلی اسکات در مقام کارگردان گزينهای است که نمیتوان از او به سادگی گذشت. گرچه به سختی می توان در کارنامه وی کار ضعيف پيدا کرد، اما فيلمهای او به خصوص در سالهای اخير ترکيبی از کارهای ضعيف و قوی بودهاند. بااين حال، وقتی که پای ژانر علمی تخيلی به ميان میآيد کارنامه اسکات حرف ندارد: بيگانه، بليد رانر، پروموتئوس- دو کلاسيک خوب و يک اديسه ضعيف اما متقاعد کننده. «مریخی» با موارد فوق فرق میکند اما کمتر اثرگذار نيست. اسکات از جلوههای ويژه به عنوان ابزاری برای بالا بردن تجربه استفاده میکند و نه به عنوان روشی برای تعريف آن. بسياری از جلوههای «مریخی» از تنوع عملی برخوردار هستند به طوری که از CGI در وهله اول برای ايجاد حس دگردنيایی در چشم انداز مريخی به کار رفته است. سکانسهای فضایی تقريباً به اندازه اين سکانسها در «جاذبه» خوب هستند. نسخه سه بعدی گرچه به اندازه فيلم آلفونسو کوآرون در سال ۲۰۱۳ تاثير گذار نيست، اما به نظر غيرضروری و سطحی نمیآيد. کارگردانی با ويژگیهای اسکات می تواند دست به کارهای جالبی بزند، البته وقتی که شرايطش پيش بيايد و اينجا اين شرايط رخ داده است.
«مریخی» بر اساس داستانی از اندی وير با همين نام ساخته شده است و از يک رويکرد علمی مشابه در بسياری از صحنههايش استفاده کرده است. ناسا هم در مرحله فيلمنامه و هم در طول فيلمبرداری همکاری کرده است، گرچه در فيلم مواردی وجود دارند که در آنها «مریخی» از قوانين فيزيک دور میشود اما در مجموع يکی از دقيقترين فيلمهایی است که سفر به فضا را تاکنون به تصوير کشيدهاند. اين دقت يکی از فاکتورهایی است که ديمون و اسکات را به اين پروژه جلب کرده است و ادامه مشارکت وير باعث شد که ناسا نيز وارد شود.
در اکران «مریخی»، کمپانی فاکس قرن بيستم نمای اول را در رقابت اسکار ۲۰۱۵ پخش کرد. اگرچه فيلمهای ژانر علمی تخيلی اغلب در گرماگرم فصل تابستان پخش میشود تا در بحبوحه فيلمهای جدی فصل پاييز، اما «مریخی» يک استثنا است. افرادی که مشتاق تماشای اکشنهای نفسگير و تدوين های پشت سرهم هستند شايد ممکن است ضرباهنگ اين فيلم را بيش از حد سنجيده تصور کنند. شايد نتوانند به ارزش شخصيت پردازی آن و ايجاد تنش آهسته اما انکارناپذير آن پی ببرند. اين يک فيلم علمی تخيلی برای مخاطبان ريزبين است و از اين روی تجربهای رضايتبخش محسوب میشود.
An astronaut becomes stranded on Mars after his team assume him dead, and must rely on his ingenuity to find a way to signal to Earth that he is alive.